حجت السلام والمسلمین سعیدی معتقد است دولت در داخل کشور به دنبال این بود که در پناه برجام بحث ارتباط با آمریکا را حل کند و هدف اصلی آمریکا نیز از مذاکرات موضوعات فراهستهای بود اما رهبر انقلاب جلوی امتیازدهی بیشتر به آمریکا را گرفتند.
دربحث برجام دقیقا شاهد تحقق پیشبینیهای رهبر معظم انقلاب بودیم، برجام لایههای متفاوتی دارد که از چند زاویه میتوان آن را مورد بررسی قرار داد. نخستین سوالی که به ذهن متبادر میشود این است که هدف آمریکا از این تعامل چه بود و در پاسخ میتوان به ضرس قاطع گفت که آمریکاییها لایهای از استراتژی خود را در قبال ایران در این مقطع عملی کردند.
از نظر آمریکا در قضیه برجام، ما سرمایه قابل توجهی را از دست دادیم یعنی از دست دادن غنیسازی20 درصد، فردو، آب سنگین اراک و کاهش سانتریفیوژ ها. این سرمایههایی بود که نمیبایست به سادگی در وهله اول در اختیار آنان قرار میدادیم و باید این امتیازات را مرحلهای واگذار میکردیم؛ متاسفانه اینها مواردی بود که در چارچوب شروط رهبری عملیاتی نشد، اما نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که آمریکا به هدف اصلی خود که موضوعات فراهستهای بود، نرسید اما مسأله این است که ما به وعده خود سریعاً عمل کردیم آمریکا چهره واقعی خود را نشان داد و به وعدهها عمل نکرد.
از سوی دیگر، دولت در داخل کشور به دنبال این بود که در پناه برجام بحث ارتباط با آمریکا را حل کند. این مسئله مهمی بود که به اساس انقلاب برمیگردد. آنچه که باید به آن توجه کنیم این است که دولت دنبال ارتباط با آمریکا و گذشتن از بسیاری از سرمایهها بود.
در قضیه برجام قرار بود برجام دو و سه نیز بوجود آید و هنوز هم به نظر میرسد آقایان دنبال این قضیه هستند اما آنچه که ما در تدبیر رهبری شاهد بودیم، این است که در داخل فقط به مسئله مذاکره در چارچوب هستهای بسنده شود و در مسئله خارجی هم نباید به هیچ عنوان وارد برجام دو و سه شویم زیرا این موضوع عمق استراتژیک ماست و آنچه که باعث شده ما در این 37 سال آمریکا را در منطقه به انزوا بکشانیم قدرت نفوذ معنوی انقلاب در عرصه عراق، لبنان، سوریه، یمن، فلسطین بوده است.
به همین دلیل ملت ما باید کاملا در موضوع فراهستهای هوشیار باشد و در وجهه داخلی نباید از مذاکره در خصوص بحث هستهای فراتر رویم و این جزو خطوط قرمزی است که حق عبور از آن را نداریم.
ماجرای FATF بر میگردد به سال 1989 که معاهدهای در پاریس با پوشش استاندارد سازی مالی و گردش پولی در جهت تقویت سلطه و نفوذ غرب بر بلوک شرق و کنترل گردش مالی شوروی منعقد گردید که شواهد گویای این است که این قرار نقش زیادی در سقوط شوروی داشت. که این معاهده در حقیقت دنبال کنترل گردش مالی ایران است در تداوم برجام.
بعد از یک دوره 10ساله مطالعه در مورد اینکه راهکار حل مشکلات کشور چیست، متأسفانه به علت ورود برخی عوامل دگراندیش در این مراکز مطالعاتی، نتیجه این مطالعات در مسیری تعریف شد که خارج از اصول و تعاریف حضرت امام (ره) و رهبری بوده و هست.
دستاورد 10 سال مطالعه در مرکز تحقیقات استراتژیک تحت عنوان «توسعه تعاملگرا» مطرح شده است؛ به عنوان مثال در کتاب «جهانی شدن راهکارها و چالشها» که توسط آقای سریع القلم به رشته تحریر در آمده این تفکر به وضوح دیده میشود.
بحث مذاکرات پنهانی، موضوع FATF یا بحث قراردادهای نفتی با تمام اشکالاتی که مطرح میشود در راستای آن تفکری است که میگوید «ما باید به هر قیمتی در ابعاد گوناگون وارد جامعه جهانی شویم. این جامعه جهانی یک کدخدا دارد و آن کدخدا، آمریکاست که ما باید با این کشور کنار بیاییم.» این تعبیر صریح جناب آقای دکتر روحانی در روز جشنواره گاز است که فرمودند «باید با آمریکا کنار بیاییم و نمیتوانیم با آمریکا مقابله کنیم آن هم با شعارهای بعضاً تو خالی»
ریشه قضیه منظومه فکری آقایان است که با روح حاکم بر تفکرات حضرت امام(ره) که میفرماید ما آمدهایم نظام بینالملل را تغییر دهیم و مقابله کنیم، منافات دارد.
ما در حال حاضر در خطر این اشتباه محاسباتی قرار داریم، یعنی مهمترین خطری که انقلاب را تهدید میکند تغییر محاسبات دولتمردان نسبت به آمریکاست و غفلت از خطر تصرف دشمن در ادراک فرهنگی مردم.
ما گرفتار یک تحول ارتجاعی در باور و ذهن برخی دولتمردان هستیم که متأسفانه زمینه طمع دشمن برای براندازی و تهدید علیه امنیت ملی را ممکن است به حد اعلا برساند.
آقایان میگویند ما با برجام تهدید حمله را برداشتیم، تهدید حمله را مانورهای موشکی پیامبر اعظم(ص) برداشته است، تهدید نظامی را قایقهای تندرو در خلیجفارس کان لم یکن کرده است نه لبخند دیپلماتهای ما با آقای کری و مذاکرهکنندگان غربی.
متأسفانه در اینجا شاهد یک انحراف هستیم که اعتدال را به همه مسائل «تسری» داده و از اصطلاحات سوءاستفاده میکنید.
اولاً من بگویم که انتخابات آینده، انتخاباتی حساس و پیچیده است. همیشه شاهد بودیم که انتخابات با حساسیت فوقالعادهای مواجه بوده، اما در این برهه، پیچیدگی نیز به آن اضافه شده است. حساس است چون یک دموکراسی واقعی در دنیا به منصه ظهور میرسد و هم مردم میدانند که این دموکراسی واقعی است و رأیشان اثرگذار است و هم دنیا به این مسئله پی برده است.
پیچیدگی آن به خاطر چند مسئله است: یکی تلاش افرادی که در گذشته در رأس حکومت بودند، مانند دولتنهم و دهم. یعنی نوع رفتار و حرکتهایی که دارد انجام میگیرد بازگشت به گذشته است که خود این موضوع مسئله مهمی است که آیا در شأن یک امت انقلابی و هدفمند این است که بازگشت به عقب داشته باشد یا خیر.
عامل دوم پیچیدگی،نوع رفتار دولتمردان در دولت یازدهم است، بحث هستهای و مذاکره در چارچوب هستهای یک مساله است اما ورود در عرصه کدخدامحوری آمریکا مسئلهای است که خطرناک است، والا با بحث مذاکره در موضوع هستهای آنهم در چارچوب تدابیر رهبری مخالفتی نیست و عامل سوم پیچیدگی نقش آمریکا در این انتخابات است.
سپاه، یک نهاد انقلابی و برخاسته از انقلاب است، چند سرفصل وجود دارد: دانش سیاسی، بینش سیاسی، گرایش سیاسی، فعالیت سیاسی، موضعگیری سیاسی.