فضای سیاسی کشور در فاصله ده ماهه مانده به انتخابات ریاست جمهوری رنگ و بویی از انتخابات گرفته است، اصولگرایان و اصلاحطلبان همپای هم برنامه ریزی برای این انتخابات را آغاز کردهاند. عباس سلیمی نمین فعال سیاسی اصولگرا و مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران معتقد است اصولگرایان خیلی اهل برنامهریزی دراز مدت نیستند ولی بهتر است از گذشته درس بگیرند و به موقع اقدام کنند.
به گزارش انتخاب، وی بر این اعتقاد است که به نفع جامعه است که روحانی رییس جمهور دو دورهای باشد، گرچه برای این نظر خود پیشفرضهایی نیز قائل است.
از او درباره کاندیداهایی چون جلیلی و احمدی نژاد که می پرسیم می گوید جلیلی قدرت اثبات خود در جامعه را ندارد، احمدینژاد هم نشان داد ظرفیت رییسجمهوری را ندارد و با تملق سریعا دچار توهم می شود.
مشروح گفتگوی خبرآنلاین با این تحلیلگر مسائل سیاسی و فعال سیاسی اصولگرا را در ادامه مطالعه فرمایید؛
***
**آقای سلیمی نمین! با چند دستگی که طی چند سال اخیر در جریان اصولگرا حاکم بوده است فکر می کنید جریان متبوع شما میتواند در سال 96 و انتخابات ریاست جمهوری به اجماع برسد؟
اگر اصولگرایان از شرایط درک و هضم داشته باشند و از تجربه گذشته استفاده کنند بسیار این اتفاق محتمل است.
**شما می گویید اگر اصولگرایان شرایط را درک کنند، اجماع آنها محتمل است اما صحبت هایی که از اردوگاه اصولگرایان شنیده میشود نه تنها همسو یا مکمل نیست بلکه بعضا متناقض به نظر می رسد، به عنوان مثال جبهه پیروان خط امام و رهبری صحبت از تدوین یک فهرست 30 نفر از شخصیت های اصولگرا می کند که آقای روحانی نیز در آن حضور دارد اما جبهه یکتا از تدوین فهرست 40 نفری بدون وجود نام آقای روحانی خبر می دهد، این اظهارات چه طور با هم قابل جمع است؟
قطعا تشکل های یادشده خیلی درکی از شرایط ندارند. ضمن آنکه خیلی هم در جبهه اصولگرایی فراگیر نیستند بنابراین فکر میکنم باید هسته مرکزی جبهه اصولگرایان را در نظر گرفت چون جبهه یکتا خیلی شناخته شده نیست.
**اما جبهه پیروان خط امام و رهبری که یکی از اضلاع جریان اصولگرا به حساب می آید؟
باید به ظرفیت شان توجه کرد، من ظرفیت خیلی بالایی برای آنها در جبهه اصولگرایی قائل نیستم.
**اما این اختلاف نظرها در درون احزاب اصولگرا هم به چشم می خورد و فقط بین تشکل ها نیست، مثلا در جبهه پایداری طیفی به حمایت از آقای احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری تأکید دارند اما طیف دیگر این تشکل میگوید مردم به احمدی نژاد بازگشت نمی کنند، با این وجود معتقدید اجماع اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 محتمل است؟
هرگز وحدت نظر به صورت جامع ممکن نیست. حتی اگر عقول و عناصر وزین اصولگرا به جمع بندی برسند، برخی معلوم نیست آن جمع بندی را بپذیرند، طبیعی است برخی نیروهایی که نمی دانم چقدر وزن می توان برای آنها قائل بود، شاید روی نقطه نظرات خودشان ایستادگی کنند اما آنچه مهم است جریاناتی که دارای وزن تعیین کنندگی در اصولگرایی هستند، آنها با توجه به تجربیات گذشته آمادگی بیشتری را برای رسیدن به یک تفاهم دارند.
**مکانیزم انتخاباتی اصولگرایان چه خواهد بود؟ بعضی پارلمان اصولگرایی را مطرح می کنند برخی دیگر می گویند باید براساس همان شورای ائتلاف اصولگرایان عمل کرد که برای انتخابات مجلس دهم تشکیل شد، به نظر شما در نهایت چه اتفاقی افتد؟
تشکیل پارلمان برای جمع کردن همه طیف ها بسیار اقدام خوبی است یعنی می تواند موجب انسجام عملی طیف ها شود. در واقع هم در طیف اصلاح طلب و هم اصولگرا تشکیل پارلمان کار جمعی را سهل و آسان تر می کند اما بعید می دانم حتی اگر امروز اقدامی در جهت تشکیل مجلس اصولگرایان و مجلس اصلاح طلبان صورت بگیرد برای انتخابات آتی موثر باشد لذا همان ساختاری که در گذشته برای ایجاد هماهنگی از آن استفاده شد همان ساختار دنبال می شود گرچه آن ساختار ضعف ها و نقیصههای زیادی دارد اما برای ریاست جمهوری کاراییاش بیشتر خواهد بود. برای مجلس چون سهم خواهی پررنگتر می شود نقیصه و ضعف ها خودنمایی می کرد اما درباره ریاست جمهوری که کلیه کاندیداها باید متمرکز شوند، آن مکانیزم گذشته می تواند موثر و کارساز باشد.
**اگر به انتخابات ریاست جمهوری سال 92 برگردیم تحرک اصولگرایان با ائتلاف آقایان حداد، ولایتی و قالیباف شروع شد ولی شکست خورد، امروز هم شاهدیم که شخصیت های اصولگرا شخصا به صحنه آمدند و اعلام موضع انتخاباتی دارند و هیچ اعلام نظری از سوی شورای ائتلاف اصولگرایان انجام نمی شود، چرا؟
در سال 92 آن ائتلاف اولیه خشت کجی بود که بنا گذاشته شد.
**همین آسیب برای این دوره محتمل نیست؟
محتمل است چون به نظر من همه عقبه آن ائتلاف در اصولگرایان نبود بلکه افرادی از ائتلاف سه گانه با خارج از دایره اصولگرایی هماهنگ بودند و طبیعتا نتوانست منجر به ائتلاف گسترده تر شود یعنی خشت اولش سست بنا گذاشته شد و در پایگاه اصولگرایی قرار نداشت بلکه در خارج از پایگاه اصولگرایی هماهنگ می شد یا از آن حوزه تأثیر می گرفت لذا نتوانست اقدامی مفید برای ائتلاف موثر در جبهه اصولگرایی باشد.
**این دوره هم شاهد هستیم شخصیت ها آمدند شروع کردند، سفر استانی می روند و موضعگیری انتخاباتی می کنند، به نظر شما وقتی تشکل های اصولگرا آن دوره نتوانستند ائتلاف سه نفره را مدیریت کنند، فکر می کنید این دوره بتوانند شخصیت های اصولگرا را مدیریت و در قالب یک مکانیزم حرکت شان را تنظیم کنند؟
اگر از تجربیات درس بگیرند می توانند.
**آیا علائم و نشانه های اینکه شخصیت های اصولگرا از تجربه سال 92 درس گرفته باشند وجود دارد شما این نشانه ها را می بینید؟
من هم معتقدم که تا حالا تحرک قابل توجهی را از اصولگرایان در این زمینه شاهد نبودم. امیدواریم هم درس بگیرند و هم به موقع اقدام لازم را برای استفاده منطقی از پایگاه اجتماعی خودشان به عمل بیاورند. انتخابات مجلس نشان داد که اصولگرایان پایگاه بسیار قوی و مناسبی دارند. برخی ضعف های دولت کنونی هم به خصوص بعد از انتخابات مجلس این شرایط را برای اصولگرایان تقویت کرده است امیدوارم اصولگرایان بتوانند از این پتانسیل و پایگاه اجتماعی موثر و تعیین کننده خودشان خوب استفاده کنند اگر استفاده نکنند طبیعی است که در انتخابات تأثیرگذار نخواهند بود.
**علت اینکه شورای ائتلاف اصولگرایان هنوز شکل نگرفته چیست؟ اختلاف است یا آنکه هنوز زمان را برای ورود مناسب نمی دانند؟
خیر اختلافی نیست چون اگر اختلافی بود باید اقداماتی صورت بگیرد تا اختلافات بروز کند. هنوز اقداماتی صورت نگرفته که نشان دهد اختلافاتی وجود دارد و این اختلافات قابل حل است یا خیر. واقعیت آن است که اصولگرایان خیلی اهل برنامهریزی درازمدت درباره مسائل سیاسی نیستند، غالبا دیر هنگام اقدام می کنند. این ناشی از این ویژگی شان است حال آنکه برخی نیروهای خارج جریان اصولگرا برنامه های گسترده و دقیقی را دست کم برای سال 92 و انتخابات مجلس دنبال کردند و به نتیجه رسیدند. در طیف اصولگرا آیندهنگری و دقیق را خیلی شاهد نیستیم یکی از ضعف های اصولگرا این است که برای درازمدت خیلی برنامه ندارد و بیشتر به صورت روزمره حرکت می کند.
**نام کسانی همچون آقایان ضرغامی، فتاح، قالیباف، جلیلی، حدادعادل و احمدی نژاد برای حضور در انتخابات مطرح می شود اگر آنها ستادهای خودشان را برای انتخابات ریاست جمهوری تشکیل دهند و وارد عرصه شوند، سپس شورای ائتلاف بخواهد مدیریت کند آنها حاضرند این زعامت را بپذیرند؟
نفس این کار بد نیست که هر کسی ظرفیتی را فعال کند، منوط به آنکه دچار توهم نشود یعنی عده ای به سرعت اطرافشان را نگیرند و آنها را دچار توهم کنند. معمولا در چنین حالتی این طور به فرد القا می کنند که «قطعا رأی خواهد داشت، نباید وارد ائتلاف نشود و لازم نیست به حرف عناصر عقول و معتمد همه طیف های اصولگرا گوش کند چون بعضا آنها خیلی متوجه واقعیتهای میدانی نیستند اگر خود شخصیت کار را ادامه دهد موفق تر خواهد بود». اگر افراد این بازی را نخورند و توسط عناصری که مایلند اصولگرایان شکست بخورند هدایت نشوند، اشکالی ندارد که یک ظرفیتی را فعال کنند و بعد ظرفیت خودشان را به میدان بیاورند و حول یک فرد متمرکز کنند.
**دوره های گذشته ریاست جمهوری به ویژه سال 84 و 92 نیز چنین تئوری دنبال شد اما هیچ گاه به منصه ظهور نرسید و موفق نشد که در مقام عمل ظهور و بروز پیدا کند، چرا؟
چون خارج از جریان اصولگرا هدایت می شدند. فردی به حرف آیت الله مهدوی کنی گوش نداد که توفیق اصولگرایان را دنبال میکرد، به حرف آقای هاشمی گوش داد که حاضر است اصولگرایان شکست فاحش بخورند.
**احتمال ندارد این دوره همین اتفاق بیفتد؟
بله، از گذشته باید پند بگیرند و متوجه واقعیت های میدانی شوند، در این صورت قطعا می توانند ظرفیت اجتماعی شان را به خوبی فعال و هدایت کنند.
**اینکه گفته می شد طیف سنتی جریان اصولگرا به سمت حمایت از آقای روحانی در انتخابات ریاست جمهوری گرایش پیدا کرده است آیا در نهایت این اتفاق می افتد؟
بعید می دانم چون اگر در گذشته این احتمال می رفت الان دیگر این احتمال ضعیف شده است.
**آقای مرتضی نبوی اخیرا گفته آقای روحانی قطعا برای دور دوم انتخابات ریاست جمهوری رأی می آورد، اصولگرایان عزم خودشان را روی انتخابات شورای شهر بگذارند، نظر شما چیست؟
یک سال تا انتخابات ریاست جمهوری باقی است، اگر آقای روحانی برخی خطاهای خود را جبران و اعتماد جامعه را نسبت به خود کسب کند از این سنت رایج دو دوره ای شدن زمان ریاست جمهوری می تواند بهره گیرد. من خودم در واقع این را به نفع جامعه هم می دانم، اگر جامعه فرصت لازم برای تجربه کردن جریانات داشته باشد یعنی جامعه به رشد سیاسی بیشتری نائل خواهد آمد.
جامعه ما یک بازگشتی به طرف تفکر آقای هاشمی پیدا کرد، در حالیکه حدوداً 15 سال پیش به شدت از او فاصله گرفته بود. این نشان می دهد نسل بعدی که وارد میدان سیاست شده خیلی تجربیات را در اختیار ندارد و طبیعتا یک تمایلاتی به سمت تفکر آقای هاشمی پیدا شد، برای اینکه جامعه دوباره یک جریان را تجربه کند نیاز به فرصت لازم دارد. غالبا فرصت در چهارسال دست نمی دهد. الان مظاهر بررسی اشرافیت گرایی ها دارد رو و عواقبش برای جامعه روشن می شود، من فکر می کنم اگر به حسب ظاهر آقای روحانی برخی ضعف های جریان خودش را کنترل کند، می تواند از این فرصت برای اینکه در دور دوم هم در مقام ریاست جمهوری قرار بگیرد بهره مند شود.
**یعنی شما شانس زیادتر را برای آقای روحانی قائل هستید؟
چون روالی را قائلم که این سنت است و خودش یک امتیاز محسوب می شود. این سنت نه از روی ارادت ویژه بلکه برای جمع بندی جامعه است. غالبا این اعتقاد را دارم که همه فرصت را باید به یک جریان اهدا کرد تا جامعه بتواند به یک جمع بندی دقیقی از عملکردها برسد. از این رو فکر می کنم این امتیاز را آقای روحانی دارد مگر اینکه این روند را آقای روحانی خیلی اصلاح نکند، حقوق های غیر منطقی را به طور جدی کنترل نکند و خطاهای اطرافیانش را جبران نکند تا جامعه به یک اضطرار برسد. آیا ممکن است جامعه به اضطرار برسد؟ بله، آقای روحانی تا مرز رساندن جامعه به اضطرار برای آنکه اولین رئیس جمهور 4 ساله باشد نزدیک شده است ولی این فرصت برای او وجود دارد که اعتماد جامعه را مقداری ترمیم و از این فرصت استفاده کند.
**برجام هنوز ظرفیت رای آوری برای آقای روحانی دارد؟
برجام یک ظرفیت اولیه و یک ظرفیت ثانویه دارد. اگر آقای روحانی در مقام اجرا درصدد رفع و رجوع بدعهدی های جریان طرفدار صهیونیست نباشد یعنی نیاید به گونه ای سخن بگوید که ضعف های عملکرد آمریکایی ها را بپوشاند، صادقانه به مردم بگوید آن تصوری که از آمریکا داشتیم چندان عمیق نبود و به هر شیوه ای با آمریکایی ها برخورد شود آنها سیاست های ثابت خودشان را در دفاع از برتری صهیونیست ها ادامه می دهند و از آن عدول نخواهند کرد و همچنین از نقاط قوت برجام در خارج از حوزه نفوذ آمریکا استفاده کند، می تواند از مزیت های برجام استفاده لازم را ببرد.
**فکر می کنید اصولگرایان با چه شیوه ای به انتخابات ریاست جمهوری سال 96 وارد شوند، برخی معتقد به حضور چند نامزدی هستند اما برخی می گویند باید با یک نامزد بیایند، نظر شما چیست؟
طبیعی است که اگر حول یک کاندیدا تمرکز داشته باشند توفیق شان بیشتر خواهد بود، البته این کار بسیار دشواری است.
**اگر چند نامزدی به رقابت با آقای روحانی بپردازند عملا شانس پیروزی را به طرف مقابل دادند؟
قطعا همین طور است.
**آقای جلیلی دائم در سخنرانی های مختلف برجام و نحوه اداره کشور را نقد می کند به نظر شما آقای جلیلی می تواند رئیس جمهور خوبی برای ایران باشد و به لحاظ داخلی و خارجی وضعیت مطلوبی را برای کشور فراهم کند؟ اگر سال 96 بیاید آرایش بیشتر خواهد بود یا کمتر؟
برخی شخصیت ها هستند که ارتباطات محدودی دارند نمی توانند به خوبی از ارتباطات برای اثبات خودشان استفاده کنند آقای دکتر جلیلی با وجود که مزیت های بسیار منحصر به فردی که دارد اما به دلیل فقدان ارتباطات قادر به اثبات خودش نیست جامعه باید قانع شود نسبت به یک شخصیت که آن شخصیت می تواند به صورت همه جانبه عمل کند من تصورم این است که آقای جلیلی به راحتی قادر به اثبات مزیت های خودش و قوت های خودش نیست.
**پس انتقادهای سلبی که به دولت می کند باعث رأی ایجابی به خودش نمی شود؟
خیر، یک شخصیتی که برای ریاست جمهوری وارد میدان می شود، هم باید توانمندی های خودش را اثبات کند و هم ثابت کند با دیگران می تواند تعاملات قوی داشته باشد، آقای جلیلی در بعضی زمینه ها نقدهای قوی بر دولت دارد اما در زمینه اثبات خودش خیر، قادر نیست جامعه را نسبت به توانمندی های همه جانبه خودش برای اینکه یک رئیس جمهور شود قانع کند.
**از احمدی نژاد هم این روزها صحبت هایی به گوش می رسد او گفته «اگر وارد انتخابات ریاست جمهوری شوم ردصلاحیت نمی شوم و به نفع کسی نیز کنار نمی روم». نزدیکان او می گویند تصور آقای احمدی نژاد آن است که اگر این دفعه پا به عرصه انتخابات بگذارد 35 میلیون رأی می آورد، به نظر شما این اتفاق برای آقای احمدی نژاد می افتد یا مردم تجربه ای که کردند را به او رجعت نمی کنند؟
قطعا جامعه یک خطا و یک اشتباه را از جانبه یک فرد دوباره نخواهد پذیرفت. آقای احمدی نژاد در کنار خدماتی که دولتش داشت خطاهای فاحشی را مرتکب شد نشان داد که ظرفیت لازم را برای ریاست جمهوری ندارد خیلی تحت تأثیر تملق است بلافاصله بر اثر تملق بر هم می ریزد و دچار توهم می شود بنابراین جامعه به این جمع بندی رسید که این شخصیت ممکن است فعال و یک آدم پرتلاشی باشد اما ظرفیت لازم را برای ریاست جمهوری ندارد با اندکی ابراز احساسات و اندکی تملق اطرافیان دچار برهم ریختگی شخصیتی می شود بنابراین جامعه دیگر تمایل ندارد چنین گزینه ای را تجربه کند. قطعا از جانب مسئولان ذی ربط در تأیید صلاحیت ها نمی توانم صحبت کنم اما به عنوان شهروند و از طرف جامعه می توانم بگویم که اهل فکر و تفکر در جامعه تمایلی به تجربه دوباره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد نخواهد داشت.
**شما که معتقدید اصولگرایان برای موفقیت و افزایش شانس پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری باید روی یک نامزد اجماع کنند این نامزد باید یک فردی باشد که تجربه شده است یا یک نامزدی که هنوز پا به عرصه انتخابات ریاست جمهوری نگذاشته و دفعه نخستش است که می خواهد وارد صحنه رقابت شود؟
این بستگی دارد، جامعه الان چه چیزی را برای خود اولویت میداند، با توجه به تجاربی که نسبت به دولت یازدهم دارد کسب می کند و نقصانی که در این دولت می بیند مطالبه عمومی شکل خواهد گرفت. من فکر می کنم با توجه به نقصان های دولت یازدهم که عمدتا به عدم کارآمدی در حل مشکلات جامعه برمی گردد مطالبه عمومی جامعه درباره ریاست جمهوری آینده بحث کارآمدی باشد. یعنی فردی که بتواند امور اجرایی را با قوت و قدرت خوبی پیش ببرد. اینجا به نظر من بستگی دارد مصادیقی که در میان اصولگرایان هستند، متناسب با این مطالبه به جامعه معرفی شود، به نظر من جامعه پذیرا خواهد بود، چه حالا قبلا کاندیدا شده باشد یا نشده باشد، این به نظر من خیلی حائز اهمیت نیست. حائز اهمیت آن است که برداشت و تجربه اش از دولت یازدهم چیست و ضعف دولت یازدهم را در چه زمینه ای ارزیابی می کند. اگر بتوانیم با ارزیابی دقیق از مطالبه جامعه نامزد مناسب را که یک تصویر ذهنی دقیقی در جامعه نسبت به خودش شکل داده معرفی کنیم فکر کنم توفیق او زیاد خواهد بود.
**اگر اصولگرایان چند نامزدی به صحنه رقابت با روحانی بیایند، در مناظرات تلویزیونی می توانند همدیگر را کامل کنند یا همچون سال 92 کارشان به تقابل می رسد؟
اگر تکثر در دوران رقابت های انتخاباتی از یک مرکزیت الهام بگیرد نقطه قوت می شود اما اگر تکثر از مراکز مختلف تصمیم سازی و تصمیم گیری الهام بگیرد خیر این نقطه ضعف خواهد بود.