پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : فرمانده عملیات تجسس و نجات هواپیمای
ایرباسی که 28 سال پیش با موشک های ناو آمریکایی در خلیج فارس منهدم شد
معتقد است که آمریکاییها اطلاعات کافی برای جنگی نبودن این هواپیما
داشتند.
مریم محمدپور: امروز یادآور روز تلخی از تاریخ معاصر ماست. روزی که 290 مسافر یک هواپیمای
ایرانی کشته شدند. 28 سال پیش یعنی در 12 تیر سال 67، هواپیمای ایرباس IR655 از فرودگاه
بندرعباس به پرواز درآمده و روی آبهای خلیج فارس قصد رسیدن به دوبی را داشت که توسط
دو موشک یک ناو آمریکایی مورد اصابت قرار گرفت. هواپیما روی آسمان متلاشی شده و
تمامی خدمه و مسافران آن جان باختند و اجساد آنها به دریا افتاد. 66 نفر از این
تعداد کودک بودند و البته همه غیرنظامی؛ دستکم به عنوان یک نظامی عازم سفر
نبودند. این جنایت مرگبار هوایی برای آمریکا تنها با پرداخت غرامت جبران شد و این
کشور هیچگاه مسئولیت این حادثه را برعهده نگرفت و هیچ کجا محاکمه نشد، حتی چند
ماه بعد، فرمانده ناو جنگی آمریکا مدال شجاعت گرفت.
برای ایرانیها این غصه یک روی دیگر هم داشت. خانوادههای
زیادی داغدار شده بودند و باید اجساد قربانیان پیدا میشد و همینطور بقایای
هواپیما لازم بود تا ابعاد بیشتری از واقعه روشن شود. برای این کار نیروی دریایی
ارتش پای کار آمد و دریادار جانباز «ناصر سرنوشت»، فرمانده عملیات تجسس و نجات
هواپیمای ایرباس شد.
خبرآنلاین در سالروز وقوع این حادثه تلخ با ناصر سرنوشت گفت و گویی داشت و از او درباره روزهای این
عملیات پرسیدیم. که مشروح آن در ادامه آمده است؛
آقای سرنوشت، به 28 سال قبل برگردیم، از روزی
بگویید که فرماندهی این عملیات به شما واگذار شد. در روزهای پایانی جنگ بودید و
احتمالا نیروها بیشتر درگیر جنگ بودند. در آن شرایط چگونه تیم شما، عملیات پیدا کردن
اجساد و بقایای هواپیما را برعهده گرفت؟
ما تیم ویژه غواصی نیروی دریایی بودیم. در اواخر جنگ در حال
آماده کردن این تیم ویژه بودیم که در آبهای عراق در ام القصر عملیات برون مرزی
داشته باشیم. این تیم، ویژه بود و ما در تمرین شبانهروزی شدید در پادگان کوهک
بودیم. تیم در حال آماده شدن بود که این اتفاق افتاد. به من خبر دادند که جانشین فرمانده
نیروی دریایی با من کار دارد. ایشان به من خبر دادند که هواپیمای
ایرباس در تنگه هرمز مورد اصابت قرار گرفته و شما باید بلافاصله به محل ماموریت
اعزام شوید. به غواصهای منطقه هم آمادگی دادیم که با رسیدن شما و تیمتان عملیات
تجسس و نجات را شروع کنید. ما هم بلافاصله با یک هواپیمای فرندشیب نیروی دریایی از
تهران عازم منطقه شدیم، حتی فرصت نداشتیم لباسمان را تعویض کنیم.
این تیم چند نفر بودید؟ در بندرعباس چند نفر
به شما اضافه شد؟
ما 30 نفر بودیم. تیم غواصی بندرعباس حدود 40نفر بودند اما
در کنار ما، نیروهای پشتیبانی نیروی دریایی نیز حضور داشتند. یعنی دو فروند ناو
نیروبر، دوهاور کرافت، دو هلیکوپتر به همراه پشتیبانی منطقه یکم دریایی بندعباس
نیز به این عملیات اضافه شدند. می توان گفت ناوگان نیروی دریایی بسیج شده بود. من
هم به عنوان فرمانده عملیات حکم ماموریت گرفتم که این آخرین فرماندهی من در دوران
جنگ بود.
براساس روایتها اجساد قربانیان این فاجعه در دریا پخش شده
بود از طرفی منطقه عملیات شما بسیار وسیع بود، روزهای عملیات چگونه برایتان سپری شد؟
این عملیات تا یک
ماه و نیم پس از آتش بس طول کشید. جمع آوری اجساد به صورت متفرق روی آب انجام می
شد و ما دنبال لاشه هواپیما، جعبه سیاه و تمام بقایی که در آب بود، میگشتیم. مهمترین
چیزی که برای ما وجود داشت این بود که اطلاعاتی جمعآوری کنیم که نشان دهد هواپیما
چطور مورد اصابت قرار گرفته است، ما باید تمام بقایای هواپیما را از روی آب و توی
آب جمع آوری می کردیم، البته جریان آب شدیدی هم در آنجا وجود داشت. منطقه گشت و
جستجوی ما 5مایل در 5مایل دریایی بود، یعنی هشت کیلومتر در هشت کیلومتر. این منطقه
بسیار وسیع بود.
روزهای تیرماه و مردادماه بود یعنی گرمترین زمان بندرعباس
در منطقه تنگه هرمز. محل عملیات جلوی شهرستان شیبدراز از جزیره قشم در نزدیکی
جزیره هنگام بود. این منطقه به فاصله پنج مایلی از ساحل بود. عمق آب از 20 تا 30
متر بود و در برخی نقاط آب تا 40 متر عمق داشت. ولی چون منطقه شیب داشت مقدار
زیادی از تجهیزات هواپیما به عمق زیاد رفته بودند و عملیات نجات بسیار طولانی شد
تا ما توانستیم بقایا را جمع آوری و جعبه سیاه را پیدا کنیم. بحمدالله این عملیات
به خوبی انجام شد اما در پایان عملیات متاسف بودیم از اینکه اجسادی را دیدیم که
پوست سرشان کنده شده بود و بچه و بزرگهایی که بدنشان سوخته و متلاشی شده بود.
بعضی از اجساد در آب ورم کرده و حالت خوشایندی نداشتند.
تعداد کشته شدههای این حادثه 290 نفر بود اما
شما تنها اجساد 187 نفر را پیدا می کنید. شرایط چطور بود که اجساد حدود یک سوم
کشته شدهها پیدا نشد؟
تمام تلاش دشمن این بود که بقایایی از این هواپیما روی هوا
باقی نماند و به همین دلیل دو موشک زد. اولین موشک را که زده بود به بال هواپیما
خورده بود و دومین موشک را بلافاصله پرتاب کرده بود که با دم هواپیما اصابت کرده
بود. این هواپیما روی هوا متلاشی شده بود و قسمت اعظم مسافرین داخل هواپیما قبل از
رسیدن به سطح آب متلاشی شده بودند. در حقیقت ما پازلی از بقایای اجساد را روی هم
می چیدیم که بتوانیم آنها را به هم متصل کنیم. بعد از این جمع آوری بلافاصله اجساد
را به ساحل می فرستادیم که تیمی در آنجا کار کفن کردن را انجام می دادند و در
نهایت آماری که به ما دادند این بود که بقایای جمع آوری شده مربوط به 187 جسد بود.
شما در تمام این مدت طولانی روی آب بودید؟
بله، تمام مدت روی آب بودیم. روی دریا شناور، ناو نیروبر و
یدک کش داشتیم به همراه دو هلیکوپتر که بین محل سانحه و ساحل به طور مرتب در حال
رفت و آمد بودند که این اجساد به فرودگاه بندرعباس ترابری می شدند.
یکی از ادعاهای آمریکاییها درباره دلیل هدف
قرار دادن این هواپیمای مسافربری این بود که در زیر آن یک هواپیمای جنگی نیز حرکت
می کرده است، شما در بقایایی که در آب جمع آوری کردید نشانه ای از دو هواپیما دیدید؟
هواپیمای ایرباس در بندرعباس یک سری مسافر را پیاده و یک
سری مسافر را سوار کرده بود و به سمت دوبی پرواز کرده بود چون فاصله خیلی کم بود
باید بعد از صعود بلافاصله می نشست. این هواپیما در حین صعود تنها هواپیمایی بود
که از فرودگاه بندرعباس پرواز کرده بود و در همین زمان ناو آمریکایی آن را زده
بود.
در ضمن، کریدورهای هوایی هواپیماهای تجارتی برای کسی که در
دریا یا روی ناو و ناوشکن و واحدهای موشک انداز هستند کاملا مشخص است. چون زمان
پرواز هواپیماها و مبدأ و مقصد مشخص است . مهمترین چیزی که وجود دارد دستگاهی به
نام آیافاف روی رادار است که نشان می دهد هواپیمای در حال پرواز تجارتی است یا
جنگی. این دستگاه نشان می دهد که هواپیمای در حال پرواز، هدف تهاجمی، سرعت بالا
دارد یا خیر. بنابراین اطلاعات را ناو آمریکایی داشت.
گفته می شود که ناو آمریکایی 4کیلومتر داخل
آبهای ایران شده بود، منطقه محل تجسس شما در آبهای بین المللی بود یا در آبهای
ایران؟
تنگه هرمز شرایط خیلی خاصی دارد. درست مثل این است که شما
دارید از کوچه ای عبور می کنید. این تنگه پهنای محدودی دارد. در ضمن ناوهای
آمریکایی حدود جزایر ابوموسی و تنبها یعنی در منطقه آزاد بودند. اما برد موشکی
ناو جنگی طوری هست که نیازی نباشد در آبهای ما باشد. به اندازه کافی برد موشکی
زیاد هست که بتواند دور بایستد و این عمل را انجام دهد، کمااینکه در زمان جنگ هم
ما در آبهای بین المللی با دشمن درگیر می شدیم و اینکه چهار کیلومتر در آبهای
ایران باشد یا نباشد اساسا ملاک عمل نیست. می توانسته از آبهای امارات هم این کار
را انجام دهد. و در زمان درگیری ما نمی توانیم بگوییم هدفی که درگیر کرده در کدام
آبها بوده و اصلا نیازی به این مسئله نیست. از هر نقطه خلیج فارس می توانست بزند.
به طور مشخص منطقه ای که شما بررسی می کردید در
آبهای ایران بود؟
بله، حتی ماهیگیرهایی که در جزیره قشم بودند انهدام و سقوط
این هواپیما را دیده بودند.
شما قبل از این عملیات، هشت سال در دوران جنگ
فعالیت میکردید. این عملیات با عملیاتهای قبلی شما چه تفاوتهایی داشت؟
در طول جنگ ما وظیفه داشتیم به عنوان یک نظامی از آب و خاک
کشورمان دفاع کنیم. و در دو ماه اول جنگ موفق شدیم نیروی دریایی عراق را تقریبا
منهدم کنیم. آن دوران وظیفه شرعی و قانونی به عهده ما بود. ما به عنوان نظامی برای
جنگ به منطقه رفته بودیم ولی این درگیری آخر جنگ فرق داشت. می دیدم که انسانهای
بیگناه که نظامی نبودند، کشته شدند؛ زن و بچه بین آنها بود که خیلی مرا تحت تاثیر
قرار داد. بچه ای را دیدم که در سطح آب بود و پوست سرش کنده شده بود. بقایای خیلی
ناراحت کننده ای از او در سطح آب بود یا برخی افراد متلاشی شده بودند. من یکی از
این مسافران را می شناختم، او افسر نیروی دریایی پاکستان بود که می خواست از طریق
دبی به پاکستان برود.
برخوردی با خانواده قربانیها هم داشتید؟
خیر. ما چون نظامی هستیم سعی میکنیم ماموریت اصلیمان را
انجام دهیم و در خط کاری ما نیست که با خانوادهها درگیر شویم.
از آن دوران مهمترین صحنههایی که در ذهن تان
باقی مانده که هر زمان صحبت از هواپیمای ایرباس IR655 شود، آن صحنهها
برایتان تداعی شوند، کدامها هستند؟
مهمترین چیزی که برای من به عنوان یک نظامی اهمیت داشت این
بود که وقتی به منطقه رسیدیم، دیدم غواصها آماده و لباس پوشیده در آب هستند و
تجهیزات آماده است. فرمانده منطقه یکم همه اختیارات را در اختیار ما گذاشت. آمادگی
نیروها برای ما یکی از امتیازات بزرگ این عملیات بود. تمام پرسنلی که در این
عملیات بودند بیدریغ کار میکردند. وقتی ما رسیدیم تیم منطقه با آغوش باز از ما
استقبال کردند.
نکته دوم هوای گرم بود. اینقدر هوا گرم بود که ما حتی نمیتوانستیم
غذاهای پخته شده بخوریم. بیشتر غذای پرسنل ما نان و پنیر و هندوانه بود. با این
شرایط تمام پرسنل بدون اینکه خم به ابرو بیاورند شبانه روز تلاش کردند و این برای
من بسیار حائز اهمیت بود که بعد هشت سال جنگ و با وجود فرسودگی و خستگی زیاد باز
هم نیرو آماده بودند. من آن روزها هیچوقت فراموش نمی کنم چون روزهای درگیری مستقیم
ما با آمریکا بود. سه ناو آمریکایی به سکوی نفتی سلمان ما حمله کردند. ناوچه جوشن
ما را مورد اصابت قرار داده بودند و ناوشکن سبلان و سهند ما وارد صحنه شدند.