صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۲۸۷۳۱۸
تاریخ انتشار: ۱۵ : ۱۲ - ۳۰ مرداد ۱۳۹۵
رضا بابايي/اطلاعات
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
بزرگ‌ترین دستاورد مشروطه، تشکیل پارلمان و تقسیم مدیریت کشور میان شاه و مجلس شورای ملی بود. این تقسیم، اگرچه هیچ‌گاه آن گونه نبود که مجلس به همۀ سهم قانونی خود از قدرت و مدیریت کشور برسد، اما همان مقدار اندک نیز موجب تحولاتی مهم و بزرگ در کشور شد. رسیدن پُست نخست‌وزیری از کسانی همچون حاجی میرزا آقاسی، میرزا آقاخان نوری، امین السلطان و عین الدوله به شخصی مانند دکتر محمد مصدق و نیز نقش‌آفرینی کسانی همچون آیت الله کاشانی، از نتایج نظام پارلمانی و قانون مشروطه بود.

باش تا صبح دولتش بدمد

کین هنوز از نتایج سحر است

محمد مصدق، در ۲۹ اردیبهشت یا ۲۶ خرداد ۱۲۶۱ در محلۀ سنگلج تهران به دنیا آمد و در چهاردهم اسفند ۱۳۴۵ درگذشت. وی سیاست‌مدار، حقوقدان، نمایندۀ مجلس شورای ملی در چند دوره و نخست‌وزیر ایران در زمان ملی شدن صنعت نفت بود. همچنین نخستین ایرانی است که توانست مدرک دکترا در رشتۀ حقوق دریافت کند. از مهم‌ترین مواضع سیاسی او در زمان نمایندگی‌اش در مجلس شورای ملی، مخالفت با انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی است. این مخالفت، در حالی بود که وی از حکومت قاجار مأیوس شده بود؛ اما عقیده داشت که درمان دردهای کشور، پایبندی صادقانه و مصرانه به قانون اساسی مشروطه است؛ نه تغییر نظام سلطنتی که ممکن است جانی تازه در کالبد استبداد بدمد. بدین رو به جبهۀ منتقدان پهلوی اول پیوست و مدتی از عمر خویش را نیز در تبعید و گوشه‌نشینی سپری کرد.

بعد از شهریور بیست و سقوط رضاشاه، مصدق به عرصۀ سیاست بازگشت. در سال ۱۳۲۸، با همکاری دکتر حسین فاطمی، جبهۀ ملی ایران را بنیان گذاشت. از نخستین خواسته‌های حزبی او و همراهانش، ملی شدن صنعت نفت بود. بدین رو در سال ۱۳۳۰ که به نخست وزیری رسید، در نخستین گام، مقدمات قانونی ملی شدن نفت را در ایران فراهم کرد. حمایت‌های آیت الله کاشانی و همراهی بسیاری از نمایندگان مجلس شورای ملی، مصدق را به آرزوی دیرین‌ و دست‌نیافتنی‌اش رساند؛ اگرچه «عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها.»

حوادث این دوره از تاریخ معاصر ایران، اهمیتی ویژه دارد. شاید پس از رخدادهای عصر مشروطه، مهم‌ترین و درس‌آموز‌ترین دورۀ تاریخ معاصر ایران، زمان کوتاه نخست‌وزیری مصدق و حواشی آن است. به زعم نویسندۀ این یادداشت، همۀ مسائل ریز و درشت دوران نخست‌وزیری مصدق و زمینه‌های برآمدن تا خانه‌نشینی او، برگ‌هایی خواندنی و دیده‌گشا از کتاب تاریخ معاصر ایران است. دریغا که تاریخ‌نگاری در ایران، هنوز به مرحله‌ای از بلوغ و قاعده‌مندی نرسیده است که تحلیل رخدادهای تاریخی، بدون نظرداشت سیاست‌های روز باشد.

از ده‌ها مسئلۀ مهم و دانستنی درباره مصدق و زمانۀ ملی شدن صنعت نفت، چند نکته شایستۀ یادآوری است:

1. دسترسی شخصی مانند دکتر محمد مصدق به چندین دورۀ نمایندگی در مجلس و سپس به دو دوره نخست‌وزیری در نظام سلطنتی، از برکات نهضت مشروطه است. او در حالی به نخست‌وزیری رسید که شاه ایران دل در گرو دیگران داشت. مصدق، همچون دیگر مشروطه‌خواهان ایران، معتقد بود که سلطنت نباید در مدیریت کشور دخالت مؤثر کند و بیش از نمادی برای وحدت ملی باشد. در دوران نخست‌وزیری‌اش نیز کوشید تا مفاد قانون اساسی مشروطه را دربارۀ قدرت شاه به اجرا گذارد. مخالفت‌های دربار و خاندان سلطنت(به‌ویژه اشرف پهلوی) با نخست‌وزیری او از همین‌جا آب می‌خورد.

2.کودتای 28 مرداد، هم عوامل داخلی داشت و هم عوامل خارجی. در این حادثه و حوادث مشابه، عوامل خارجی اهمیت عوامل داخلی را ندارد. کودتای 28 مرداد، شکست ایرانی از فرهنگ ایرانی بود؛ چنانکه در مشروطه نیز ایران از نگاه ایرانیان به دین، سیاست، کشورداری، آزادی، مطبوعات، پارلمان، توسعه و جایگاه‌ها زخم خورد. در ماجرای مرداد 1332، گرچه تیر خلاص را دخالت بیگانگان زد، اما آنچه سرنوشت ایران را در تیررس دخالت‌ها و خیانت‌ها قرار داد، خامی و بی‌تدبیری‌های داخلی بود. به‌واقع فضای داخلی کشور، ارادۀ خارجی‌ها را به پیروزی رساند. این، همان نکته‌ای است که کمتر به آن توجه می‌شود و بی‌توجهی به آن، ایران را همچنان در معرض خطرهای ویرانگر قرار می‌دهد. در زمانه‌ای که سیاست‌مداران و جریان‌های سیاسی کشور، باید برای پیشبرد اهداف ملی، به خواسته‌های حداقلی خود قناعت می‌کردند و تا حل و فصل مسئلۀ نفت و افزایش درآمدهای مالی کشور، صبر می‌کردند، هر یک بر طبل مطالبات حداکثری خویش کوبید و چنان هیاهویی برخاست که صدای اعتدال و عقلانیت، به گوش‌ها نرسید. آیا کسانی که بیش از حد، عوامل بیرونی را برجسته می‌کنند، نمی‌خواهند سهم عوامل داخلی را بپوشانند؟

3. به زعم نویسندۀ این یادداشت، مهم‌تر از مسئلۀ نفت، شیوه‌ای است که مصدق برای ادارۀ کشور بنیان گذاشت. کارنامۀ چند سیاست‌مدار را می‌توان نشان داد که به اندازۀ کارنامۀ کم‌برگ اما پربار مصدق، خالی از قانون‌گریزی و قانون‌ستیزی باشد؟ کوتاهی دوران صدارت او نیز نتیجۀ پایبندی او به قانون بود. او می‌توانست از راه‌های غیر قانونی، بر عمر دوران صدارتش بیفزاید، اما مصدق می‌دانست که راه ورود کسانی مانند او به عرصۀ قدرت و سیاست، قانون مشروطه بود و برای اینکه این راه برای آیندگان نیز باز باشد، تکلیفی مهم‌تر از حراست از آن و پایبندی به آن ندارد.