صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۱ آبان ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۲۸۹۳۵۳
تاریخ انتشار: ۰۵ : ۱۵ - ۱۰ شهريور ۱۳۹۵
«انتخاب» بررسی می کند:
از اواخر عمر آيت الله مهدوي كني فعاليت جامعه روحانيت مبارز با يك چالش بزرگ روبه رو شد كه رفته رفته مي‌توان گفت هم اين تشكل و هم تشكل مهم موازي با آن يعني، جامعه مدرسين حوزه علميه قم را تحت تاثير قرار داد. حالا به نظر مي رسد فصل بازگشت براي جامعه روحانيت فرا رسيده است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس سیاسی «انتخاب»؛ داوود حشمتی: از اواخر عمر آيت الله مهدوي كني فعاليت جامعه روحانيت مبارز با يك چالش بزرگ روبه رو شد كه رفته رفته مي‌توان گفت هم اين تشكل و هم تشكل مهم موازي با آن يعني، جامعه مدرسين حوزه علميه قم را تحت تاثير قرار داد. حالا به نظر مي رسد فصل بازگشت براي جامعه روحانيت فرا رسيده است. 

تا پيش از انتخابات مجلس نهم و سربرآوردن جبهه پايداري، جامعتين نقش شيخوخيت را در اردوگاه اصولگرايان ايفا مي كرد. آنچه جامعتين به آن مي‌رسيد، هميشه مورد پذيرش اصولگرايان بود. اما جبهه پايداري اين شرايط را تغيير داد. آنها به نظر جامعتين در مجلس نهم تمكين نكردند و انشعاب جديدي را آغاز كردند كه مبنايي شد براي شكست‌هاي انتخاباتي بعدي در جبهه اصولگرايي.

با درگذشت آيت الله مهدوي كني، جامعه روحانيت مبارز (كه وجهه سياسي بيشتري نسبت به جامعه مدرسين داشت) دچار نوعي انفعال و رخوت شد. اين تشكيل پرسابقه سياسي نه در انتخابات 92 پيروز بود و نه در انتخابات اسفند 94. يكي از مهمترين دلايل اين اتفاق نيز كشمكش بر سر «سه ضلعي» شدن جامعتين بود. به طور مشخص جبهه پايداري و بخشي از جامعه مدرسين معتقد به اين بود كه بايد آيت‌الله مصباح را به اين دو تشكل اضافه كرد. اما جامعتين در آن زمان اين را نپذيرفت. آيت‌الله يزدي در مصاحبه‌ مهمي كه بعد از انتخابات مجلس نهم انجام شد، خبر داد كه اين اختلافات حتي منجر به اين شده بود كه جامعه مدرسين تا مرز «تجزيه» نيز پيش برود. 

حالا به نظر مي رسد جامعه روحانيت مبارز خود را بازيافته است. اگر تا ديروز صحبت بر سر اتصال آيت الله مصباح (به صورت فردي) در كنار دو تشكل مهم و تاثيرگذار جامعتين بود، امروز سخنگوي جامعه روحانيت مبارز اعلام مي‌كند كه شرايط امروز با سال 92 متفاوت است و آنها راه خود را مي‌روند. 

سال 92 آيت الله مصباح ابتدا باقري لنكراني را «اصلح ترين فرد زير آسمان خدا» خطاب كرد، اما بعد از مشخص و محرز شدن ردصلاحيت او، باقري لنكراني «روغن ريخته را نذر امام زاده كرد» و اعلام داشت به نفع جليلي كنار خواهد رفت. در اين شرايط آيت الله مصباح بعد از دلخوري‌هايي، سرانجام از جليلي حمايت كرد و در واقع كانديدايي را در مقابل كانديداي جامعتين قرار داده بود. حالا اما مصباحی‌مقدم درباره شرط آیت‌الله مصباح‌یزدی برای جامعتین مبنی بر حمایت از جلیلی یا لنکرانی برای انتخابات گفته بنايي بر مشورت با آيت الله مصباح يزدي ندارند. او در پاسخ به خبرنگاران كه اين شرط را يادآوري مي‌كردند گفته: «آنچه گفتید در مورد شرط آیت‌الله مصباح  یزدی، مربوط به دوره گذشته است. در دوره جدید  نه چنین چیزی داریم، نه اینکه از جامعه روحانیت بنای مشورت با ایشان را داریم، دوره قبل هم ایشان به میدان نیامد.» 

البته آقاي مصباحي مقدم در كنار اين موضوع از جبهه پايداري هم دعوت كرده كه مي‌تواند در كنار آنها حضور داشته باشند. او گفته:  «در مورد پایداری، از آنها دعوت می‌کنیم برای پیوستن به حرکت ما، تا در یک کار جمعی به نتیجه برسیم.» معناي حرف حجت الاسلام مصباحي مقدم اين است كه اين «حركت» متعلق به جامعه روحانيت است و پايداري مي‌تواند به آن «بپيوندد». اين وضعيت با شرايطي كه پايداري تا پيش از اين دنبال مي‌كرد متفاوت است. آنها خود را يك ضلع و قطب مهم در جريان اصولگرايي مي‌دانستند نه اينكه بخواهند به تصميمات اين تشكل تمكين كنند. 

با اين حال هنوز تكليف جلسات سه گانه نيز مشخص نشده است. آيت الله موحدي كرماني و آيت الله يزدي قرار است با يكديگر ديدار كنند. سئوالاتي نيز در مورد پيوستن آيت‌الله مصباح به اين جلسه مطرح مي شود. اما به نظر ميرسد جامعه روحانيت مبارز پيش فرض قطعي خود را بر اين پايه استوار كرده كه آيت الله مصباح قصد ندارد در انتخابات ورود پيدا كند. مصباحي مقدم مي‌گويد: «آقای مصباح به میدان نیامدند، بعید هم می‌دانم به میدان بیایند.» 

سخنگوي جامعه روحانيت يك پيام مهم را نيز به بخشي از نيروهاي اصولگرا در اين نشست خبري منتقل مي‌كند. او مي‌گويد: «جامعه روحانیت یک جریان مستقل و معتدل است و تاریخ فعالیتش نشان می‌دهد تندروی را بر نمی‌تابد، اگر تندروها تعدیل شوند، با آنها همکاری می‌کنیم، اگر نه همکاری نمی‌کنیم.» اين در واقع نشانه‌هايي است از ظهور دوباره اين تشكل در عرصه سياست. اما سئوال مهم اين است: آيا جامعه روحانيت مي‌تواند بار ديگر تاثيرگذاري خود در عرصه سياسي با وجود تشكل‌هايي همچون پايداري بازيابي كند؟