پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : یک کارشناس برجسته مسائل بین الملل تحولات مربوط به روابط عربستان و آمریکا را مورد بررسی قرار می دهد.
به گزارش انتخاب، روابط عربستان سعودی با ایالات متحده به بدترین
وضعیت در سالهای اخیر رسیده و حتی سفر باراک اوباما به ریاض هم باعث نمی
شود اتفاق مهمی در فضای تیره و تار مناسبات دو طرف رخ دهد.
رسانه های
آمریکایی از نقش آفرینی سعودی در حوادث ۱۱ سپتامبر می گویند و عربستان هم
تهدید کرده اگر آن ۲۸ صفحه معروف منتشر شود یا قانونی درباره نقش این کشور
در آن ماجراها در کنگره به تصویب برسد، ریاض پول های خود را از آمریکا خارج
می کند. در چنین فضایی چه چشم اندازی برای روابط سرد سعودی - آمریکا می
توان متصور شد. برای یافتن پاسخ این پرسش با فریدون مجلسی هم کلام شدیم تا
تحلیل این کارشناس برجسته مسائل بین الملل را در این خصوص داشته باشیم.
سفر اوباما در فضای سنگینی انجام شد و وضعیت استقبال و
جلسات نشان می دهد این تنش در طول سفر هم بر مناسبات ریاض - واشنگتن دیده
شده. فضای مناسبات دو کشور را چگونه تحلیل میکنید؟
واقعیت ماجرا این است که اوباما به این نتیجه رسیده عربستان و
برخی از کشورهای عربی که حول محور عربستان جمع هستند در مسائل و مشکلات
پیچیده ای که برای آمریکا و جهان غرب ایجاد شده دست داشته و دارند. وقتی در
کنگره آمریکا اعلام شد سعودی در حوادث ۱۱ سپتامبر نقش داشته است، از
تغییری مهم در مناسبات دو طرف حکایت دارد، هرچند اوباما گفت در صورت تصویب
وتو خواهد کرد اما به هر حال نشان می دهد اوضاع در مراودات ریاض-واشنگتن
اصلا مطلوب نیست.
در این موضوع مولفه های اقتصادی و کمرنگ تر شدن این موضوعات هم نقش داشته است؟
حتما همینطور است. به هر حال قیمت نفت پایین آمده از سوی دیگر
نفت صخره ای در آمریکا تا اندازه زیادی نیاز این کشور را به خرید نفت
خاورمیانه و عربستان سعودی کم تر کرده است و طبیعتا می بینیم از میزان
اهمیت عربستان برای آمریکا کاسته می شود. هرچند نباید در این تخمین زیاده
روی کرد و گمان کنیم کلا عربستان دیگر ارزشی برای آمریکا ندارد.
مولفه های فرهنگی و اجتماعی و تغییرات ولو آرام در جامعه عربستان را هم می توان در این مسیر تعیین کننده دانست؟
به هر حال جامعه عربستان در حال تغییر است و افراد تحصیلکرده
بیشتری امروز در این کشور دیده می شوند و جامعه عربستان در حال گذار از یک
وضعیت بدوی است در نتیجه حکام این رژیم تلاش دارند با دردسر آفرینی های
خارجی فضا را برای پیشبرد امور در داخل هموار سازند. به این معنا که سعی می
کنند با طرح پرونده های خارجی و منطقه ای توجهات عمومی را به آن سمت
ببرند. در نتیجه مجموعه این عوامل سبب می شود اعتماد آمریکا هم نسبت به
عربستان سعودی متزلزل شود.
یعنی ما باید منتظر یک شیفت بنیادی در مناسبات دو طرف باشیم؟
خیر. تمام اینها به این اندازه نخواهد بود که آنطور که شما
اشاره کردید یک تغییر بنیادین ایجاد شود، توجه داشته باشید که آمریکا ۸۰
میلیارد دلار تجهیزات نظامی به این کشور فروخته است. ضمن اینکه گروه محافظه
کار و دست راستی در آمریکا همچنان از طرفداران رژیم کنونی سعودی هستند.
اما در عین حال این نگرانی پیش آمده در صورتی که این رژیم با این مشکلاتی
که با آن رو به روست ممکن است تجهیزات در اختیار گروه ها و نیروهای افراطی و
جهادی قرار گیرد. از سوی دیگر داستان نقش آفرینی سعودی در حوادث ۱۱
سپتامبر و آنهایی که خواهان تصویب قانونی در کنگره علیه این اقدامات سعودی
هستند کار را دشوارتر هم کرده است.
در چند وقت اخیر رسانه های آمریکا و اروپا مطالب
بسیار تندی نسبت به عملکرد عربستان منتشر کرده اند، از یکسو کاریکاتورهایی
درباره حضور سعودی در حوادث ۱۱ سپتامبر چاپ شده و از طرف دیگری بسیاری از
روزنامه های آمریکایی از لزوم بازنگری آمریکا در سیاست خارجی خود در قبال
عربستان گفته است. آیا فکر می کنید این موضوع را فقط در ابعاد رسانه ای
باید مورد توجه قرار دهیم یا بیش از آن؟
به هر حال فضا در حال تغییر است. به نکته ای که باید توجه
کنیم این است که صدور رایی علیه مصادره اموال ایران تا اندازه ای به اعتبار
آمریکا لطمه وارد کرده و دیگر کشورهای جهان هم نسبت به این موضوع ابراز
نگرانی کرده اند که مبادا پول های آنها هم با چنین سرنوشتی رو به رو شود.
ضمن اینکه عربستان هم تهدید کرده ۷۶۰ میلیارد دلار پول های خود را از این
کشور بیرون می برد، نکته ای که البته برخی معتقدند ممکن است به صورت عکس رخ
دهد. به این معنی که آمریکا با صدور احکامی در خصوص حادثه ۱۱ سپتامبر ممکن
است پول های عربستان سعودی را هم مصادره کند چرا که پول این کشور فعلا نقد
است و می تواند در این شرایط مفید واقع شود.
در نهایت فکر می کنید چشم انداز مناسبات آمریکا با
عربستان به چه سمتی خواهد رفت؟ ضمن اینکه آیا این تنش ها تاثیری بر روابط
ایران و عربستان هم خواهد گذاشت؟
ببینید موضوع روابط دوجانبه سعودی و ایالات متحده تا اندازه
زیادی پیچیده شده است. ماجرای پیش آمدن و تشکیل جریان های افراطی رادیکال
باعث بحرانی شدن مناسبات شده است. آمریکایی ها خود حتما در تولید القاعده
سهیم بودند چون می خواستند نیرویی برای مبارزه با شوروی ایجاد کنند و در
این امر هم موفق بودند و توانستند شوروی را از افغانستان بیرون ببرند اما
طالبان کار عربستان و پاکستان بود که بعدها دردسرهای زیادی را برای واشنگتن
ایجاد کرد. خانم هیلاری کلینتون پیشتر گفته بود که بعد از بیرون راندن
شوروی از افغانستان متوجه شدیم که غولی به نام طالبان از بطری خارج شده که
دیگر نمی توان به سادگی آن را مهار کرد. واقعیت این است که جریان های
تکفیری که بعدها به وجود آمدند همه از همین ریشه سر بر آوردند. ما امروز می
بینیم انفجارهایی در بروکسل و پاریس و مجموعه غرب ایجاد می شود که نمی
توان آنها را حاصل کار غرب دانست. چرا که آنها هرگز حاضر نمی شوند
خبرنگارانشان آنطور سر بریده شود یا شهروندانشان در خیابان های اروپا کشته
شوند در نتیجه اینها اقداماتی است که از سوی عربستان سعودی رخ داده و ریشه
تمام اینها به این کشور باز می گردد. در خبرها می خوانیم که عربستان ۷۰۰
میلیون دلار پول نقد و خصوصی به نخست وزیر مالزی می دهد و بعد از اینکه لو
می رود می گویند برای کمک به کشور مالزی گرفته شده است. از سوی دیگر
عربستان به برخی کشورهای حقوق بگیرش پول می دهد تا با ایران قطع رابطه کنند
یا ما را تحت فشار قرار بگذارند اما می بینید که جهان تمام این تحولات را
نظاره می کند و شما در رسانه های خارجی می بینید که دائما از نقش مخرب و
منفی سعودی سخن به میان می آید.