صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۲۹۰۸۵۲
تاریخ انتشار: ۲۹ : ۰۹ - ۱۸ شهريور ۱۳۹۵
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

زبگنیو برژینسکی، استراتژیست مطرح آمریکایی و مشاور اسبق امنیت ملی جیمی کارتر، رئیس‌جمهوری آمریکا، در تازه‌ترین تحلیل خود که در امریکن اینترست منتشر شده است، می‌گوید: موازنه قدرت‌های جدید جهان میان آمریکا، چین، روسیه و خاورمیانه توزیع خواهد شد. 

به گزارش روزنامه لبنانی السفیر، وی که استراتژیستی هوشمند و از موالید 1928 در لهستان است و یکی از چهره‌های مطرح نزدیکی روابط آمریکا - چین در دهه 70 محسوب می‌شود، می‌گوید: «ایالات‌متحده رهبری بازسازی قوای جهانی را برعهده دارد. در‌این‌زمینه پنج حقیقت اساسی وجود دارد؛ اول از همه اینکه آمریکا بزرگ‌ترین قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی در جهان است اما با توجه به متغیرهای منطقه‌ای، دیگر آن قدرت امپریالیست اساسی که بود، نیست. با این حال، همچنان قدرتی به بزرگی آمریکا که بخواهد نقش سابق آن را ایفا کند، وجود ندارد. حقیقت دوم، روسیه است که در «مرحله متشنجی» به سر می‌برد و از افول امپراتوری‌اش خارج شده است اما همچنان قدرت بزرگ در اروپا محسوب نمی‌شود، مداخلاتش فقط محدود به محیط جنوبی‌ آن در میان کشورهای اسلامی و همچنین در اوکراین، بلاروس و گرجستان است. حقیقت سوم، چین است که پیشرفت و ثبات بی‌وقفه‌اش ادامه دارد و رقیبی احتمالی برای آمریکا محسوب می‌شود اما درحال‌حاضر اصرار دارد که مشکلی در برابر آمریکا به وجود نیاورد. از لحاظ نظامی به نظر می‌رسد که چین به‌دنبال دستیابی به نسل جدیدی از سلاح است، درحالی که با شکیبایی در پی افزایش قدرت دریایی خود نیز هست. حقیقت چهارم، اروپا دیگر قدرت جهانی نخواهد بود، با وجود این، همچنان می‌تواند نقش مقابله با تهدیدهای فراقاره‌ای را ایفا کند. علاوه‌برآن، مصالح سیاسی و فرهنگی اروپا و آمریکا در خاورمیانه همخوانی دارد، اروپا عضوی از ناتو نیز هست، برای همین ضرورت دارد در بحران روسیه - اوکراین با آمریکا نیز به توافق برسند. حقیقت پنجم، خشونت روزافزون در جهان اسلام است که بخشی از آن در واکنش به ستمی است که قدرت‌های اروپایی مسبب آن بوده‌اند، درعین‌حال، انگیزه‌های دینی این احساس را به وجود آورده است که باید جهان اسلام در برابر تهدیدهای خارجی یکپارچه شود اما همزمان و به‌دلیل اختلاف‌های طایفه‌ای تاریخی در درون جوامع اسلامی که ربطی هم به غرب ندارد، تحولات جاری در جهان اسلام بسیار شدید خواهد بود.»

حقایق 5گانه، چارچوب کاری آمریکا

برژینسکی این حقایق را لازمه تعریف چارچوب کاری آمریکا می‌داند و در ادامه می‌گوید: «اول اینکه آمریکا فقط در صورتی می‌تواند با خشونت برآمده از خاورمیانه برخورد کند که پیمانی شامل روسیه و چین تشکیل دهد. برای تسهیل در به‌وجودآمدن چنین پیمانی باید روسیه را تشویق کرد که از به‌کارگیری قدرت یک‌جانبه نظامی علیه همسایگانش مثل اوکراین و گرجستان خودداری کند. همچنین باید چین را قانع کرد که بحران‌های منطقه‌ای موجود در خاورمیانه فرصتی نیست که صعود بین‌المللی آن را تسهیل کند. دوم، روسیه در راه تبدیل‌شدن به دولت - ملت حقیقی در تاریخش است، این تحول را باید با بررسی بیشتر مورد توجه قرار داد. امپراتوری تزاری با جنگ جهانی اول به پایان رسید که بعد از آن کمونیسم با پیوستن جمهوری‌ها یک میهن واحد در اتحاد جماهیر شوروی را به وجود آورد. اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 سقوط کرد که بعد از آن کنفدراسیون فدراتیو روسیه به‌وجود آمد و جمهوری‌های کمونیست غیر‌روسی به جمهوری‌های مستقل تبدیل شدند. این جمهوری‌ها تلاش می‌کنند استقلال خود را تقویت کرده و غرب و چین نیز تلاش می‌کنند به دلایل مختلف و البته مغایر با منافع روسیه، از این وضعیت بهره‌برداری کنند. در همین حال، روسیه تلاش می‌کند در آینده بر قدرت درونی خود بیشتر متکی باشد تا دولت - ملتی بزرگ و تأثیرگذار و جزئی از اروپای یکپارچه باشد. اگر چنین کاری نکند، عواقب سختی متوجه آن خواهد شد که می‌تواند قدرت روسیه را کاهش دهد و تحت فشار منطقه‌ای و دموگرافیکی چین قرار بگیرد.»
وی در ادامه می‌افزاید: «سوم، موفقیت‌های بزرگ اقتصادی چین باعث می‌شود که این کشور درک کند باید صبر پیشه کرده و آینده‌نگری داشته باشد برای اینکه عجله سیاسی، می‌تواند برایش مشکلات اجتماعی را به وجود آورد. احتمال سیاسی بیشتر برای چین در آینده نزدیک این است که شریک اصلی آمریکا در ناکام گذاشتن تهدیدهای جهانی از نوع آن چیزی که از خاورمیانه سر برآورده است، باشد. اگر چنین اتفاقی نیفتد و این تهدید مهار نشود، مناطق جنوبی و شرقی در روسیه و همچنین بخش‌های غربی چین آلوده خواهند شد. تعمیق روابط میان چین با جمهوری‌های جدید در آسیای میانه و پاکستان و به‌ویژه ایران با توجه به اصول استراتژیک و اهمیت اقتصادی آن، از اهداف طبیعی تلاش‌های ژئوپلیتیکی منطقه‌ای چین است که باید همچنان از جمله اهداف تفاهم چین و آمریکا نیز باشد. چهارم، تا زمانی که تشکیلات محلی مسلح در خاورمیانه فعال باشند، ثبات به این منطقه بازنخواهد گشت، آنها می‌توانند در سایه خشونت‌های شدید از منافع موجود در خاورمیانه نیز بهره‌مند شوند.

نمی‌توان رفتارهای تند و قدرت آنها را مهار کرد مگر از طریق پیمان ایالات‌متحده، روسیه و چین؛ چینی که می‌خواهد نقش خود را با استفاده از قدرت کشورهای منطقه‌ای (ایران، ترکیه، اسرائیل و مصر) بهبود ببخشد. در وضعیت عادی، عربستان سعودی بازیگری مهم در این فهرست خواهد بود اما حکومت عربستان همچنان بر تقویت تعصب وهابیت تمایل دارد و نمی‌خواهد وارد مدرن‌سازی جاه‌طلبی‌های داخلی خود شود، در این صورت، این نگرانی وجود دارد که عربستان دیگر توانایی لازم برای نقش‌آفرینی سازنده منطقه‌ای را نداشته باشد. شاید عقب‌نشینی آمریکا از خاورمیانه، کسانی را که به دنبال جدایی‌طلبی از آمریکا هستند، ترغیب کند به سمت جنگ‌های جدید در جهان اسلام بروند، مثل اسرائیل علیه ایران یا عربستان علیه ایران یا اینکه مصر بخواهد دخالت نظامی در لیبی کند که چنین کاری می‌تواند بحران اعتماد به نقش جهانی آمریکا را موجب شود. از‌سوی‌دیگر، از عقب‌نشینی آمریکا از خاورمیانه روسیه و چین بهره‌برداری خواهند کرد و اروپا وارد رقابت برای دستیابی به ضمانت از سه قدرت بزرگ (آمریکا، روسیه و چین) خواهد شد. آمریکا باید بر بازگشت روسیه به اروپا، بعد از پوتین کار کرده و بر مشارکت چین در خاورمیانه به‌عنوان یک تجربه شراکتی آمریکایی - چینی در سطح جهانی فکر کند.»  

منبع: وقایع اتفاقیه