پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : «مردی خشمگین با پاشیدن آب جوش به صورت دوستش سرنوشت دردناکی را برای وی رقم زد. مرد خشمگین پس از این اقدام هولناک پا به فرار گذاشته و زندگی پنهانی دارد.»
روزنامه ایران در ادامه نوشت: «عصر چهارشنبه پنجم اسفندماه سال جاری، صدای جر و بحث و درگیری کارکنان یک پیک موتوری در مجیدیه شمالی، رهگذران و ساکنان محلی را جلوی این مغازه کشاند. شواهد نشان میداد دعوا بین دو دوست به نامهای حامد و آرش بر سر اختلافی قدیمی است و هر دو طرف نیز با فریادهایشان سعی دارند، دیگری را ساکت کنند.
در حالی که چند پرسنل پیک تلاش میکردند تا به این درگیری پایان دهند، ناگهان حامد که از دو ماه پیش در پیک کار میکرد، به سمت کتری آب در حال جوش رفت و با حالتی عصبی و غیرقابل کنترل، آب جوش را به سمت صورت آرش پاشید. همه چیز ظرف چند ثانیه اتفاق افتاد. آرش از درد سوزش صورتش، زانو زده و فریاد میکشید و یکی از همکارانش نیز دستش سوخته بود.
حامد نیز وقتی این صحنه را دید شوکه شده، کتری را انداخت همه را کنار زد و پا به فرار گذاشت. حاضران در صحنه بلافاصله برای کمک به مجروحان آنها را سوار خودرو کرده و به بیمارستان شهید مطهری رساندند و همزمان با تماس مردم، مأموران کلانتری 120 سیدخندان نیز برای رسیدگی به موضوع به محل اعزام شدند.
آرش 37 ساله که از ناحیه صورت سوخته بود بلافاصله تحت درمان قرار گرفت و پزشکان پس از معاینه، میزان سوختگی او را 5 درصد اعلام و دستور بستریاش را صادر کردند. مجروح دیگر این حادثه نیز که دستش سوخته بود با آسیب 3 درصدی خیلی زود درمان و از بیمارستان مرخص شد. با توجه به فرار حامد از صحنه جرم، پروندهای با شکایت آرش در کلانتری 120 سیدخندان تشکیل شد و این پرونده در دادسرای جشنواره در دست بررسی قرار دارد.
گفتوگو با مرد سوخته
آرش 37 ساله که یک سمت دعوای آن روز دردناک بود و در این حادثه از ناحیه صورت آسیب جدی دیده است، گفت: «چهارشنبه عصر مثل هر روز با همکارانم در مغازه نشسته بودیم که ناگهان حامد با وضعیتی غیرعادی و با داد و فریاد وارد شد. او 2 سال پیش مستأجر خانه من بود و پیک موتوری را اداره میکرد اما پس از این که قرارداد او در 28 بهمن به پایان رسید و من ملک را خواستم، شروع به تهدید من کرد و حتی گفت اجازه نمیدهد کار کنم.»
این مرد که پس از یک هفته اجازه ترخیص از بیمارستان را گرفته بود، ادامه داد: «پیش از این هم بر سر مسائل کاری با هم مشکل داشتیم و به همین دلیل بدون توجه به حرفها و تهدیدهای حامد کارم را در پیک شروع کردم. در آن روز همه چیز شاید در مدت چند دقیقه اتفاق افتاد. حامد داد و بیداد میکرد و فریاد میزد و با هم درگیر شدیم اما در یک لحظه او کتری آب جوش را برداشت و به سمت من پاشید. آنقدر صورتم میسوخت که دیگر متوجه دور و برم نبودم. فقط میدانم حامد فرار کرد و من را با خودرویی به بیمارستان رساندند. بعد از یک هفته هنوز هیچ خبری از حامد نشده ولی مطمئنم که دیر یا زود دستگیر میشود.»