پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : آیتالله دکتر سید هاشم بطحائی، کاندیدای مجلس خبرگان رهبری در مصاحبهای ادعاهای بعضی رسانهها مبنی بر عدم رضایت وی از وجود نامش در فهرست مورد حمایت آیتالله هاشمی رفسنجانی را تکذیب کرد.
به گزارش «انتخاب»، آیت الله بطحایی گفت اگر تمام دنیا علیه آقای هاشمی باشند من همراه ایشان هستم.
متن مصاحبه روزنامه جمهوری اسلامی با آیت الله بطحایی در زیر می آید:
سوال: نقل قولهایی از شما درخصوص قرار گرفتن در لیست خبرگان آیتالله هاشمی شده بود که برخی از رسانههای مغرض به جنبههای منفی و غیرواقع آن پرداخته بودند. درحالی که قبلاً با شما هماهنگ کرده و سپس اسم شما را در لیست آوردند.
ضمناً بعداً متوجه شدیم که حضرت عالی در بیانیهای مطالب منتسب به خود را تکذیب کردهاید. به هر حال نظر شما درخصوص انتشار این مطالب کذب چیست؟
بطحایی: بنده 45 سال استاد دانشگاه هستم و همانطور که در روزنامهها نوشتند، دانشجوهای خودم بودند و به خصوص اینکه من فکر نمیکردم که اینها بخواهند رسانهای کنند و یا اینکه دارند ضبط میکنند. در انجمن اسلامی پردیس فارابی قم که من استاد آنجا هستم و کلاس دارم اصرار کردند که استاد، ما یک سوالاتی داریم و میخواهیم در خدمت شما باشیم. من هم گفتم که خیلی خوب بپرسید. به صورت خیلی خودمانی و خصوصی بود. سوال کردند که چرا شما جزو لیست آقای هاشمی قرار گرفتید؟ گفتم البته بنده، نگفتم که اسم من را بگذارند، ولی آقای هاشمی از بنیانگذاران جمهوری اسلامی و از ارکان این نظام هست. آن وقتی که پدران شما به دنیا نبودند آقای هاشمی، آقای بهشتی، آقای منتظری، اینها بودند که انقلاب را به رهبری امام راحل به وجود آوردند. من آدم حری هستم و احتیاج به هیچ کس ندارم، ولی بیانصاف نیستم. شما نمیدانید و نبودید، در زمان آقای بهشتی هم دائماً گفتند و گفتند و شخصیتکُشی کردند و حتی این جمله را ذکر کردند که در زیارتنامه امام رضا(ع) «قتلالله من قتلک بالایدی و الالسن» قتل ایدی معلوم است و قتل السن کدام است؟ همین است. میخواهید شخصیت آقای هاشمی را همانطور که شخصیت آقای بهشتی را با زبان کشتید، تا به راحتی ترورش کردند. عصبانی هم شدم. قضیه خیلی خودمانی بود. البته من، اینها را خواستم و به اینجا آمدند و حتی نزدیک بود که گریه کنند. آنها را به خانهام خواستم و آمدند و گفتند که نفهمیدیم. گفتم که شما با چه کسی طرف هستید؟ شما مرا هم کوبیدید و برای من هم مساله درست کردید و برای من حرفآفرینی کردید. گفتند که جناب استاد باید ببخشید. گفتم که چه چیز را ببخشم، منتها بر این حمل میکنم بر این که فکر نمیکنم که مغرض و مریض بودید. نادان و نپخته هستید. لااقل اگر هم میخواستید این کار را بکنید، به من نشان میدادید و میگفتید که آقا، شما این حرفها را زدید، ما این حرفها را پخش کنیم یا نه؟ گفتم 60 سال است آقای هاشمی را میشناسم. حتی به اینها گفتم که خدمت آقای هاشمی عرض کردم که این انقلاب دو رکن دارد که اگر خدای نکرده طبق سنت الهی «انک میت و انهم میتون» این دو رکن یعنی آقای خامنهای و آقای هاشمی که نعوذ بالله و خداوند آن روز را نیاورد، این دو تا نباشند، فاتحهتان را باید بخوانید. چون نمیدانید که اینها کیستند. این را من نمیدانستم، شما ببینید از دستپاچگی دشمن همین بس که روزنامه کیهان آن قدر هول بوده که از هولاش به دیگ افتاد و عکس سیدی را که من هم نمیدانم چه کسی هست، حرفهای من را با عکس او تحریف کرده و نوشته است. اصولگرایان با پسر من که تهران هست تماس گرفته که آقا از لیست آقای هاشمی بیرون بیایید و جزو لیست خودمان کنیم، او هم آدم باهوش و با فراستی هست و گفت که چه بشود؟ و برای چه این کار را بکنیم؟
گوینده زیاد است اما شنونده باید عاقل باشد. من شصت سال است که حضرت آیتالله هاشمی و اخویهایشان و حتی احمد آقا و هم مباحثههای اول طلبگیمان آقای محمود و محمد آقا، من را میشناسند، ده، بیست، سی، چهل یا پنجاه سال نیست. بلکه شصت سال است که میشناسیم. اگر تمام دنیا علیه آقای هاشمی باشند، من همراه ایشان هستم. در انتخابات حتی اگر لیستمان، اسمش را خارج کند، باز هم با ایشان هستم و باز هم از ایشان دفاع میکنم. من کاسب نیستم که به منافع شخصی خودم فکر کنم. چون من آدم شناخته شدهای هستم. من تازه کار نیستم و آدمی نیستم کههای و هویی باشم و نان به نرخ روز بخورم. من اینطور نیستم. من فکر نمیکردم که یک جلسه خصوصی و خودمانی را این گونه کنند. من دیدم که اینها به پای من پیچیدند و یکی دو نفر هم نبودند، هفت، هشت نفر بودند و گفتند که جناب استاد شما خودتان شخصیت هستید. گفتم که بنده شخصیتی نیستم و آقای هاشمی یکی از ارکان این نظام هست، هم علت مبقیه و هم علت محدثه است. علت مبقیه بود و اگر نبود شما کجا بودید آن زمانی که اسم ساواک برده میشد، بدنها میلرزید، ولی این مرد شکنجه شد و به خانوادهاش میریختند، تبعیدش کردند و به سربازی بردند، شما آن موقع کجا بودید که این حرفها را میزنید. من به آقای هاشمی ارادت داشتم و دارم و حتی اگر امروز اسم مرا از لیست هم بردارد، باز هم به ایشان ارادت دارم. رای بیاورم ارادت دارم و رای نیاورم هم ارادت دارم. من حدود 45 سال معلم هستم و خیلی از شاگردهای من از ارکان مملکت زنگ میزنند که جناب استاد، دانشگاه را بسیج کردیم، ارتش را بسیج کردیم و حتی بچههای اطلاعات قوی را برای شما بسیج کردیم، ظاهراً نشان میدهد که رای میآورم. در مجلس هم باشیم. حامی ایشان هستیم و ایشان لیاقت ریاست را دارد. کلام آخرین این است که در لیست باشم یا نباشم، همراه ایشان بودیم، هستیم و تا آخر هم خواهیم بود.
سئوال: دو مطلب هست. اول اینکه میفرمائید که در یک محفل خصوصی بوده، آنها مخصوصاً این سئوالها را از شما پرسیدند که رسانهای کنند.
بطحایی: معلوم میشود که در پشت پرده به دلیل اینکه روزنامه وطن بیانصاف، من قبلاًیک اطلاعیه راجع به ائتلاف جامعه و وحدت اجتماعی داده بودم، یکی از بچههای آنجا که به من خیلی علاقه دارد، من تحت عنوان جامعه مدنی بیست، سی تا نوشته بودم که چاپ نکرد. من به او گفتم که چرا چاپ نکرد؟ گفت که ما با جراید و اینها یک تعهدی داریم. گفتم مگر شما نمیگویید که آزادی قلم، اما چطور شد که این را فوری چاپ کردی و عکس مرا هم زدید. به او زنگ زدم و گفتم که چطور آن که وحدت بود و در حقیقت میخواستم یک فضای دوستانه و رفاقت بین همه طیفها به وجود بیاورم، آنها را به خاطر اینکه اسم من در لیست آقای هاشمی است، چاپ نکردی، ولی این را به خاطر اینکه یک نیشی در آن بود، فوری چاپ کردی. دلیل بر این است که پشت پرده بود.
سئوال: مطلب دوم اینکه گفتند که قبلاً با حضرت عالی هماهنگ کرده بودند که با تمایل حضرت عالی اسم در لیست قرار گرفته است.
بطحایی: بله، گفتم اینکه من دست دراز کنم نه، اما آقایان لطف و محبت کردند و در نوشته هایم هست. اینها میخواستند بگویند که تو مثلاً رفتی و التماس کردی که اسم مرا هم بنویسید.
سئوال: از شما برای این کار اذن گرفته بودند.
بطحایی: بله، محبت کردند و اسم مرا نوشتند. الان هم اعلام میکنم. من سال 47 لیسانس از دانشگاه تهران با درجه ممتاز و منویات فلان و بهمان گرفتم. فوق لیسانس من سال 52 و دکترای قاهره من سال 56 است و دکترای حقوقم از دانشگاه تهران است. نه کم و کسری و نه ترس و واهمهای دارم. خوشبختانه در پرونده سیاسیام، پرونده علمیام و پرونده دینیام، یک نقطه ضعفی در آن نیست که کسی بخواهد مچ مرا بگیرد یا سوژه بگیرد. با کمال رشادت میگویم که آقای هاشمی رفسنجانی یکی از ارکان مهم این نظام است. کسی را که مسافرت میرود، امام برایش قربانی میکند و وقتی که مساله ترور پیش میآید برای سلامتیاش قربانی میکند، اگر شما امام را قبول دارید، ببینید کسی که اینطور نسبت به این شخصیت لطف دارد، شما به چه عنوان ایشان را زیر سئوال میبرید. آخرین کلام من این است که من در لیست شما باشم و یا نباشم و رای بیاورم و یا نیاورم، نسبت به ایشان ارادت داشتم و دارم.
سئوال: اجازه داریم بخشی از صحبتهای شما را رسانهای کنیم؟
بطحایی: حتماً حتماً.
سيد هاشم بطحايي فدايي داري
درود برشما و هاشمي بزرگ