پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : صفایی فراهانی گفت: بیان مشکلات کشور از طریق تریبون مجلس در هیچکدام از 9 دوره گذشته به اندازه مجلس ششم عنوان نشد. 50 نفر مثل مطهری در مجلس نهم حاضر می شدند که با نظم فکری مسائل جامعه را دایما مونیتور می کردند و عکس العمل نشان می دادند. مجلس نهم همان مجلس ششم می شد. کنفرانس برلین تسویه حساب اقتدارگریان با اصلاح طلبان بود. مجلس ششم انگشت در چشم حاکمیت نمیکرد.
به گزارش انتخاب، محسن صفایی فراهانی در گفت و گویی بیان کرده است که موج اصلاح طلبی که از سال 76 در کشور شکل گرفته بود عملا توقعی در جامعه ایجاد کرد که تغییراتی اساسی باید به وجود می آمد و امیدی که در مجموعه کشور به معنای نگاه و فرصت جدیدی برای حرکت اصلاح طلبی شکل گرفت. او که از نماینده های شاخص مجلس ششم شورای اسلامی بوده است در این گفت و گو که در سالنامه روزنامه «اعتماد» منتشر شده است، در رابطه با مجلس ششم گفته است: « مجلس ششم در بستری شکل گرفت که هنوز اصولگرایان تند از رویدادی که در سال 76 افتاده بود بیرون نیامده و انسجام لازم را نداشتند. »
صفایی فراهانی همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا مجلس ششم تکرار شدنی است، گفته است: « در حال حاضر نه. با ساختار و نگاه امروز فضایی که مجلس ششم را به وجود بیاورد و آن را تحمل کند دیگر وجود ندارد. »
او که در دوران حضورش در وزارت نیرو شرکت مپنا را راه اندازی کرده بود، در این گفت و گو بیان کرده است «اصولگرایان با وجود اینکه با ابطال برخی حوزه ها خواستند تغییراتی به وجود آورند اما در اصل روندی که در سال 76 اتفاق افتاد نتوانستند خللی جدی ایجاد کنند.»
صفایی فراهانی در این گفت و گو می گوید: « چیزی که در مجلس چهارم اتفاق افتاد عملا تغییر استراتژیک در سازمان و هدف نبود بلکه از یک ابزار خاص به عنوان شورای نگهبان استفاده کردند و نوع تحلیلی که برای نظارت این شورا در قانون اساسی دیده شده بود را استصوابی کردند تا توانستند طیفی را از دور خارج کنند.»
او در همین رابطه می گوید: « این با استراتژی و سازماندهی و تفکر جدید که بعد از تشکیل مجلس ششم به وجود آمد کاملا تفاوت اساسی داشت. آن یک قماش دیگر است و این یک قماش دیگر. اگر آن سیب بوده این اصلا میوه نیست. نمی توان گفت آن سیب بوده و این گلابی شده است. آن سیب بوده و این اقدام جدید اصلا جنس میوه ندارد. عملا ساختارهای قبل و بعد از مجلس ششم را نمی توان با هم مقایسه کرد، یک تغییر استراتژی و متناسب آن، سازماندهی جدید شکل گرفت. آنها در گذشته از یک ابزارهایی استفاده می کردند که در فاصله سالهای 76 تا 78 کاربرد نداشت. ضمن اینکه تشکیلات و فکر جدیدی هم ایجاد نشده بود که بتوانند مقابله دیگری را شکل دهند و از آن استفاده ببرند. به همین لحاظ این دوره از دستشان در رفت. »
صفایی فراهانی در ادامه می گوید به دلیل اینکه احزاب در ایران ریشه و سازمان قوی ندارند، اینکه تصور کنیم که می توانیم انتخابات را حتی اگر این شرایط دو مرحله ای شده از بین برود، پارلمان قوی و کارآمد داشته باشیم به راحتی میسر نیست. مادامی که حزب و تشکیلات سازمان یافته ای در سپهر سیاسی حضور نداشته باشد تا بتوانند نیروها را به طور مداوم تربیت و به جامعه تزریق کنند، وضعیت امیدوارکننده ای پیش رو نخواهیم داشت. موضوع فقط تربیت نیرو نیست بلکه پشتیبانی فکری و تغذیه این نیروها هم مطرح است.»
او این موضوع را مطرح می کند که « پشتیبانی فکری و تغذیه نمایندگان در زمانی که در پارلمان هستند خیلی در تصویب قوانین کارآمد اثرگذار است.» صفایی فراهانی در این بخش از صحبت هایش به مجلس ششم اشاره می کند و می گوید: « آنچه در رابطه با مجلس ششم مهم است توجه به همین نکته است. در فضای مجلس ششم حداقل به اندازه 500 نفر در کشور بین اصلاح طلبان چهره شناخته شده وجود داشت. طوری نبود که بگوییم نیروهای خاکستری به مجلس آمدند. ممکن است در مواردی اشتباه شده باشد و نیروهایی انتخاب شده باشند که آن کارایی لازم را در عمل نداشتند ولی اینطور نبود که برای جناح اصلاح طلبان ناشناخته باشند. »
در بخش دیگری از این گفت و گو صفایی فراهانی در مقابل این پرسش که چرا مجلس ششم حتی در بین نیروهای میانه رو و نیروهای نسبتا اصلاح طلب هم به عنوان یک مجلس تندرو شناخته می شود، گفته است: « آنهایی که این حرفها را می زنند از اینکه منتقد ارکان حکومت باشند نگران هستند و از آنجایی که، از دید آنها حاکمیت با پدیده ای به نام مجلس ششم به عنوان پدیده ای با تقابل جدی مواجه بود، برای اینکه نگرانی هایی که در حاکمیت وجود دارد دامن آنها را نگیرد به نوعی پیام می فرستند که اگر ما باشیم، مطیع خواهیم بود. من هم فکر نمی کنم آن شرایط در مجلس دهم اتفاق بیفتد.» او در صحبت هایش مدام به مجلس ششم اشاره می کند و در همین رابطه از ویژگی های مجلس ششم می گوید.
صفایی فراهانی گفته است: « نیروهایی که در مجلس ششم بودند زاییده سازماندهی شکل گرفته و کار بیست ساله بودند که برون داد آن مجلس ششم شد. بعد از مجلس ششم این فرصت از نیروهای حزبی اصلاح طلب گرفته شد که بگذارند آنها سازماندهی و توانایی خود را بیشتر کنند. فقط به مجلس ششم نگاه نکنید. به مطبوعات نگاه کنید. مطبوعات در طول سالهای 77 تا 78 چه بستر گستردهای توانستند در جامعه داشته باشند و تیراژ میلیونی و استقبال عموم مردم از آن شرایط، اینها ناشی از اندوخته قبلی بود. ناشی از یک جرقه زمانی نبود. به نوعی تجمیع عقلانیت، خرد و کارایی سازمان یافته بود. البته باید اذعان داشت که کارایی سطح بالایی که از یک پارلمان کاملا موفق، توقع داریم وجود نداشت، اما همین مقداری هم که بود مورد پسند ارکان حاکمیت نبود، روی همین اصل بعد از مجلس ششم با مهندسی و سازماندهی ویژهای امکان تشکیل چنین مجلسی را ندارد! مجلسی که بتواند دایما همه مباحث و مسائل کشور را مانیتور کند و روی آن بحث کند و از تمام فضای قانونی به نفع جامعه استفاده کند مطلوب آنها نیست. بیان مشکلات کشور از طریق تریبون مجلس در هیچکدام از 9 دوره گذشته به اندازه مجلس ششم عنوان نشد. گروه تمامیت خواهان این اقدام را به عنوان یک کار افراطی عنوان می کنند. اما من معتقدم این وظیفه یک مجلس واقعی است. یک قانون پیدا کنید که مجلس ششم تصویب کرده باشد و در آن اقدام ناصواب می بینید یا شرایط را به گونهای نموده باشد که مشکل برای جامعه در بر داشته است ! یا حتی قانونی وضع شده که قابل سوءاستفاده و رانت قانونی شده باشد؟! تنها چیزی که باعث نگرانی بود همان رک بودن مجلس ششم با مردم بود که در یک مقیاس کوچک در کار آقای مطهری در مجلس نهم می بینید. فرض کنید مشابه کسی مثل مطهری 50 نفر در مجلس نهم حاضر می شدند که با نظم فکری مسائل جامعه را دایما مونیتور می کردند و عکس العمل نشان می دادند. مجلس نهم همان مجلس ششم می شد. کسانی که دایما مشکلات کشور را ببینند؛ از فرصتهای قانونی و پارلمانی استفاده کرده و مطالب را بیان کنند. اینکه آقای مطهری در جامعه مورد توجه است به این خاطر است که از اختیارات قانونی پارلمانیاش استفاده می کند و مشکلات سیاسی جامعه را به صورت واقعبینانه بیان می کند. همین اتفاق در مجلس ششم منظمتر و گستردهتر بود. تعداد افرادی که نگران منافع ملی بودند بیشتر بود. نمایندگانی بودند که دایما مشکلات کشور را رصد کنند و این جسارت را داشتند که بیایند و از تریبونی که در اختیارشان است آنها را بازگو کنند. زمانی می توانند بگویند مجلس ششم افراطی بوده که قوانین تصویب شده در آن دوره کشور را دچار بنبست کرده باشد و افراط گرایی را در تصویب قوانین عملیاتی کرده باشد و ملت و کشور از آنها صدمه دیده باشند! اینکه مسائل جامعه را باز کنید و این مسائل را از تریبونی که خانه ملت است به مردم بگویید به هیچوجه افراطگرایی نیست.»
این فعال سیاسی اصلاح طلب در بخش دیگری از صحبت هایش در گفت و گو با سالنامه روزنامه «اعتماد» گفته است: « انقلابیگری فقط به این نیست که هر کسی آنچه سلیقه خودش است را عمل کند. انقلابیهای نسل اول گفتند، قانون اساسی نیاز واقعی انقلاب است. وقتی قانون اساسی تصویب شد پس قوانین اجرایی آن نیاز واقعی جامعه است، وقتی که اصرار است که مجلس شورای اسلامی تشکیل شود و 9 دوره از آن را پشت سر گذاشتند. آیا عناصر این مجلس واقعا نباید منتخبان واقعی مردم باشند؟»
او در این گفت و گو می گوید: « دلیل نمی شود که بگوییم مجلس ششم انگشت در چشم حاکمیت می کرد. اتفاقا مجلس ششم بارها درباره عملکرد دادستان عمومی و انقلاب تهران (آقای مرتضوی) نظرش را گفت و شما نتیجهاش را دیدید. اگر به حرف آن روز مجلس ششم توجه می کردند ایشان این همه هزینه به کشور تحمیل نمی کرد. امروز وقتی آقای مطهری حرفی میزند باید بگویند مخالف نظام است؟ چطور گفتن مطهری قابل قبول است اما گفتن بهزاد نبوی غیرقابلقبول میشود؟ اینکه امروز عدهای از غفلت و فراموشی مردم استفاده کنند و بگویند مجلس ششم به فکر اقتصاد نبود معیار تشخیص نیست. آقای علینقی خاموشی که 24 سال رییس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران بود بعد از اتمام کار مجلس ششم در مورد این مجلس می گوید: در بین مجالس بهترین مجلسی که به اصلاح بنیادین ساختارهای اقتصادی پرداخت و تلاش کرد قوانین ریشهای برای بهبود وضعیت اقتصادی تصویب کند مجلس ششم بود. این فرد پایگاه سیاسیاش اصولگرایی است و این حرفها را زمانی زد که هنوز ناسزا گفتن به مجلس ششم باب نشده باشد.»
این نماینده اسبق مجلس در رابطه با مجلس ششم در بخش دیگر این گفت و گو می گوید: « مجلس ششم افراطی نام گرفت فقط به خاطر آنکه زودتر متوجه مشکلات شد.» صفایی فراهانی در رابطه با کنفرانس برلین نیز مورد پرسش قرار می گیرد و می گوید: « آن افراد به صورت فردی دعوت شده بودند پس اینگونه نبود که یک جمع سیاسی با هدف روشن به این سفر رفته بودند. توقع اینکه این گروه منسجم عمل کنند اشتباه است. اکثریت مجلس ششم اصلاح طلب بودند اما مگر همه آنها از یک حزب تبعیت می کردند. افراد اصلاح طلبی بودند که در طیف های مختلفی قرار داشتند. اما انصافا جنجالآفرینی کنفرانس برلین به آن حجم تسویه حساب سیاسی اقتدارگریان با اصلاح طلبان بود. یک زمانی می گویید فلان کنفرانس منجر به اتخاذ یک تصمیم سیاسی علیه ایران شد. در این صورت می توان گفت اشتباه کردند اما یک زمانی چهارتا آدم در یک محفلی کاری می کنند که هیچ اثر سیاسی برای کشور ندارد، بعد عدهای آن را بزرگنمایی می کنند تا منافع خودشان را تامین کنند. این دو موضوع متفاوت است. اگر هر فردی از ایران بیرون برود و به منافع ملی لطمه بزند باید مورد بررسی قانونی قرار گیرد. اما رفتارهای فردی که اثری در جامعه ندارد را نباید به شکل مداوم مانیتور کرد. پس آنچه در برلین رخ داد را نباید به پای مجلس ششم بگذارید. واقعه برلین را باید به پای اقتدارگراها نوشت که سازمان یافته آن جنجال را ایجاد کردند. »
منبع: اعتماد آنلاین