پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : وزیر ارشاد با بیان اینکه تهمتهای سازماندهی شده به خدمتگزاران نظام نه تنها هزینهای برای مرتکبان ندارد، بلکه از سوی برخی، مورد تایید نیز قرار میگیرد، گفت:نهادینه شدن حملات بی سابقه علیه دولت برای کاهش حقوق و آزادی های مشروع مردم و افزایش نگاه قیّم مآبانه به آنان است.
به گزارش انتخاب، علی جنتی به مناسبت هفته دولت، یادداشتی با عنوان «ارزشها و روشها» منتشر کرد که در ادامه میآید:
فیلسوفان قدیم، اخلاق را مقدمه سیاست می دانستند؛ آنچنان که ابونصر فارابی، غایت دانشها و ارزشهای انسانی را در «سیاست مدن» میجست. با این حال، اخلاق و سیاست در طول تاریخ، تناقضی دیرین و دایمی داشتهاند.اخلاق، نه فقط در حکومتهای خودکامه قدیم دایماً پایمال شده، بلکه حتی در نظام های دموکراتیک معاصر نیز به قربانگاه عمل گرایی سیاسی رفته است؛ تا آنجا که برخی گمان کردهاند «سیاست» ذاتاً ضد «اخلاق» است.
در جهان امروز، فقدان اخلاق نه فقط در جوامع غیردینی، مصیبت آفرین است؛ بلکه خشونتهای زشت و ننگینی نیز که به نام دین در منطقه انجام می شود، جدایی پوسته دین از حقیقت اخلاقی آن را نشان می دهد. در چنین شرایطی انتظار میرود که دست کم در ایران، اندیشه بزرگانی چون فارابی، خواجه نصیر، امام خمینی(ره) و شهید مطهری، الگوی سیاست ورزی باشد؛ بزرگانی که سیاست را نهادی در خدمت فضایل اخلاقی و تلفیقی از اخلاق، شریعت و عدالت می دانستند.
امام خمینی (ره) در تأسیس جمهوری اسلامی، به حکومت پیامبراکرم (ص) در مدینه نظر داشت که با گفت و گوی اخلاقی و استدلالی به قدرت دست یافت و آن گاه بر مشارکت و رضایت جمعی شهروندان تکیه کرد. با پیمان برادری، مهاجر و انصار را با یکدیگر پیوند داد و موقعیت اجتماعی و کینههای دیرینه قبایل عرب را در بوته نهاد.
امام در تأسیس جمهوری اسلامی به حکومتی نظر داشت که قرن ها پیش از نظریه «قرارداد اجتماعی»، بر محور پیمان با مردم تشکیل شد و «بیعت» با حاکم را گواه آن گرفت که دولت، بیش و پیش از هر چیز در گرو رضایتمندی شهروندان است.
با این همه و با وجود پیوند استوار سیاست و اخلاق در نظریه حکومتی امام (ره)، متأسفانه ایران کنونی، شاهد رواج بیسابقه بیاخلاقیهای سیاسی است. توهینها، دروغها و تهمتهای سازماندهی شده به خدمتگزاران نظام و نهادینه کردن آن، اکنون نه تنها هزینهای برای مرتکبان ندارد، بلکه از سوی برخی، مورد تایید و تشویق نیز قرار می گیرد و از آن بدتر، توجیه دینی و اخلاقی هم میشود! آنچه بر ناگواری این روند می افزاید، نهادینه شدن حملات بی سابقه علیه دولت برای کاهش حقوق و آزادی های مشروع مردم و افزایش نگاه قیّم مآبانه به آنان است.
سازمان دهندگان حملات علیه دولت با هدف اعمال سلطه بر مردم وگسترش دایره تجسس در عقاید و رفتار آنان می کوشند تا ساز و کار «خود-مصلحت انگاری» را جایگزین الگوی «رضایتمندی شهروندان» کنند. پیامد این همه بی اخلاقی در فضای سیاسی، جدایی «ارزش»های انسانی از «روش»های دستیابی به قدرت است؛ آن هم در کشوری که با اتکا به نظریه حکومتی خود میتوانست و میتواند نمونه اخلاقی ترین جامعه سیاسی در جهان شناخته شود.
ایران امروز، صحنه حضور جریانات سیاسی گوناگونی است که شاید هر یک قادر باشند برای تحقق رضایتمندی مردم، پاسخ هایی ارایه کنند. چالش این جریان ها با یکدیگر اگر از مدار اخلاق بیرون افتد، علاوه بر ولنگاری سیاسی، تخریب فرهنگ عمومی را در پی خواهد داشت؛ دردی که علاج آن، نظم بخشی به عناصر سیاسی درون نظام بر مدار اخلاق و احترام به رای و رضایت شهروندان است.