پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : غلامحسین کرباسچی درباره موضوعات متنوعی از جمله انتخابات ریاستجمهوری، مسائل مالی هاشمیرفسنجانی و حزب کارگزاران اظهارنظر کرده است که بخشهای مهم آن را میخوانید.
به گزارش انتخاب، به نظر من بخشی از آنچه در سال ٨٨ اتفاق افتاد، انعكاس رفتار نهادینهای بود كه از سال ١٣٨٤ در سطح جامعه مطرح شده و بخشی از جامعه را دشمن بخشی دیگر معرفی كرده و این مفهوم جا افتاده بود.
بسیاری از مسائل ما معلول مشكلات اقتصادی است ولی متأسفانه جنبه سیاسی پیدا كرده است. یعنی ما در جامعه دچار بدحجابی یا بیحجابی سیاسی هستیم. یعنی اكثریت جامعه مسلمان هستند. ما باید از روانشناسان، آدمهای بااخلاق و معتقد و مراجع فكری بخواهیم بیایند و جوانها را به طور مؤثر نصیحت كنند. ولی چه كار میكنیم؟ همه افرادی را كه روزگاری مراجع فكری جامعه بودند، یكییكی از دور خارج كردهایم.
با شناختی كه از شخص آقای روحانی دارم، اگر كسی بیاید و برنامهای قانعكننده و تیمی كارآمد را برای اداره كشور معرفی كند، خود آقای روحانی هم در انتخابات ٩٦ به وی رأی میدهد.
در جامعه عدهای به من خیلی ابراز محبت میكنند و فكر میكنند وقتی من شهردار تهران یا استاندار اصفهان بودهام، معجزه كردهام. این تصور نادرست است. اگر در دورهای اتفاقی میافتد، محصول مجموعهای از عوامل است نه یك فرد.
عكس این تصور هم در مورد من هست. چند روز پیش در زنجان، خبرنگار یكی از رسانههای تندرو به من گفت: شما در دور اول انتخابات مجلس دهم حامی اصلی مالی اصلاحطلبان بودید. پاسخ دادم بنده نه در این انتخابات كه در هیچ دوره دیگری كوچكترین نقشی در تأمین مالی امكانات نامزدها نداشتهام. اگر كمكی بوده از طرف مردم به تشكیلات اصلاحطلبان داده شده است. این دو تصور در مورد من در جامعه وجود دارد؛ نمیدانم كدام غالب است اما هر دو آنها غلط است.
من درباره دادگاه بارها صحبت كردهام؛ آنچه در جلسات علنی دادگاه گذشت را همه مردم دیدهاند امروز هم به یُمن شبكههای اجتماعی در دسترس همه هست؛ لازم نمیدانم تكرار كنم. بهنظرم بهتر است به جای سؤال از من، نیمنگاهی به معدل افكار عمومی و قضاوت جامعه داشته باشید.
در مورد آقای هاشمی بهتر است خود ایشان صحبت كنند. ولی زندگی هاشمی در زمان امام با الان، چه از نظر ظاهر و چه محتوا، فرقی نكرده است. اگر امام، هاشمی را آدمی اشرافی میدانستند، اینقدر به او اعتماد نمیكردند و اختیارات نمیدادند.
خانه امام و هاشمی بسیار نزدیك به هم بود. نمیدانم امام، خانه هاشمی رفته بودند یا نه ولی حاج احمدآقا زیاد رفتوآمد میكرد. اگر مشكلی بود، همان موقع از چشم امام دور نمیماند. خود من میگویم از زمان حیات امام تا به حال، هاشمی یك رنگ، روی نمای سیمانی خانه خود نزده است یا حتی یك فرش به خانهاش اضافه نكرده است. همان چیزی كه در زمان امام در خانه هاشمی بود الان هم هست. زیروبمهای زندگی هاشمی برای امام روشن بود.
شمشیر بیان ایشان بُراست. همانموقع افرادی در نماز جمعه شعار میدادند؛ مخالف هاشمی دشمن پیغمبر است. همان روز هم ما این شعار را قابلقبول نمیدانستیم چراكه ممكن بود كسی از لحاظ سیاسی با هاشمی مخالف باشد ولی مخالفتی با پیغمبر نداشته باشد. حالا عدهای از همان افراد شعارهایی ١٨٠ درجه خلاف آن و علیه هاشمی میدهند.
اگر نقطهضعفی در زندگی هاشمی وجود داشته چرا تاكنون اقدامی نشده است؟ چه در زمان امام و چه حالا، دستگاههای نظارتی كشور هیچگاه زیر نظر هاشمی نبودهاند. اگر خلافی در زندگی ایشان بود مطمئن باشید این دستگاهها در اعلام آن كوتاه نمیآمدند.در مورد مهدی هاشمی، فرزند ایشان، هم سؤالی در افكار عمومی وجود دارد و آن اینكه پرونده وی مربوط به چه زمانی است؟ اگر مربوط به الان است خب اطلاعرسانی كافی درباره اتهامات و دفاعیات وی شود. اگر هم مربوط به ١٥ سال پیش بوده چرا در طول این مدت به آن رسیدگی نشده است؟ چه كسی مانع این رسیدگی بوده است؟
بگویند هاشمی با بنز رفتوآمد میكند. مگر بنز مال آقای هاشمی است؟ این مال بیتالمال است كه برای حفاظت از ایشان در اختیار تیم حفاظت ایشان قرار گرفته است. مگر بقیه مسئولان و مقامات مملكتی چگونه رفتوآمد میكنند؟ با دوچرخه و موتور گازی؟ تازه حساسیتی كه روی هاشمی است از خیلی شخصیتهای دیگر بیشتر است. كارگزاران از نظر مالی تاكنون چه خلافی داشته است؟ یكبار در همان پرونده سال ٧٧ هم اتهامی را بابت كمك مالی روزنامه همشهری به ستاد انتخاباتی آقای خاتمی وارد كردند كه در نهایت مشخص شد تهمت بوده و دادگاه نیز در آنباره حكم تبرئه داد.ما همیشه از محضر آقای هاشمی رهنمود گرفته و میگیریم. ولی خود ایشان هم گفتهاند كه پدر معنوی این حزب نیستند. كارگزاران سازندگی اكنون در جایگاهی است كه مجموعا از خطمشیهای جناب آقای هاشمی، انقلاب، نظام و اسلام به اندازه كافی قوام گرفته تا بتواند روی پای خود بایستد.