صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۲۴ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۲۵۰۸۰۰
تاریخ انتشار: ۵۲ : ۱۵ - ۱۴ بهمن ۱۳۹۴
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سفر وزیر خارجه آلمان به ایران هم برای ما و هم برای سیاست منطقه‌ای این کشور حائز اهمیت است. یک مقام ارشد وزارت‌ خارجه آلمان گفته است: «ما به اندازه دیگران حقوق و منافعی داریم. فکر می‌کنم زمان آن رسیده که برلین با تعهد بیشتری به وظایف بین‌المللی خود عمل کند. آنچه می‌توانستیم طی 50 سال گذشته برای اروپا انجام داده، بار آن را به دوش کشیده و به تعهدات خود عمل کردیم.»

به گزارش ایسنا، متین مسلم در روزنامه «قانون»، پس از این مقدمه نوشت: این مقام گرچه توضیح بیشتری درباره آنچه به قول او تعهدات بین‌المللی و بار سنگین اروپا توصیف می‌کند، نداد، اما افزایش تحرکات دیپلماسی برلین در عرصه بین‌المللی خصوصاً در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس تا حد زیادی افشا کننده خواست پنهان مقامات آلمانی برای ایفای نقشی است که تصور می‌کنند کشورشان تاکنون از ایفای آن کوتاهی یا سرباز زده است.

این مقام آلمانی که از بیم واکنش به سخنانش ترجیح می‌دهد نام خود را افشا‌ نکند، می‌گوید: «بنا نیست سیاست خارجی و دفاعی ما تا ابد محدود به اروپا باشد. در خاورمیانه، خلیج فارس و آفریقای عربی بر خلاف متحدانمان از ما تصور بدی وجود ندارد.»

این‌که گفته‌های این مقام آلمانی تا چه حد می‌تواند انعکاس‌دهنده خواست مقامات این کشور باشد، مشخص نیست. طی حداقل 60 سال گذشته سیاست خارجی آلمان (آلمان غربی دوران جنگ سرد و وارث آلمان متحد کنونی) چه به دلیل خواست هم‌پیمانان ناتو و چه از بیم واکنش جماهیر شوروی عمدتاً بر محور دیپلماسی اقتصادی و تکنولوژیکی و نه نظامی قرار گرفت؛ سیاستی بی‌دردسر و کارآمد که اولاً به یک عادت سیاسی تبدیل شد، ثانیاً به آلمان‌ها این فرصت را داد تا به بازسازی زیرساخت‌های اقتصادی و تکنیکی خود پس از جنگ جهانی دوم اقدام کنند.

در زمینه تغییر آرام سیاست خارجی راهبردی آلمان اکنون نشانه‌های متعددی از خروج آنها از پوسته حداقل 6 دهه اخیر مشاهده می‌شود. اما تا آنجا که به جهت‌گیری‌های خاص برلین در خاورمیانه عربی و خلیج فارس مربوط می‌شود (نگاهی کاملاً کلاسیک، اما فراموش‌شده) سرعت گرفتن دیپلماسی آلمان و تلاش برای ایفای نقشی کاملاً پررنگ در تحولات سیاسی و امنیتی منطقه دیگر چیزی نیست که کسی بخواهد آن را پنهان و انکار کند یا متحدانی مثل فرانسه و بریتانیا با ناخشنودی نسبی بتوانند از سرعت آن بکاهند. خصوصاً که به نظر می‌رسد ایالات متحده از نقش جدید برلین که عملاً به توازن بیشتر قوای استراتژیک در منطقه بحران‌زده خاورمیانه و اکنون خلیج فارس کمک خواهد کرد، استقبال می‌کند.

نحوه برخورد و توانایی تعجب‌برانگیزی که دیپلمات‌های آلمانی خصوصاً آقای مایر در حل بحران پرونده اتمی ایران از خود نشان دادند، از چشم ناظران سیاسی پنهان نماند. منابع دیپلماتیکی غربی و نیز وزارت خارجه ایران تأیید می‌کنند طی ماه‌های جون و جولای سال گذشته و در بحبوحه مذاکرات جامعه بین‌المللی با ایران بر سر پرونده اتمی این کشور، به قول آنها آقای مایر نقش بسیار سازنده‌ای در مذاکرات وین ایفا کرد که در نهایت گروه 1+5 و تهران را پس از چند ماه به نقطه مشترکی رساند؛ حداقل در آنچه که می‌توانست واشنگتن و تهران را به عنوان دو طرف اصلی و نهایی مذاکرات با حسن نیت دیپلماتیکی به نقطه مشترک و قابل دفاعی برساند.

اکنون وزیر خارجه آلمان برای دومین‌بار طی کمتر از چهار ماه جهت پیگیری سیاست خارجی کشورش با رویکرد «شتاب حضور در منطقه، تحکیم قدرت در برلین؛ افزایش نفوذ در اروپا» که خود را معمار آن می‌داند در تهران به سر می‌برد.

گرچه آقای مایر توسط هیأت بلندپایه‌ای از کارگزاران ارشد اقتصادی و فرهنگی همراهی می‌شود، اما با توجه به موضع‌گیری‌های وزیر خارجه آلمان پس از بحرانی شدن روابط تهران و ریاض، اکثر قریب به اتفاق منابع سیاسی و دیپلماتیکی مقیم برلین و تهران معتقدند سفر او در کنار همکاری‌های اقتصادی بیشتر اهدافی سیاسی و امنیتی در ارتباط با منطقه خصوصاً سوریه را دنبال می‌کند که تبعات انسانی آن دامن آلمان را عمیقاً فرا گرفته است؛ به‌ویژه این‌که گفته شده پس از تهران راهی ریاض خواهد شد.

آقای مایر پس از بالا گرفتن تنش‌های سنتی میان تهران - ریاض در اوایل ماه ژانویه که آن را بسیار عمیق توصیف کرده، تلاش‌هایی را برای کنترل شرایط و میانجیگری آغاز کرد؛ تلاش‌هایی که مقامات سعودی برخلاف مسئولان ایرانی از آن استقبال نکردند. اما حساسیت شرایط منطقه، خصوصاً وضعیت نگران‌کننده سوریه و اختلاف‌های ایران و عربستان که خواسته و ناخواسته می‌تواند بر شرایط این کشور و مذاکرات کنونی ژنو اثر منفی بگذارد، با توجه به نظر مثبت و اصرار ایالات متحده، برلین را بر پیگیری دیپلماسی خاورمیانه‌ای خود مصر و متقاعد کرد.

درباره اینکه آقای مایر از سفر منطقه‌ای خود دست پُر باز خواهد گشت یا نه، می‌توانیم امیدوار باشیم. اگر آنگونه که گفته شده «وزیر خارجه آلمان با مواضع و سخنان جدیدی در تهران روبه‌رو خواهد شد» صحت داشته باشد، موضوع تنها بر سر موفقیت او محدود نخواهد شد. شاید مسیر آلمان راه مطمئن‌تری در برابر دیپلماسی عمومی غربی تهران خصوصاً در دو سوی آتلانتیک قرار دهد.