صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۲۵۸۰۳۰
تاریخ انتشار: ۴۳ : ۰۹ - ۲۳ اسفند ۱۳۹۴
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
پیروز مجتهد زاده می گوید سیاست ایران در قبال عربستان سعودی آنطور که باید و شاید قاطعانه نبوده است.

به گطارش انتخاب، روابط ایران و عربستان به اندازه ای تیره و تار شده که هیچ کس چشم اندازه روشنی برای بهبود آن متصور نیست. هر یک از کارشناسان و دیپلمات ها فعلی و بازنشسته هم نوع دیگری به ماجرا نگاه می کنند. برخی بر این باورند، ایران نباید در مقابل عربستان نرمش نشان دهد، بعضی دیگر استدلال می کنند بیان و عمل ما در قبال سعودی تند بوده و همین مسئله باعث شده طرف مقابل حساس تر شود و گروه دیگری هم بر این باورند روال کنونی تهران در قبال ریاض منطقی است و استمرار این رویکرد می تواند ما را موفق تر از قبل هم بنماید. پیروز مجتهد زاده اما در دسته تحلیلگران نخست می گنجد. کارشناس مسائل خلیج فارس بر این باور است باید به سختی پاسخ عربستان را داد تا دیگر به خود اجازه گستاخی در مقابل ایران را ندهد. 

مشروح گفتگو با پیروز مجتهد زاده را در ادامه می خوانید.
شما در مورد روابط خارجی همیشه فرد منتقدی هستید و تحت هر شرایطی از وضعیت موجود انتقاد می کنید. اساسا شما روابط خارجی را چگونه تعریف می کنید

نخست باید به اطلاع شما برسانم که در دنیای مدرن داشتن دید انتقادی، بررسی سیاست خارجی را جنبه ای کاملا علمی می دهد و تلاش برای علمی کردن سیاست خارجی به سود منافع ملی کشور در روابط خارجی خواهد بود و نبودن چنین دیدی نسبت به سیاست خارجی و روابط بین المللی جمهوری اسلامی بزرگترین عامل عدم تحرک و پیشرفت این بخش بسیار پر اهمیت سیاست خارجی کشور ما بوده است. روابط خارجی در حقیقت برای پی گیری منافع ملی در خارج از مرزهای کشور و به حداکثر رساندن باروری‌اش نیازمند مطالعات دقیق و برنامه ریزی های حساب شده  است.  

در یکی – دو دهه اخیر که من سعی کردم با طرح انتقادات علمی در رابطه با بررسی سیاست خارجی اگرچه با مقاومت هایی متعصبانه برخورد کردم که گاه کار را به توطئه برای لطمه زدن به زندگی علمی و کاری من، و تهدید نسبت به حقوق اولیه ام در جامعه کشانده است، احساس سر افرازی زیادی دارم که امروز می بینم مقدار شایان توجهی از تلاشهای علمی من، چه به صورت پژوهش های دانشگاهی، و چه به گونه نوشته های انتقادی توانسته است در معرفی زمینه های ژئوپولیتیکی حساس و حیاتی در روابط خارجی ایران مثمر ثمر باشد و امروز همه ما شاهد آن هستیم که داشتن دیدگاه ژئوپولیتیکی آگاهانه و یا ناخودآگاهانه رفته رفته در پی گیری سیاست های خارجی ایران خود نمایی می کند.

برای آشنایی بهتر با این بحث، باید بدانیم چرا یک ملت روابط خارجی دارد؟ دلیلش این است که شما وقتی به عنوان یک حکومت با سربلندی می گویید مستقل هستید و استقلال و هویت ملی مستقل دارید، طبیعتا منافع ملی مستقلی هم باید داشته باشید. لاجرم سیاست های داخلی و خارجی لزوما در امتداد هم هستند و سیاست خارجی در حقیقت ادامه سیاست های داخلی در ماورای مرزهای کشور تعریف می شود. لازمه اجرای امور داخلی تامین امنیت در داخل کشور است و امنیت از لازمه های اولیه برای جلب سرمایه گذاری های داخلی و خارجی است. این امنیت بعد داخلی و خارجی دارد. امنیت جزو منافع ملی قرار می گیرد. شما بدون امنیت نمی توانید سرمایه گذاری و تجارت و … داشته باشید. در نتیجه، امنیت سرلوحه منافع است. در بعد داخلی هم بحث هایی داریم که به سیاست های داخلی مربوط می شود که به این بحث ارتباطی ندارد. ولی بعد خارجی آن به سیاست خارجی که مجری اش دستگاه دیپلماسی است مربوط می شود. 

اصل "رقابت" های سازنده سیاسی و اقتصادی و استراتژیک نیز تابع تضمین امنیت در روابط خارجی است که سرمایه گذاری خارجی را تضمین می کند، لذا امنیت در رقابت های سازنده خارجی با دوستان و رقیبان خارجی فقط می تواند از راه ایجاد موازنه های سیاسی، اقتصادی و استراتژیکی واقعیت یابد و دستگاه سیاست خارجی مسئول این امر است. تجربه زندگی ۲۰۰ سال اخیر در روابط خارجی کشورمان به ما نشان می دهد موفقیت در سیاست خارجی فقط از طریق تلاش برای ایجاد موازنه با رقبا یا رفقا حاصل می شود. 

این موازنه چه ابعادی دارد و چگونه می توان آن را مورد توجه قرار داد؟

این موازنه ابعاد مختلف دارد ولی مهمترینش موازنه های سیاسی و استراتژیکی هستند: سیاسی که از ابعاد مختلف اقتصادی و اجتماعی و ایدئولوژیکی … شکل می گیرد: استراتژیک هم در فضای موازنه های نظامی و توازن قدرت تعریف می شود. 

پس در روابط خارجی باید توجه داشت که اگر می خواهیم با دوستان مروت و با دشمنان مدارا داشته باشیم، و سنجش قرار دهیم، همانند بازی شطرنج است که باید با مطالعه مستمر و دقت در حفظ و بازسازی مداوم، "موازنه های" علمی را در سیاست خارجی موثر و موثرتر سازیم. اگر وزن زیاد شد چگونه پایین بیاوریم و اگر این وزن روند معکوسی پیدا کرد و وزن طرف مقابل بالاتر رفت، با تدوین سیاست هایی این توازن را ایجاد کنیم. 

این سیستم را از اواخر دوران قاجار تا سال ۱۳۵۷ از راه آزمون و خطا یاد گرفتند و در سالهای آخر آن دوران سیاست خارجی و دیپلماسی کشور به درجه اعلای خود رسیده بود آنچنان که روابط خارجی ایران مورد رشک بسیاری کشورها در شرق و غرب عالم قرار گرفته بود. در دوران پس از انقلاب اما ما همچنان در حال آزمودن آزمون شده های سنتی هستیم و خطاهای ناشی از عدم توازن در برخورد با دوستان و دشمنان در آن سوی مرزها را حتی نمی بینیم. در هیچ جنبه ای از مدیریت سیاسی جامعه، از جمله در روابط خارجی هیچ گونه چک و بالانس (بازبینی کردن به منظور ترمیم موازنه ها) را نداریم، و همین بازبینی نکردن ها به منظور ترمیم موازنه ها سبب بروز و ظهور بسیاری از مشکلات می شود. 

در سیاست خارجی نزدیک چهل سال است که می کوشیم بر اساس این استنباط غلط پیش رویم که همسایگان ما چون مسلمانند پس حتما با ما دوست هستند و از ما حمایت خواهند کرد. رئیس دولت موقت انقلابی حتی رسما اعلام کرد که: "چون کشور ما دشمن خارجی ندارد، پس نیازی هم به نیروی های عظیم دفاعی ندارد" و ما دیدیم که این اعلام و اقدامات پی آمد در صدمه زدن به نیروهای مسلح موجود و کنسل کردن همه سفارش های نظامی پول داده شده و پول نداده شده چگونه مورد استقبال همسایه مسلمان، عراق بعثی قرار گرفت و صدام حسین این اقدامات نابود کننده را به حساب دعوت نامه سرگشاده دولت ایران برای حمله نظامی به کشور ما گذاشت و جنگ نفرین شده فرسایشی را به کشور ما تحمیل کرد که به جنایات بزرگ بشری علیه مردم ما شد، در حالی که پیش از آن نابخردی های سیاسی ـ استراتژیک، موازنه های قدرتی که با همسایگان و بسیاری از قدرت های دور و نزدیک برقرار شده بود کسی را حتی جرات خیال باطل نسبت به آب و خاک ایران نبود. در آن ماجرا کاری که ما کردیم درهم شکستن موازنه های نظامی و دفاعی علیه خودمان بود. در حرکتی مشابه و تحت همان خوش خیالی های ناشی از نادانی سیاسی - ژئوپولیتیک، همان دولت موقت دستور داد تا تولید و صدور نفت ایران از شش میلیون بشکه در روز به سه میلیون بشکه در روز کاهش یابد بر اساس این استدلال مسخره که "همه نفت را نباید نسل حاضر بخورد باید مقداری از این نفت را نگهداری کنیم تا نسل های آینده بخورند.  نتیجه آن شد که ما نه تنها بازارهای پر ارزشی را که در طول سال ها به زحمت بدست آوردیم، از دست داده و موازنه های اقتصادی و استراتژیک (توان خرید نظامی) را از دست داده و ناخواسته کمک کردیم که تاخت و تازهای جنگی همسایه مسلمان در خاک ما طولانی شود.

متاسفانه آن نگاه نسبت به سیاست و روابط خارجی هنوز برقرار است و ادامه اش از دوران اعلام "تنش زدایی" به سبک و سیاق دولت های هفتم و هشتم به بعد همه موازنه های موجود میان ما و کشورهای همسایه و قدرت های رقیب در منطقه و در ماورای منطقه از بین رفت و جای خود را به قربان و صدقه رفتن دولت ها و قدرت های خارجی در قالب سیاست فاجعه بار "تساهل و تسامح" در روابط خارجی داد که در موارد زیادی منجر به فاجعه گردید. هنوز هم ما شاهد آن هستیم که وزیر خارجه دولت دهم در پی گیری این گونه سیاست خارجی در برابر عربستان سعودی در روابط دوجانبه مستقیم، و در مداخلات سیاسی و نظامی در سوریه و عراق عقب نشینی می کند و در دنیای رقابت های تند و تیز بر اساس ایجاد و حفظ موازنه های سیاسی (detente ) و استراتژیک (deterrence)، می کوشد بر اساس خواهش و تمنای کدخدا منشانه روابط ما را با رقیبان در همسایگی یا در دوردست اعتلا دهد ولی توجه ندارد که در همه موارد شکست حاصل کرده است. اگر در مذاکرات هسته ای پیروزی حاصل کردیم، علت اصلی این بود که حل صلح آمیز بحران هسته ای ایران خواسته و ابتکار رئیس جمهور ایالات متحده امریکا، باراک اوباما بود و خود او و وزیر خارجه اش قدم به قدم مذاکرات را پیش برده و به پیروزی رساندند.  

در همین موضوع هسته ای ما به یاد می آوریم که وقتی تصمیم گرفتیم با پذیرش تعلیق غنی سازی، موازنه ها با رقیبان را شکستیم و دچار آن همه زور و تحریم شدیم، ولی هنگامی که غنی سازی را شکستیم و هشت سال در برابر زورگویی های حریف مقاومت کردیم، به بهانه انتخاب دولت جدید در ایران پیش آمدند و پیشنهاد دادند که مشکلات را از طریق مذاکره حل کنند و به جای حمله نظامی به ایران حاضر شدند که با ایران بر سر بحران هسته ای به "توافق رسند". ما در همین ماجراهایی که بیش از دو دهه به طول کشید، به چشم خود از یک طرف نتایج "عقب نشینی کردن" و "تسلیم" شدن را دیدیم و نتایج مقاومت کردن برای رسیدن به موازنه را از طرف دیگر مشاهده نمودیم و آشکارا دریافتیم که از راه قربان و صدقه رفتن در میدان رقابت نمی توان به نتیجه رسید حال آنکه یاغی گری در برابر حریف، موازنه های تازه ای برای ما برقرار کرد آنچنان که حریف را وادار نمود با ما راه مصالحه و  موضوع  همین به عنوان نمونه داخلی باید اشاره کنم که برجام حاصل خواهش و تمنا نبود، حاصل فرآیند مکانیکی توازن و قوا بود.همزیستی را پیش گیرد.  

اما موضوع این است این سیاست خارجی باید مشخص شود چه مجری دارد؟ آیا این مجری یک دستگاه است یا مجموعه های موازی هم فعالیت هایی انجام می دهند؟

همینطور است. سیاست خارجی باید مجری مشخصی داشته باشد نه اینکه هرکسی برای خودش اظهار نظرهای هزینه ساز طرح نماید. بعد از فاجعه منا جمعی کم توجه  تئوری هایی  را طرح کردند که این ماجرا حاصل توطئه بود و برنامه های پشت پرده ای در جریان بوده و روایت ها و تحلیل های دردآوری که در عین حال خنده دار و مسخره بود مطرح کردند. این در حالی است که شما نباید در روابط خارجی تهمتی را مطرح کنید که نمی توانید آن را اثبات کنید. وقتی نتوانید آن تهمت را اثبات کنید شما بازنده هستید، در عین اینکه نمی توانید و نباید با قربان و صدقه رفتن امور را پیش ببرید. شما باید ابتدا به دنبال ایچاد موازنه در جنبه های گوناگون رقابت بروید و آنگاه ماهرانه از بازی "چماق و هویج" استفاده نمایید تا هماهنگی و همزیستی را چیره سازید. 

اما ماجرای روابط ما با عربستان پیچیدگی های بیشتری دارد و به نظر می رسد درگیری در حوزه های مختلف تنش باعث شده قدری این گره ها لاینحل تر هم به نظر برسد. به عنوان مثال در خصوص بحرین آیا اقدامات ما کار را پیچیده تر نکرده؟

اجازه دهید ابتدا با ذکر خاطره ای در مورد بحرین به این سوال شما پاسخ دهم. حدود چهار سال پیش در دانشکده جغرافیای دانشگاه تهران برنامه ای در خصوص بحرین برگزار شد و از من هم دعوت کردند که در این برنامه سخنرانی کنم، من ابتدا تعجب کردم که ما چرا برنامه ای در خصوص بحرین داریم، آنجا دیدم که چند تن از جنبش های شیعی که علیه دولت آل خلیفه فعالیت می کنند هم حضور دارند. این دوستان در بحث هایشان از دولت جمهوری اسلامی ایران تقاضا کردند به ما کمک کنید. 

من صحبت های خود را بعد از حضرات اینگونه آغاز کردم که دوستان؛ شما برادر و عزیز ما هستید و ما از وضعیت شما بسیار ناراضی و ناراحت هستیم ولی از ما کمک نخواهید، اگر از ما کمک بگیرید بیچاره می شوید، ما که تا به حال هیچ کمکی به شما نکردیم این وضعیت را دارید و چه بلاهایی که بر سرتان نیاورده و چه تهمت هایی که به شما نمی زنند، اگر کوچکترین کمکی از سوی ما برای شما بیاید، بدانید که عربستان سعودی و آل خلیفه همه شما را با بلدوزر به دریا می ریزند......

در نتیجه این توازن در همه حوزه ها باید مورد عنایت و توجه قرار گیرد. شما به بحرین اشاره کردید، در یمن هم وضعیت همینطور است. ما به حوثی ها کمکی نکردیم و عده ای بد یا خوب علاقه دارند خودشان را به نزدیک کنند موضوع دیگری است ولی عربستان باید بداند که ما در یمن کاری کردیم. دنیا هم بیکار نیست و دید که هیچ سندی وجود ندارد که نشان دهد ایران در آنجا دخالتی داشته است. در نقطه مقابل اما سندهای فراوانی است که سعودی از هوا و زمین به یمن حمله کردند، مدرسه را بمباران کردند و جنایت ها کردند و بازار با آن همه عظمت یمن را با خاک یکسان کردند، به مراسم عروسی حمله کردند، در تمام این موارد ایران کجا بود؟ دنیا هم می بیند. کانال دو بی بی سی در طول دوران حمله نظامی عربستان به یمن غوغا کرد و نمی دانید چه ها که نشان نداد از جنایاتی که عربستان در یمن مرتکب می شود، اما در همان هنگام، برخی از دوستان داخلی ما که انگار به تبلیغات اسرائیلی زیادی توجه دارند، می گویند ما آنجا چه کار داریم؟ یعنی ما که در یمن کاری نداریم چرا باید در آشوب های آنجا نقش داشته باشیم. به این دوستان باید گفت و از دستگاه های تبلیغاتی اسرائیل باید خواست که بیایند و ثابت کنند که ما در یمن کاری داریم و دخالتی می کنیم. 

من شخصا بر این باور هستم که ای کاش ایران در مصلحت خود می دید که در یمن و بحرین دست به اقداماتی زند که بدان متهمش می کنند و می توانست از این گروه های مظلوم حمایت کند ولی واقعیت این است که چنین اقدامی صورت نگرفته است. اینکه برخی گروه ها و جریان های سیاسی داخلی می خواهند با توجه به امیال و خواسته های سیاست داخلی، از دولت انتقاد کنند، بحث دیگری است. اما سیاست خارجی چه ربطی به مسائل داخلی دارد که آن را بازیچه بازی های سیاسی قرار دهیم. اگر می خواهید در عرصه سیاست خارجی انتقادی به دولت وارد کنید، این انتقاد به موضع گیری های دولت در برابر عربستان سعودی وارد است.

چه انتقادی به عملکرد دولت ایشان در خصوص عربستان وارد است؟ به نظر شما دیگر باید با این عربستان چه می کردیم؟

به نظر من دولت آقای روحانی باید با عربستان به همان زبانی صحبت می کرد که من در برابر گستاخی های اردوغان نسبت به شخص روحانی به کار گرفتم آن چنان که وادارش کرد به دنبال ایجاد موازنه های سیاسی و هماهنگی با ایران نخست وزیرش را اخیرا به تهران فرستاد. با آل سعود می بایستی به این زبان سخن  گفت: ما با سیاست ها و سنت های شما آشنا هستیم، با جنایت هایی که شما علیه بشریت انجام می دهید هم آشنا هستیم، چرا دیگری را متهم می کنید؟ الان هم آقای سعودی دیدید که دوستان خودتان هم به زبان آمدند و از جنایات شما می گویند. جنایاتتان را کنار بگذارید و این روند مسخره گناه را به گردن دیگری انداختن را تمام کنید. ضمن اینکه می بینیم این جنایت ها حالا سمت و سوی سوریه هم یافته و شنیده می شود سعودی ها می خواهند اقداماتی در سوریه انجام دهند. در حالی که ما موضع محکمی در قبال این موضوع اتخاذ نکردیم، انگاری که نمی دانیم پیروز نظامی عربستان سعودی به سود داعش و دیگر مخالفان اسد تمام خواهد شد و سخت به زیان ما و امنیت مواضع کشور خودمان در سوریه و عراق و بعد به زیان صلح و امنیت ناشی از موازنه و توافق.

الان فضا به این سمت رفته که سعودی بخواهد در سوریه مداخله کند، این را تا چه اندازه محتمل می دانید؟ اصلا از نظر سخت افزای این توانایی را دارند که در سوریه هم مداخله پررنگ تری داشته باشند؟

بله می توانند مداخله کنند ولی شکست سختی را باید بپذیرند. ولی ما نباید منتظر باشیم که کار به آنجا کشیده شود. آمدن عربستان سعودی و ترکیه در مقام دشمن نباید اتفاق افتد. ببینید شما باید ابتدا زمینه های ژئوپلتیکی موضوع را بررسی کنید. زمینه های ژئوپلتیکی به این صورت است که ما تازه به این منطقه نیامده ایم. ما سنتا آنجا حضور داشتیم و سوریه منطقه نفوذ ما و روسیه بوده است. روسیه از زمان شوروی و ایران هم از زمان شاه و با سفر حافظ اسد به تهران چنین حضور و نفوذی داشته است. ما و روسیه که دو طرف اصلی ماجرا در سوریه بودیم از این روابطی که داشتیم برای کسی نارضایتی نیاوردیم و به کسی چالشی وارد نشد. از آن  گذشته، ما به دعوت دولت قانونی سوریه که هنوزهم در قدرت است به آنجا رفتیم تا بتوانیم در برقرار امنیت به دولت قانونی آنجا کمک کنیم. این یک تصمیم سیاسی است که با تایید پارلمان کشور مشروعیت ملی پیدا می کند. یعنی حضور ما در آنجا کاملا قانونی و مشروع است. اما امروز پرسش اینجاست که عربستان سعودی که حتی یک کشور ملت پایه نیست و جز قبایلی چند، ملتی ندارد که با تصویب سیاست های زورگویان دولتی مشروعیت لازم را به این گونه سیاست های آل سعود بدهد. به این ترتیب، باید دید هدف آل سعود از پی گیری یک حضور و تلاش نامشروع در سوریه چیست و چرا یاران امریکایی ما همه حساسیت های استراتژیکی ناشی از مداخله نظامی عربستان در سوریه را نادیده گرفته و با این مداخله نظامی ناخواسته و خطرناک موافقت کردند؟ آیا این امریکایی ها بودند که ظریف را هم در برابر مداخله نظامی عربستان در سرویه را هم به سکوت کشاندند؟ 

آنها و اروپایی ها می خواهند اسد را بیرون کنند و ما می خواهیم که اسد بماند و حیرت انگیز است مایی که می خواهیم عربستان و ترکیه دخالت نکنند تا اسد بتواند بماند، با سکوت خود عملا به سیاست های آنهایی که خواهان اخراج اسد هستند، کمک می کنیم؟ از سوی دیگر باید دید و دقت کرد که گناه سیاسی اسد چه بوده است که یاران امریکایی و اروپایی و اسرائیلی عربستان می خواهند بیرون کننند، جز اینکه وقتی اسرائيل و غربی ها بهار عربی را به سوریه کشاندند، اسد زیر بار نرفت. در حالی که حسنی مبارک و زین العابدین بن علی میدان را تخلیه کردند و پا به فرار گذاشتند، اسد زیر بار این "بهار عربی" ساختگی نرفت. چرا؟ چون اسرائيل می خواست وقتی اسدی که معروف به  مقاومت تعصب آمیز جدایی بلندی های جولان را نمی پذیرد، تحت شرایط جدید پا به فرار گذارد، کار نهایی کردن تعلق جولان به اسرائیل را واقعیت خواهد داد. اسرائيل فکر می کند اگر اسد برود جولان برای همیشه در دست اسرائيل باقی خواهد ماند. ما و روسیه کمک کردیم که اسد نرود و حق طبیعی ما هم هست چون ما از قبل آنجا بودیم و نقش ما کاملا قانونی است و از مشروعیت قانون برخوردار. آنهایی که مانند ترکیه و عربستان می خواهند این وضعیت موجود را به چالش گیرند، می خواهند جای ما را بگیرند و لاجرم بر حق نیستند. یک ضرب المثل عربی بسیار گویایی داریم که می گوید: واحد به واحد و البادی الاظلم - یعنی وقتی دو نفر در مقابل یکدیگر قرار می گیرند، آغاز کننده ظالم شناخته شده و محکوم است. ما آنجا بودیم و جایی نرفتیم و چالشی هم ایجاد نکردیم. عربستان سعودی و ترکیه می خواهند آنجا بروند، به چه قیمتی؟ به قیمت دگرگون کردن شرایط به سود یاغیان محلی و تروریست های داعشی؟ چه کسی این را می پذیرد؟ چرا باید بپذیرد؟ به ویژه که دنیا هم تشخیص می دهد وضعیت اینطور است و آمریکا و اروپا هم طرف ما را در سوریه گرفته اند، به جز اسرائيل که در پشت پرده تحرکاتی دارد. اردوغان که در ترکیه که خودش را درنش و درگیری های سخت داخلی گرفتار کرده است و عربستان سعودی که این روزها سخت طرف حملات تبلیغاتی غرب است. اخیرا دستگاه های امنیتی غربی به ویژه آلمان رسما از جانشین ولیعهد عربستان و وزیر خارجه این کشور و از معاون و مشاور ولیعهد عربستان نام بردند که مرتکب چه جنایاتی می شوند. ما در سوریه به کسی بدهکار نیستیم. آنها ماجرا و منازعه را آغاز می کنند و در نتیجه آنها محکوم هستند. آمدن نیروی زمینی عربستان به سوریه یعنی دگرگون شدن موازنه های استراتژیک کل منطقه. آمریکایی ها با یک نوع هوشیاری ترکیه را تا حدودی خنثی کرده اند ولی در مقابل عربستان نمی توانند موثر باشند و این وظیفه ماست که جا های خالی امریکا در برابر زیاده خواهی های عربستان را پر کنیم.

 یعنی فکر می کنید ترکیه ورود نمی کند؟ 

الان رسما اعلام کرده که چنین نخواهد کرد و سفیر این کشور در سازمان ملل رسما اعلام کرد و ملاحظات سیاست داخلی ترکیه به اردوغان اجازه نمی دهد چنین حماقت هایی را تکرار کند. 

فرمودید آمریکا نمی تواند عربستان را کنترل کند و این وظیفه ایران است. چطور چنین شرایطی وجود دارد؟

 آمریکا نمی تواند با عربستان سعودی چنین کند برای اینکه محضوریات اخلاقی – سیاسی ایالات متحده با سعودی بسیار بیشتر از آن چیزی است که با ترکیه است. از سوی دیگر اگر هم چنین اتفاقی بیفتد موازنه به هم می خورد و شما باید محکم در مقابل اینگونه تحرکات بایستید. اعلام هماهنگ شده یا هماهنگ نشده فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسداران در زمینه استطاعت ایران در زمینه دفاع هوایی آسمان های سوریه در برابر حملات بیگانگان (عربستان) بحث مفید و به جایی بود ولی وزیر خارجه ما در تمامی این ماجراها ترجیح می دهد سکوت اختیار کند. ما باید کاری کنیم که عربستان از همانجایی که نیروهایش را آورده است، به همانجا باز گرداند. کاری که آمریکا با ترکیه انجام داد. 

از نظر سخت افزاری عربستان چنین امکانی را دارد؟ با توجه به اینکه بخشی از نیروهایش هم در یمن درگیر شده است. 

مهم نیست، اصلا مهم نیست. قضیه را نباید اینگونه نگاه کرد. ماجرا نمادین و سنبلیک است. ما در سیاست یک وانمود کردن داریم و یک عمل کردن. در عمل این وانمود کردن هاست که دنیا را نظم می دهد. این وانمود کردن ها در ایجاد موازنه های سیاسی و استراتژیک بسیار موثر تر است. باید کاری کنیم که عربستان سعودی هم از چنین ایده و اندیشه ای پشیمان شود. این کار را چه کسی انجام می دهد؟ آمریکا؟ خیر، ما باید چنین کاری را انجام دهیم. 

شما معتقدید چگونه باید این کار را انجام دهیم؟

ما باید به صورت قاطعانه و محکم در مقابل عربستان بایستیم و با زبانی از سر اقتدار به عربستان بگوییم اجازه چنین کاری را به این کشور نمی دهیم. در پایان هم یک بار دیگر باید تاکید کنم که روابط خارجی بر اساس قربان صدقه رفتن و از پیش تسلیم شدن فاجعه بار است. نه اینکه به کسی تعرض داشته باشیم و یا کسی را تهدید کنیم، باید موازنه برقرار کنیم و آن موازنه را حفظ کنیم. دقیقا مانند بازی شطرنج است که شما باید پیش از اینکه حریفتان یک حرکتی را انجام دهد، برای

حرکت بعدی و واکنش به آن آمادگی داشته باشید.