پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : متن مصاحبه صادق زیباکلام با روزنامه اعتماد در زیر می آید:
علت اصلي استقبال رسانههاي اصولگرا از مواضعتان را چه ميدانيد؟
مشكل در عدم جسارت و جراتي است كه شماها نداريد. اگر شماها اين جسارت را
پيدا ميكرديد كه حرفهاي من را نشر دهيد شايد اصولگرايان اينطوري آن را
بُلد نميكردند. چه كسي ميگويد روزنامه اعتماد اصلاحطلب است؟
آقاي دكتر، سوال من درباره اصلاحطلب بودن يا نبودن روزنامه اعتماد نيست.
بحث بر سر اظهارات شماست و اينكه چرا وقتي اكثريت جريان سياسي يك راهبرد
سياسي را انتخاب ميكنند شما به ناگهان بر خلاف آن ميآييد و حرفهايي
ميزنيد كه برخي با تعبير ساز مخالف زيباكلام از آن ياد ميكنند.
اين به هيچوجه ساز مخالف نيست. شما اين را ميگوييد.
اما حرفهاي اخير شما بر خلاف راهبرد و سياست كلان اصلاحطلبان درباره دولت و رياست مجلس است و حرفهاي شما رنگ و بوي آن را ندارد.
اين يك نظر است كه شما مدعي آن هستيد.
به نظرتان چرا رسانههاي اصولگرا
از برخي مواضع شما مانند همين پيشنهادتان به آقاي روحاني يا حمايت از
رياستجمهوري ٩٦ استقبال كردند؟پرسش ابتدايي هم اين بود كه چرا رسانههاي
اصولگرا از اين قبيل مواضع شما استقبال ميكنند؟فكر نميكنيد كه اين مواضع
براي رسانههاي اصولگرا و جريان سياسي رقيب خوراك تهيه ميكند؟
شما داريد تحريك ميكنيد و داريد مرا كتك ميزنيد كه چرا من جرات كردم و اين را گفتهام.
من نميگويم چرا جرات كرديد و اين حرفها را زدهايد، پرسشم اين است با چه
منطقي اين مواضع را اعلام ميكنيد؟من ميخواهم مختصات و مشخصات ذهني شما را
بهتر درك كنم.
من كه نوكر اصلاحطلبان نيستم كه هر چه شما ميخواهيد من همان را بگويم. من
صادق زيبا كلام هرچه را كه به نفع مملكت تشخصيص بدهم، ميگويم. اگر شماها
از اين مواضع من خوشتان نميآيد برايم اصلا اهميتي ندارد. مگر شما
ميخواهيد چيزي را بگوييد از من اجازه ميگيريد؟ چرا من بخواهم چيزي را
بگويم از شما بايد اجازه بگيرم؟
آقاي دكتر چگونه اين برداشت را از پرسشهاي من كرديد؟ از جنابعالي پرسيدم
كه خودتان را اصلاحطلب ميدانيد يا خير و شما گفتيد كه دموكراسيخواه هستم
و...
من خيلي مواضعي گرفتم كه اولش تلخ بوده اما بعدا معلوم شده كه اين مواضع
درست هستند. وقتي آقاي هاشمي ردصلاحيت شدند من با تمام وجود گفتم كه بايد
دنبال آقاي روحاني برويم و همان موقع هم خيلي از اصلاحطلبان از اين حرف من
بدشان آمد كه ديديد به نفع اصلاحات هم شد.
پس صادق زيباكلام براي خوشايند يا بدآيند كسي صحبت نميكند؟
بله.
پس اين را تاييد ميكنيد كه صادق زيباكلام تئوريسين اصلاحات نيست و فقط خودش است به عنوان يك استاد دانشگاه؟
جوابتان را دادم. من محض خوشايند چهرههاي سياسي حرفي نميزنم.
شما ما را به جسارت نداشتن متهم كرديد، از شما خواهش ميكنم با همين صراحت و
جسارتي كه داريد به اين پرسش پاسخ شفاف بدهيد كه آقاي صادق زيباكلام
تئوريسين اصلاحات هست يا خير؟
در بسياري از موارد زيباكلام مطالبي گفته و بعدا آن مطالب در دستور كار اصلاحطلبان قرار گرفته است.
شما اصلاحطلب هستيد يا خير؟
من دموكراسيخواه هستم.
دموكراسيخواهي همان اصلاحطلبي است؟
بله.
پس اگر خودتان را جزو دايره جريان اصلاحات ميدانيد، فكر نميكنيد كه بهتر
است موضعگيريهايتان و پيشنهاداتتان همسو با اكثريت جريان اصلاحات باشد؟
من رابطه سازماني و تشكيلاتي با ديگران و اصلاحطلبان ندارم.
شما در چه نقطهاي از جريان اصلاحات قرار داريد؟
من فكر ميكنم شما بازجوي اطلاعات هستيد.
آقاي دكتر پرسشگري رسالت اصلي من است. اتهام بازجو بودن را ميگذاريم به
حساب ناراحتي و دلخوريتان. من كه به شما چيزي را ديكته نميكنم كه اتهام
بازجو بودن به من ميزنيد.
اين سوال كه شما اصلاحطلب هستيد يا نه و مسلمان هستيد يا نه درست نيست.
من شما را تفتيش عقايد نكردم.
شما داريد تفتيش عقايد ميكنيد.
من ميخواهم بدانم شما اصلاحطلب هستيد يا خير؟
شما از دوم خرداد ٧٦ تا الان كه ارديبهشت ٩٥ است اگر در پي اين قريب به ١٩
سال نفهميديد من چه و كه هستم و مدعي خبرنگاري هستيد، به نظر من اگر ١٥٠
سال هم بگذرد نميتوانيد بفهميد.
از اين محبت و نظر شما ممنونم اما جواب سوالم را نگرفتم. اگر حداقل شناخت
را براي ما قائل باشيد اين حرف را قبول ميكنيد كه شناخت دوستي و دوري صادق
زيباكلام با جريان اصلاحات كمي دشوار است. نمونهاش همين مواضع اخيرتان
درباره علي لاريجاني و احمدينژاد است. شما اعلام كردهايد كه آقاي
احمدينژاد ١٠ تا ١٥ ميليون راي دارد. اين عدد را از كجا آوردهايد؟
نظرخواهي يا پايش اطلاعاتي انجام دادهايد؟
براي اينكه شما فقط در روزنامه اعتماد نشستهايد و از هيچ كجا خبر نداريد
اما من جاهاي ديگر ميروم و همچنان معتقدم آقاي احمدينژاد ١٠ تا ١٥ ميليون
راي دارد.
شما كه به عنوان مدرس علوم سياسي چنين ادعايي را ميكنيد بايد مكانيزم و
فرآيند اينكه چگونه به اين عدد رسيدهايد را اعلام كنيد. شايد اين عددي كه
شما ميگوييد درست نباشد.
بر چه اساسي ميگوييد اين غلط است؟ من دلايل خودم را دارم. دوزار هم براي
اينكه شما و روزنامه تان و برخي نيروهاي سياسي اصلاحطلب من را اصلاحطلب
بداند يا نه، ارزش قائل نيستم.
چرا ناراحت ميشويد؟ شما كه بايد سعه صدرتان خيلي بيشتر از ما باشد.
براي اينكه كار بازجو اين است شما را عصبي كند.
آقاي دكتر با اين همه تجربه چرا از سه سوال مشخص ناراحت ميشويد و اينگونه اتهام ميزنيد؟
براي اينكه شما خبرنگاري نميكنيد؛ داريد من را بازجويي ميكنيد. اين
مصاحبه را در روزنامه چاپ كن و نظرسنجي كنيد كه اين بازجويي است يا مصاحبه.
چرا رسانههاي اصولگرا از حرفهاي شما هر از چند گاهي استقبال ميكنند؟
براي اينكه بعضا روزنامههاي اصولگرا بعضا از حرفهاي آقاي عارف هم استقبال
ميكنند و آنها را پررنگ كنند. بعضا از رفتار شما هم استفاده كنند، اينكه
ملاك نيست.
من ميخواهم بفهمم شما بر اساس چه منطقي موضعگيري ميكنيد؟ و اينكه چرا مواضعتان با اصلاحطلبان تفاوت دارد؟
ملاك اصلاحطلب بودن يا نبودن اين چيزها نيست. ملاك اصلاحطلب بودن من اين
است كه برويد ببينيد در به وجود آوردن هفتم اسفند و خرداد ٩٢ چه نقشي
داشتهام. اينها ملاك اصلاحطلبي است؛ نه اين سوالهايي كه شما ميپرسيد.
در ابراز مواضع و اظهارنظرهايتان جدا از اينكه چه كساني از شما حمايت
ميكنند و چه جريانهايي از حرفهاي شما خوششان نميآيد چه چيزي براي
خودتان اهميت دارد؟
چيزي كه براي من اهميت دارد اين است كه اگر من سخني گفتم و فكري را مطرح
كردم بر اساس فهم و شناخت خودم بوده. مثل همين پيشنهادي كه به آقاي روحاني
دادم. البته اگر حرفي بزنم و عدهاي شروع كنند به زدن، با خودم فكر ميكنم
چرا دارند با من مخالفت ميكنند. شما بگوييد اشكال پيشنهاد من به آقاي
روحاني چه بوده؟ شما بايد بياييد اين پيشنهاد را تجزيه و تحليل كنيد، نه
اينكه بخواهيد به من بگوييد اشتباه كردهاي كه اين حرف را زدهاي.
*روزنامه اعتماد