حمید رسایی نماینده مردم تهران که اخیراً هفته نامه ای تحت عنوان "9 دی" راه اندازی کرده، در تحلیلی به جای اقرار به اشتباه در مورد حمایت از احمدی نژاد، به فلسفه بافی در مورد اتفاقات اخیر پرداخته است.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری تحلیلی انتخاب Entekhab.IR ، وی پس از راه اندازی نشریه 9 دی، آنقدر توان تحلیلی خود را زیاد دیده که هر از چندگاهی، مانند تئوریسین های خیلی با سواد برخی جناح ها، از هر دری سخن گفته و هر اظهارنظر بی ربط و باربطش را ، به یکدیگر ارتباط می دهد!
رسایی در تحلیل اخیر خود، با وحشت زیاد از احتمال رییس جمهور شدن لاریجانی
با رایی بالا سخن گفته و تلاش زیادی کرده تا دکتر علی لاریجانی را مورد
حمله قرار داده و او را همفکر با "جریان انحرافی" بخواند.
این نماینده مجلس، در تحلیل ذیل (که صرفاً جهت شناخت خوانندگان از تفکرات
نورسیده و بی پشتوانه در "انتخاب" درج شده)، تلاش کرده به شخصیت های مطرح
سیاسی (فارغ از درستی یا نادرستی مواضع شان) حمله کرده تا از طریق راه و
تاکتیک قدیمی و فسیل شده ی "حمله به بزرگان"، حضور خود در متن حوادث سیاسی
ایران را ادامه دهد، اما به دلیل ضعف تئوریک این مطالب، او هرگز به خواسته
خود نرسیده است.
این درحالی است که سوابق سیاسی، اجرایی و اندیشگی این فرد مدعی همه ی این عناوین، به شدت نامشخص است و اساساً مشخص نیست آقای رسایی پیش از روی کار آمدن دولت احمدی نژاد کجا بوده و چه می کرده است؟! و اساساً چگونه او توانسته ظرف 4 سال نمایندگی، به منابعی دسترسی پیدا کند که تنها گوشه ای از آن ، راه اندازی یک هفته نامه است!
البته ناشناخته بودن وی ، در دورانی اتفاق افتاد که موج "نورسیده ها و گمنام ها" به بالاترین هرم قدرت به غلیظ ترین شکل ممکن به وقوع پیوست و حضور فوج فوج افراد و تازه سیاست مداران "گمنام" با سوابقی نامشخص و گاهاً مشکوک در قدرت، چندان رسایی را در شرایط فعلی کشور، استثنا و خاص جلوه نمی دهد.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری تحلیلی انتخاب Entekhab.IR ، در ذیل، نظرات این نماینده ی با اعتماد به نفس مجلس دیده می شود:
حميد رسايي نماينده تهران معتقد است كه در انتخابات آينده چهار طيف فتنه، خواص مردود، جريان انحرافي و اصولگرايان حقيقي حضور خواهند داشت و در نهايت اصولگرايان حقيقي كه با بصيرت بينظير در خط ولايت قدم برميدارند، پيروز اين كارزار خواهند شد.
وي كه بر اين باور است كه احمدينژاد در سال 84 صفبندي جناحهاي سياسي را از چپ و راست بيرون آورد، بيشترين انتقاد به رئيس جمهور را از ناحيه عدم شناخت وي از دين و اعتقاد ناشي از اعتماد او به اسفنديار رحيممشايي مي داند و با آنكه مي گويد "دولت دهم با وجود برخي اشكالات هنوز در راستاي خط تبيين شده توسط رهبري حركت مي كند و رهبر انقلاب، با وجود برخي كجي ها همچنان اين دولت را در مسير خدمترساني مي دانند "، در عين حال جريان انحرافي نفوذي در دولت را داراي توافقات نانوشته با خواص مردود و اصلاحطلبان براي ايجاد انحراف در خط اصيل انقلاب مي داند و با آن به شدت مخالفت مي كند.
* جامعترين تعريف از اصولگرايي همان است كه رهبر انقلاب فرمودند
عضو ارشد فراكسيون انقلاب اسلامي مجلس شوراي اسلامي در گفتوگويي تفصيلي در تعريف از اصولگرايي مي گويد: براي تعريف اصولگرايي از تعابير مختلفي استفاده ميكنند اما جامعترين تعريف همان است كه رهبر انقلاب فرمودند كه هر كسي به 4 شاخصه اسلام، انقلاب، امام و رهبري پايبند باشد، اصولگرا محسوب ميشود.
رسايي البته متذكر شد كه "يقيناً منظور رهبر معظم انقلاب، پايبندي عملي به شاخصههاي مذكور است نه پايبندي در ادعا و اگر بخواهيم در يك كلمه خلاصه كنيم، بايد بگوييم كه اصولگرايي همان "تكليف گرايي " است " و در ادامه مرجع تشخيص "تكليف " را بر اساس مباني ديني در دوران امام معصوم، شخص امام معصوم و در دوران غيبت، جانشين امام معصوم يعني ولي فقيه مي داند.
او تاكيد مي كند كه اين تكليف هم نه از روي هوا و هوس بلكه بر اساس مصالح جامعه اسلامي و دستورات ديني تعيين مي شود.
* اصولگرايي همان تكليفگرايي است
نماينده تهران در مجلس درباره رابطه تعبير تكليفگرايانه از اصولگرايي با اصلاحات، اظهار داشت: تعريف تكليفگرايي از اصولگرايي غير از تعريف اصولگرايي با كاركرد سياسي آن است كه بعضيها از آن استفاده ميكنند و هركس را كه اصلاحطلب نيست و يا در برابر آنهاست، اصولگرا ميدانند.
رسايي افزود: اصلا حسن و قبح اصلاحطلبي و اصولگرايي عقلي نيست؛ يعني مثل عدل و ظلم نيستند كه اساسا به دين و زبان و جغرافيا كار ندارند و عقلا خوب و بد هستند و لذا خوب و بد اصلاحات، بستگي به اين دارد كه اصلاح چه چيزي باشد و خوب و بد اصولگرايي هم بستگي به اين دارد كه اصول چه باشد؟
* اصولگرايان بندباز و باندباز...
وي اسم اين نوع اصولگرايي در برابر اصلاحطلبي را "بندبازي و باندبازي " گذاشته و با اشاره به شفافتر شدن اين مرزبندي در جريان فتنه دو سال گذشته، توضيح داد: در زمان فتنه افرادي را مشاهده كرديم كه ادعاي اصولگرايي داشتند ولي در فتنه نتوانستند سربلند بيرون بيايند و بصيرت لازم در اينكه جريان فتنه دنبال ضربه زدن به نظام و رهبري است، نداشتند.
رسايي با بيان اينكه در حوادث اخير هم كساني را ديديم كه در روز روشن دنبال حكم حكومتي رهبري درباره ابقاي وزير اطلاعات ميگشتند، ديدگاه اين افراد را مشابه نگاه كساني دانست كه در جريان فتنه نتوانستند راه درست را تشخيص دهند و در خصوص مصاديق فردي و جرياني صاحبان اين ديدگاه گفت: قطعا اين موارد نمونههايي در بين شخصيتها داشت و ما از برخي افراد انتظار نداشتيم به دليل حب و بغضها تا اين اندازه دچار بي بصيرتي شوند بلكه انتظار داشتيم اينها اصولگرايانه عمل كنند.
* علت برخي انحرافات؛ حب و بغض نسبت به احمدينژاد
مدير مسئول هفتهنامه "9 دي " ريشه مشترك ديدگاههاي خواص مردود و جريان فتنه با جريان انحرافي را بسته بودن چشم و گوش آنها به دليل داشتن حب يا بغض نسبت به احمدينژاد دانست و گفت: همانطور كه حب احمدينژاد چشمان جوانفكر را از كار انداخته و او حكم حكومتي رهبري را نمي بيند، در فتنه 88 هم برخي نفهميدند جريان فتنه دنبال ضربه زدن به ولايت است و دعوا بر سر احمدينژاد نيست و براي همين عدهاي سكوت و عدهاي هم صحبتهاي دو پهلو عنوان يا با فتنهگران همراهي كردند.
حجتالاسلام رسايي با بيان اينكه در مجلس عدهاي ستادي به نام اصولگرايان حامي [ميرحسين] موسوي را تشكيل دادند و حتي افرادي به او تبريك گفتند كه اين موضوع از مهمترين دلايل در توهم پيروزي موسوي بود، نسبت به تكذيب اخبار منتشره درباره پيام تبريك برخي اصولگرايان به موسوي واكنش نشان داد.
* پيام تبريك برخي شخصيتهاي مطرح به موسوي غيرقابل انكار است
وي با طرح اين سؤال كه اگر قرار بوده چنين ادعايي تكذيب شود، چرا طي دو سال اخير اين كار نشده، توضيح داد: در همان تكذيبيه صورتگرفته اعلام كردند كه ما قبلا بارها اين تبريك گفتن را تكذيب كردهايم ولي اگر همه سايتهاي خبري را جستجو كنيد، تكذيبيهاي پيدا نخواهيد كرد و اصلا چه چيزي را مي خواهند تكذيب كنند وقتي كه ساعت 6،5 بعد از ظهر در برابر تلفن اعتراضي موسوي مبني بر تمام شدن برگههاي تعرفه در برخي شهرهاي كوچك، ضمن تبريك پيروزي به اين فرد گفته بودند كه اين چهار تا رأي مهم نيست و شما رئيس جمهور شدهايد!؟
نماينده اصولگراي مردم تهران در مجلس هشتم درباره نقطه آغاز اصولگرايي گفت: اين واژه از سال 78 و در برابر اصلاحطلبي وارد ادبيات سياسي كشورمان شد اما اين واژهها مطلق نيستند بلكه بستگي دارد اصلاح چه چيز باشد و اصول ما چه اموري باشد و لذا رهبر معظم انقلاب بر همين اساس گفتند كه هر اصلاحطلبي اصولگراست و هر اصولگرايي اصلاحطلب است.
* اصولگرايان امروز جناح راست ديروز نيستند
رسايي در واكنش به تشبيه دو جريان راست و چپ به دو طيف اصولگرايي و اصلاحطلبي افزود: قبول ندارم كه جريان راست همان اصولگرايان امروز بودند و جريان چپ هم همان اطلاحطلبان چرا كه در آن زمان و حتي در مقطعي از امروز، اين مفاهيم و واژهها بيانگر صفبنديهاي اعتقادي نبودند بلكه نشانگر صفبنديهاي سياسي بودند.
وي اضافه كرد: روزي اين رقابت را بين تندروها با محافظهكاران ميدانستند و روزي ديگر آن را بين "يت " و "يون " يا همان جامعه روحانيت و مجمع روحانيون و روزي ديگر، بين راست و چپ و روز ديگري بين راست سنتي و راست مدرن با چپ سنتي و چپ مدرن تا اينكه كم كم اين واژهها به اصلاحطلبي و اصولگرايي تبديل شد اما من معتقدم اين واژهها با وجود بار معنايي كه در دلشان هست، هنوز نتوانستهاند آن مفهوم تقابل و ضديت را نشان دهند چون اساسا تقابل بين آنها حقيقي نيست.
* جنگ حقيقي بين فقر و غناست؛ نه بين جريانات سياسي
اين نماينده درباره تقابل حقيقي بين جريانات سياسي مي گويد: "جنگ حقيقي " به تعبير حضرت امام (ره) جنگ بين فقر و غناست؛ جنگ ميان راحتطلبي و عافيتطلبي و ارزشگرايي است و الان چند سال است كه مردم ديگر به صرف ظاهر اين واژهها صفبندي خود را تعيين نميكنند بلكه دنبال حقيقت ماجرا هستند.
حجتالاسلام رسايي درباره زمان وقوع اين جنگ هم، توضيح داد: از زمان سازندگي عدهاي خواص و نخبگان سياسي به اين نتيجه رسيدند كه بايد انتخاباتها به ويژه انتخابات رياست جمهوري مديريت شود تا كشور را بتوانيم با هزينه كمتري اداره كنيم؛ آنها معتقدند كه نبايد دائم در بوق انتخابات بدميم بلكه اگر مشاركت حداقلي بماند و عدهاي حرف گوش كن پاي صندوق بيايند، با اشاره ما رئيس جمهور را انتخاب ميكنند.
وي اضافه كرد: اين تفكر آقاي هاشمي بود و پس از آنكه رأي او در دوره دوم رياست جمهوري اش كاهش يافت، كم كم شكل گرفت كه اتفاقا در مورد اين مسأله با رهبري هم اختلاف نظر داشت و البته در دوم خرداد 76 اين بيماري در برخي اصولگرايان كه ديدند سطح مشاركت بالا رفت و بر خلاف نظر همه آنها خاتمي از صندوق درآمد، به وجود آمد.
"در انتخابات شوراهاي اول و مجلس ششم هم اين بيماري در دو طرف بيشتر رسوخ كرد و اصولگرايان برد خودشان را در مشاركت حداقلي و اصلاحطلبان در مشاركت حداكثري مي ديدند؛ اين بيماري بعد از انتخابات شوراهاي دوم و مجلس هفتم كه مشاركت حداقلي شد و اصولگريان پيروز شدند، وخيمتر شد. "
* تحليل جريانات سياسي از تحولات انتخاباتي غلط است
نماينده تهران در مجلس با غلط دانستن تحليل جريانات سياسي از واقعيت انتخابات، گفت: تحليل جريانات سياسي اين بود كه اكثريت مردم از انقلاب و آرمانهاي 57 خسته شدهاند و اقليت پاي انقلاب ايستادند؛ در حالي كه حوادث انتخاباتي اين چند سال نشان داد كه مردم انقلابشان را دوست دارند اما از عملكرد برخي انقلابيون گذشته ناراضياند.
رسايي افزود: احمدينژاد در سال 84 توانست اين صفبندي را از چپ و راست بيرون آورده و وارد زمين "جنگ فقر و غنا " كند كه البته رهبري زمينههاي آن را فراهم كرده بودند ولي متأسفانه رئيس جمهور نتوانست خودش در اين زمين بماند و به ويژه در دولت دهم احساس مردم عوض شد.
* تغيير احساس عمومي نسبت به دولت دهم
وي در تبيين اين سخن خود توضيح داد: برخي رفتارهاي دولت و حمايتهاي نامعقول از يك شخص و آن هم شخصي پر حاشيه، سبب شد تا احساس عمومي اين شود كه اين جنگ فقر و غنا در زمين ولايت نيست و همين مسأله سبب شد تا برخي با ترديد به آن نگاه كنند.
سخنگوي فراكسيون انقلاب اسلامي مجلس هشتم درباره ميزان اصولگرايي دولت احمدينژاد گفت: اگر اصولگرايي را اعتقاد به همان 4 اصل اسلام، انقلاب، امام و رهبري بدانيم، فكر ميكنم كه دولت نهم امتياز بالايي ميآورد ولي دولت دهم در مواردي لغزش داشته است اما با وجود برخي اشكالات، هنوز اين دولت در راستاي خط تبيين شده توسط رهبري حركت ميكند و رهبر انقلاب هم با وجود برخي كجيها همچنان اين دولت را در مسير خدمت رساني ميدانند.
* اصولگرايي محصول تبعيت از رهبري است نه نيروهاي اصولگرا
رسايي كه با هفتهنامه "سروش " گفتوگو مي كرد، در پاسخ به سؤالي در خصوص انتقادهاي مكرر رئيس دولت اصولگرا به اصولگرايان با طرح اين پرسش كه مگر اصولگرايان نبايد از يكديگر انتقاد كنند؟، ميگويد: البته مشكل اينجاست كه برخي اشخاص و گروهها خود را مايه و اساس اصولگرايي ميدانند در حالي كه اصولگرايي محصول تبعيت از رهبري و محصول مسيري است كه ايشان تبيين كردهاند.
وي ادامه مي دهد: آقاي احمدينژاد نيز شعارهايي مانند عدالت، مبارزه با اشرافيگري، مردمداري و مبارزه با فقر، فساد و تبعيض را در حالي سر داد كه رهبري زمينه پذيرش آن را فراهم كرده بودند و معتقدم در دولت نهم رئيس جمهور واقعا توان بالايي براي ريشهكني اين موارد گذاشت و كارهاي بزرگي انجام شد اما متأسفانه در دوره دهم، دولت خودش را درگير حاشيهها كرده و در حال فاصله گرفتن از اهداف اصلي است.
"برخي افراد كه درباره دولت چنين اعتقادي ندارند، از روز اول همين نظر را داشتهاند كه عمدتا منصفانه نبوده و نيست و يكي از دلايل من براي اين نتيجهگيري اظهارنظرهاي يك كارشناس مطلع و منصف مانند رهبري است كه بدون حب و بغض اظهار نظر ميكنند و براي ما ملاك است ".
* ارتباط تشكيلاتي خواص مردود با راس فتنه
عضو فراكسيون اصولگرايان مجلس در بخش ديگري از اين گفتوگو درباره فعاليتهاي انتخاباتي اصولگرايان و تعيين كميته سه نفره [علي اكبر ولايتي، حبيبالله عسگراولادي و غلامعلي حدادعادل] براي وحدت نيروهاي اصولگرا، اظهار داشت: شخصيتهاي مذكور داراي تعقل اصولگرايانه و شخصيتي مثبت هستند اما من تا الان گزارشي از عملكرد اين گروه ندارم.
رسايي با تاكيد بر اينكه از سوي بعضي از افراد تلاشهايي براي به هم خوردن اين روند صورت ميگيرد، درباره هويت اين افراد گفت: عمدتا جريان خواص مردود كه مي داند اگر به تنهايي در عرصه انتخابات حاضر شود اقبالي ندارد و بهترين راهكار براي پيروزي خود را كشاندن افكار عمومي به يك تصميم جمعي مي داند، دنبال نفوذ بيشتر خودش در اين تركيب است.
وي درباره هويت جريان خواص مردود و راز تلاش اين جريان براي نفوذ بيشتر در اين كميته سه نفره اصولگرايان اظهار داشت: خواص همان كساني هستند كه در انتخابات دهم به دليل وابستگي تئوريك و تشكيلاتي به راس فتنه نه تنها سكوت كردند و دو پهلو موضع گرفتند، بلكه در مواردي با فتنهگران همراهي كردند.
* همگرايي جريان فتنه و جريان انحرافي
رسايي مي گويد كه قطعا افرادي از اين جنس در اطرافيان رئيس جمهور هم پيدا ميشود و ادامه مي دهد: اصلا من معتقدم جريان انحرافي در ظاهر مقابل جريان فتنه است ولي در حقيقت در همان مسير گام برميدارد.
عضو فراكسيون انقلاب اسلامي مجلس در بخش ديگري از گفتوگوي خود به "ارزيابي آرايش نيروها و فعالان سياسي در عرصه انتخابات آينده " پرداخت و متذكر شد: در انتخابات دور بعد، با چهار طيف "جريان فته، جريان خواص مردود، جريان انحرافي و جريان اصولگرايان حقيقي " رو به رو هستيم.
* فقط اصولگرايان حقيقي دغدغه انقلاب دارند
او در معرفي اصولگرايان حقيقي مي گويد كه "در راس اين جريان همه متدينين و بچه حزباللهيهايي قرار دارند كه 30 سال است براي انقلاب هزينه ميدهند و غصه ميخورند و مبناي اين جريان هم تكليفگرايي است؛ اگر روزي از احمدينژاد حمايت كرده از روي تكليف بوده و اگر امروز انتقاد ميكند هم از روي تكليف است ".
حجتالاسلام رسايي بزرگاني چون آيتالله مصباح يزدي و شخصيتهايي مانند غلامعلي حداد عادل و بسياري از افراد ديگر را در اين جريان قرار مي دهد.
* جريان فتنه رمقي براي حضور در عرصه انتخابات ندارد
وي درباره نحوه آرايش سياسي و رقابت بين چهار طيف حاضر در انتخابات آتي هم تصريح كرد كه "غير از جريان فتنه كه ديگر رمقي ندارد، رقابت اصلي بين سه طيف ديگر خواهد بود. "
نماينده تهران در مجلس در پاسخ به اين سؤال كه آيا رقابت اصلي در انتخابات آينده بين اصولگرايان خواهد بود و وحدت ميان آنها تحقق نخواهد يافت؟، اظهار داشت: حتي اگر به توافق هم برسند، بدنه اين جريان چنين توافقي را نميپذيرد و اگر سال 87 اگر اين توافق شكل گرفت و بدنه هم پذيرفت، هنوز فتنه 88 اتفاق نيفتاده بود و هنوز جريان انحرافي خودش را نشان نداده بود.
رسايي البته تصريح مي كند كه "تلاش ميشود اينگونه القا شود در انتخابات آتي رقابت اصلي بين جريان خواص مردود و جريان انحرافي است اما هر دو جريان نگران دسته چهارم هستند و قطعا بازي به شكلي كه برخي از اين آقايان طراحي كردهاند، باقي نميماند و در آينده نزديك اين بازي به دليل آنكه آقايان در زمان فتنه عملكرد مناسبي از خود نشان ندادند و جامعه و بدنه جريان اصولگرايي آنها را قبول ندارد، به هم ميخورد.
* راي منفي موتور رايساز جريان اصولگرا به جريان انحرافي و جريان فتنه
وي در پاسخ به اين سؤال كه آيا در آينده تحركات انتخاباتي از سوي جريان چهارم آغاز ميشود، گفت: البته من سخنگوي جريان يا افرادي نيستم اما ميبينم كه بدنه جريان اصولگرايي و موتور رايساز اين جريان كه همان خواص كف خيابان هستند، به جريان خواص مردود و جريان انحرافي تن نميدهد و به صورت طبيعي جريان چهارم گزينههاي خود را خواهد يافت.
"اينكه كميته سه نفره و يا تركيب هفت نفره و يا هر تركيب ديگري به توافق برسد يا نرسد مهم نيست، مهم اينست كه جريان اصولگرايي روي چه كساني به توافق برسد؛ به اين معني كه در فهرست اصولگرايان قطعا نبايد افراد مسئلهدار و كساني كه در جريان فتنه مردود شدند و آنها كه جريان انحرافي را قبول دارند، حضور داشته باشند ".
* جريان خواص مردود در حال يارگيري است
مدير مسئول هفتهنامه "9 دي " درباره فهرستهاي انتخاباتي براي مجلس نهم گفت: گروه خواص مردود ستادهايش را راهاندازي كرده و در حال بارگيري است و حتي درباره فهرستهايشان هم صحبتهايي كردهاند.
رسايي افزود: جريان انحرافي هم همينطور؛ اما هر دو جريان ميدانند كه در بدنه جريان اصولگرايي اقبالي ندارند و هر كدام صرفا بر اساس تحليلي خود را غالب انتخابات ميدانند.
* اصلاحطلبان ميآيند اما...
وي درباره حضور اصلاحطلبان در انتخابات هم مي گويد كه آنها قطعا در انتخابات آينده شركت ميكنند و از آتجا كه عملكرد لايهاي از آنان در لفافه بوده، هيچ دليلي براي رد صلاحيتشان وجود ندارد اما اينها به تنهايي بردي ندارند و همانطور كه نشان دادهاند، با لايهاي از مدعيان اصولگرايي به توافق خواهند رسيد.
* توافق اصلاحطلبان با مدعيان اصولگرايي
رسايي كه معتقد است اصلاحطلبان با افراد برجسته اين جريان در انتخابات آينده حضور پيدا نميكنند، تاكيد كرد "همانطور كه در انتخابات هيئت رئيسه مجلس اصلاحطلبان و برخي مدعيان اصولگرايي خيلي علني از همديگر حمايت كردند، در انتخابات آتي نيز همديگر را حمايت ميكنند و يا در فهرستهايشان استراكاتي پيدا ميشود.
به گزارش خبرگزاري فارس، اين نماينده مجلس هشتم در بخش پاياني اين گفتوگو درباره انتقادات تند خود از جريان انحرافي اظهار داشت: همه تلاش جريان رسانهاي اصلاحطلب و خواص مردود اين بوده كه ما را افرادي نشان دهند كه بهصورت مطلق از دولت حمايت ميكنيم؛ درحالي كه روشن است كه اين طور نيست.
* احمدينژاد بهتر از برخي مدعيان اصولگرايي است
وي افزود: من سال 84 بعد از انتخاب آقاي احمدينژاد در مصاحبهاي در پاسخ به اين سؤال كه آيا در انتخابات بعد هم به احمدينژاد راي ميدهيد، گفتم كه قطعا اگر از احمدينژاد بهتر پيدا كنيم به او راي ميدهيم اما الان با همه انتقادات وارده، هنوز احمدينژاد را در موارد متعددي از اين مدعيان اصولگرايي بهتر ميدانم.
* انتقاد مكرر از اعتماد زياد احمدينژاد به مشايي
رسايي اضافه كرد: در مورد آقاي مشايي يكي مثل من از همان ابتدا موضع مشخصي داشت و بارها از اعتماد بيش از اندازه احمدينژاد به مشايي انتقاد كردهام و حتي حدود يك سال و نيم قبل در تلويزيون بر سر مواضع مشايي در برابر آقاي جوانفكر حاضر شدم؛ منتها تمام تلاش اين جريان رسانهاي تا مدتي اين بود كه بگويد ما وكيلالدولهايم و الان هم تمام تلاش مي كند بگويد ما يك هفته است كه منتقد مشايي شدهايم!
"احمدينژاد به مشايي اعتماد دارد و اين اعتماد به مرز اعتقاد رسيده است؛ آقاي احمدينژاد فردي متدين، انقلابي و مدير مدبري است اما بي ترديد معصوم و فردي دين شناس كه نيست و اتفاقا بيشترين اشكالاتي كه ما به عملكرد وي داريم از همين منظر عدم شناخت او از دين است ".
* ضرورت رد صلاحيت فعالان انتخاباتي زودهنگام
عضو فراكسيون اصولگرايان مجلس در خصوص رقابت رياست جمهوري يازدهم اظهار داشت: اگر چه پنهان نيست كه تحركات برخي آقايان كاملا انتخاباتي است اما هنوز تا رياست جمهوري آينده زمان زيادي باقي مانده و به نظر من هر كس از الان در اين زمينه فعاليت كند، همين بهترين دليل براي عدم صلاحيت اوست.
* اشتراكنظر مشايي و لاريجاني درباره رياستجمهوري يازدهم
حجتالاسلام رسايي ديدار مشايي با هنرپيشهها را نمونهاي از تحركات انتخاباتي زودهنگام دانست و گفت: مشايي به خيال خود 25 ميليون راي احمدينژاد را دارد و تلاش ميكند 13 ميليون راي رقيب احمدينژاد را به دست بياورد؛ البته آقاي لاريجاني هم همين برداشت را دارد و فكر ميكند 25 ميليون راي خواهد داشت و امروز بايد براي به دست آوردن آن 13 ميليون برنامهريزي كند.
وي اضافه كرد: آقاي لاريجاني معتقد است روند مشايي و حمايتهاي بيمبناي آقاي احمدينژاد از وي در آينده اين 25 ميليون نفر را منتقد خويش خواهد كرد و او تنها گزينه جريان اصولگرا خواهد بود و مشايي هم معتقد است كه حمايت از او آراي 25 ميليوني را در سبدش قرار خواهد داد.
به اعتقاد رسايي "هر دو جريان براي به دست آوردن 13 ميليون راي راهكاري را انتخاب كردهاند و آقاي لاريجاني معتقد است اگر آقاي هاشمي را داشته باشد آن ميزان راي را هم دارد و لذا هماهنگي خاصي بين آنها ميبينيد اما مشايي براي به دست آوردن اين 13 ميليون سراغ كدخدا نرفته بلكه مستقيم با اهالي ده ارتباط برقرار كرده و از مكتب ايراني حرف ميزند و با هنرپيشهها جلسه ميگيرد. "
* پيروز انتخابات آينده مردم با بصيرت هستند
عضو ارشد فراكسيون انقلاب اسلامي مجلس در پايان خاطر نشان كرد: هر دو جريان مذكور انتخابات مجلس را براي پريدن به سكوي رياست جمهوري مهم ميدانند ولي من فكر ميكنم باز هم مردم با بصيرتي كه در فتنه 88 سربلند بودند و در اتفاقات اخير هم فريب جريان انحرافي را نخوردند، برنده مي شوند.
انتخاب فوق العاده مشکوک میزنی
ایشان باید از این دو سه سال کار سیاسی به این نکته رسیده باشند که تهمت زدن و گفتن سخنان بی پایه و احساسی نه تنها مورد قبول مردم نمی افتد بلکه بقیه مواضع شخص را هم زیر سوال می برد
اقاي رسايي كر و كوري با تعطيلي عقل فرق مي كند
والله لدنیاکم هذه اهون فى عینى من عراق خنزیر فى ید مجذوم :
((به خدا سوگند این دنیاى شما در چشم من خوارتر (و بى ارزشتر) از استخوان بى گوشت خوکى است که در دست بیمارى جذامى باشد)).
آقای رسایی ! نهج البلاغه بدم خدمتتون ؟!!
بر خوردار نیست حضرت در سخنی دیگر تحمل نابینائی را راحت تر از بی بصیرتی می داند و می فرماید : فقد البصر اهون من فقدالبصیره
اقای رسایی افراط و تفریط به وضوح و با غلظت خیلی زیاد در رفتار و گفتار شما مشاهده میشه و به نظر من بزرگترین دشمن شما قضیه یی ست که ماها بهش میگیم " خود فیل بینی" (البته شاملو عبارت کاملترش رو گفته منتها من صلاح نمیدونم کاملش رو بکار ببرم)
با تمام اینها لازمه یکی دیگه از اشتباهات بزرگت رو بهت گوشزد کنم ، اونم اینکه فکر میکنی تو خیلی بلدی و مردم خیلی بلد نیستند.
غافل از اینکه اصولا نظرات امثال شما _ تازه بدوران رسیده های سیاسی _ در بین مردم محلی از اعراب ندارید
خوب، حالا بشنويد! اين اصطلاحي است كه من براي افرادي مانند آقاي رسايي ساختهام.