پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : روزنامه اعتماد نوشت: سكوت سنگين اصولگرايي در حال تبديل شدن به يك رويه است. رويهاي كه هربار با برملا شدن تخلفي از جانب يكي از چهرههاي اصولگرايان، يا گزينه فرار به جلو را پيشنهاد ميدهد يا ترجيح را بر عدم اظهارنظر اعلام ميكند. اما اينبار بحث «تخلف» نيست؛ اينبار پاي املاك نجومي در ميان نيست؛ اينبار موضوعي مطرح است كه در نفس خود پسنديده و مورد قبول است. عذرخواهي سعيد مرتضوي از آنچه در دوران دادستاني او در بازداشتگاه كهريزك روي داده زلزلهاي بود كه يقينا پسلرزههاي آن بايد دقايقي پس از انتشار آن آغاز ميشد، اما نشد.
نشد تا باز هم در اين ميان اصلاحطلبان باشند كه بدون سبك و سنگين كردن مسائل و سنجش هزينه و فايده مباحث، لب به سخن بگشايند و از هر محفلي براي بيان نظرات خود در اين خصوص بهره بگيرند.
در تمام اين هفتسالي كه سعيد مرتضوي بر بيگناهي خود اصرار ميورزيد و نه تنها خود بلكه ديگر متهمان اين پرونده را هم بيتقصير از همه ماجرا ميدانست، اين چهرههاي اصلاحات بودند كه حامي خانوادههاي جانباختگان كهريزك ميشدند. حامياني كه بارها از تريبونها به آنچه در تيرماه ٨٨ در بازداشتگاه كهريزك روي داده است، فرياد اعتراض سر ميدادند، اين روزها هم بدون كوچكترين تغييري در مشي خود، و با پايبندي بر اعتراضات خود به اين واقعه، در مدح و ستايش اين عذرخواهي برآمدهاند.
شايد به ندرت رخ دهد كه اصلاحطلبي و اصولگرايي در يك موضوع واحد البته با نظري متفاوت به نقطه اشتراك برسند. ماجراي كهريزك اما هر دو طرف جريان سياسي كشور را در خود جاي داده است. شخص سعيد مرتضوي براي هر دوي اين جريانات، محل بحث است، اما بحثي متفاوت. اصلاحطلباني كه او را پس از حادثه كهريزك و مسائل ديگري كه در سازمان تامين اجتماعي در دوره رياست او روي داد، بارها مورد شماتت قرار داده و اصولگراياني كه اتفاقات آن روزهاي كشور را دليل محكمي براي حوادث پيشآمده عنوان ميكردند. اما حالا و در اين روزها كه همه جا بحث از «توبهنامه» مرتضوي است چهرههاي سياسي چه واكنشي از خود نشان ميدهند؟ هرچند وضعيت براي اصلاحطلبان كاملا روشن است اما براي جريان اصولگرايي ماجرا تا حدود زيادي فرق دارد.
آنها همچون همه موضوعاتي كه نميپسندند، در اين مورد هم بنا ندارند كه حرفي را به ميان بياورند. يا اگر هم مجبور به اظهارنظر شوند ترجيح ميدهند كه توپ را از زمين بازي خود دور كنند. آنها با پسنديده دانستن نفس عذرخواهي و بدون كمترين اظهارنظري در مورد اينكه نامه سعيد مرتضوي چقدر ميتواند حكايت از اقرار او بر خطاي گذشته داشته باشد، آن را به كانديداهاي رياستجمهوري ربط داده و ميخواهند كه آنها هم از پس از گذشت ٧ سال، عذرخواهي كنند.
اما اين سكوت تنها به چهرههاي سياسي جريان اصولگرا اختصاص نداشت. رسانههاي اين جريان انگار نه انگار كه نامهاي نوشته شد و اعترافي صورت گرفته است. آنها در حركتي هماهنگ، كوچكترين اشارهاي به متن اين نامه نداشتند تا پس از گذشت چند روز بار اين تحليل بر دوش روزنامه كيهان گذاشته شود؛ روزنامهاي كه مديرمسوول آن در يادداشتي با قابل تقدير خواندن اين عذرخواهي عنوان ميكند: «سعيد مرتضوي صرفنظر از اتهاماتي كه به وي وارد شده و قضاوت نهايي درباره آن برعهده دادگاه است، به صراحت از نقش غيرمستقيم خود در كشته شدن سه متهم آشوب در بازداشتگاه كهريزك عذرخواهي كرده است».
نويسنده در ادامه اين يادداشت عنوان كرده كه: «جرم آقاي مرتضوي اعزام متهمان به بازداشتگاه كهريزك با توجه به آگاهي از شرايط بسيار بد و نامساعد آن بوده است كه نهايتا منجر به فوت آنان شده بود و مرتضوي از آنجا كه خود را به گونهاي ناخواسته و غيرعمد در زمينهسازي منجر به فوت سه متهم مورد اشاره دخيل ميدانسته، با ارسال نامه به دادگاه تجديدنظر از خانوادههاي آنان پوزش خواسته است.»اينبار هم «اعتماد» پس از اتفاقي ديگر به بررسي سكوت اصولگرايان ميپردازد.
گرچه سعي بر اين بود كه اظهارات ساكتين كهريزك، براي نخستين بار اعلام شود؛ آن هم با گذشت چهار روز از اين نامه، اما جز تعدادي از چهرههاي اصولگرا، بسياري حاضر به اظهارنظر نشده و آنها هم كه خواستند نظر خود را اعلام كنند، به بيان توصيههايي به كانديداهاي معترض به نتايج انتخابات ٨٨ پرداختند.
اما بودند چهرههايي از اين جريان سياسي كه اعتراضاتشان به دير هنگام شدن اين عذرخواهي و حمل اين نامه بر اقرار و اعتراف بر خطاي انجام شده در بازداشتگاه كهريزك بود.
روزنامه اعتماد با دهها چهره اصولگرا كه در رويدادهاي سال ٨٨، نماينده مجلس بوده يا از چهرههاي سياسي حامي مرتضوي بودند يا در دولت احمدينژاد سمتهاي اجرايي داشتند درباره اين اقدام مرتضوي و عذرخواهي ديرهنگام او تماس گرفت اما همه آنها با عبارتهايي نظير «هنوز نامه مرتضوي را نخواندهام»، «من اين روزها اخبار سياسي را دنبال نميكنم»، «نظري ندارم»، «از چهرهاي ديگر بپرسيد»، «با شما مصاحبه نميكنم» و جملاتي از اين قبيل از پاسخگويي در اين باره طفره رفتند. اسامي اين چهرهها در دفتر روزنامه اعتماد محفوظ است.