پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : بدون مقدمه باید اعتراف کنیم که کار
«شورای نگهبان» در بررسی صلاحیت افراد برای مجلس شورا و خصوصاً مجلس خبرگان بسیار
سخت و مخاطره آفرین است.
اگر آبروی مؤمن مانند خونش بالاترین حرمت
را دارد پس قطعاً اعلام نظر این شورا در اعلام صلاحیت و عدم صلاحیت افراد و
خصوصاً دانشمندان دینی(یعنی نامزدهای مجلس خبرگان)که به شدّت مورد رصد است ، راه
رفتن روی صراطی است که از مو باریک تر و از تیغ تیزتر می باشد.
این مهم دو چندان می شود در جائیکه فرد
مورد نظر دارای دو خصوصیت منحصر باشد ، که هر کدام خواستگاه مقدسی داشته باشد:
یکی انتساب به «بیت امام» و دیگری اینکه
مورد «حمایت» و حداقل مورد تأیید نهاد مهمی بنام «مرجعیت» قرار گرفته باشد.
در این جاست که اگر دلیل شورای نگهبان بر
عدم احراز صلاحیت قانع کننده اذهان عوام و خواص جامعه نباشد خدای نخواسته سه حرمت
با هم و درهم شکسته می شود؛ "نهاد مرجعیت" و "بیت جاودانه
امام" و نیز خود "شورای نگهبان" که یکی از نهادهای حاکمیت
اسلامی و وجودش ضروری است.
حفظ حرمت نهاد
مرجعیت
در آئینی تنفس می کنیم که رأس مذهب مان
حضرت صادق (ع) دستور به حفظ حرمت بزرگان هر قوم یا گروه و جمعی را فرموده است: «اکرموا
کریم کل قوم» ، حال که بزرگان حوزهای
علمیه، زعمای دین و مرجع ارتباط خلق با خالق به حساب می آیند، در نتیجه تکریم و
حفظ حرمت آنان مضاعف شود،وبرماست در راستا کوشا باشیم.
استاد مطهری دو جمله در این باب دارد که
مورد توجه باید باشد:
اول: «مراجع تقلید درجات خیلی بالاتر از
توحید من و شما را دارند» (مجموعه آثار 3/145)
و دوم آنکه: «همواره زبان خود را نسبت به
مراجع حتی به آنهائی که به شخص من بدی کردهاند حفظ کردهام» (همان
19/622)
خروجی این تفکّر صواب در این نکته نهفته
است که «مرجعیت» باید مورد «اعتقاد» و نیز «اکرام» باشد، چراکه در دین و دنیای ما
،دخالت بلامنازعی دارد، روشن ترین نمونهی
زنده آن تاثیر بی بدیل در عصر کنونی، جریان رهبری نظام اسلامی بعد از رحلت امام
(ره) است در دو برهه از زمان یعنی سال 68 و سال 71 ،مرجعیت تاثیر شگفت آور خود را
نمایان ساخت، که یکی در حدوث و دیگری در بقاء و رفع شبهه از رهبری معظم نظام
اسلامی قرارگرفت .
پس نظام ما در مواقع حساس که آبروی و یا
موجودیتش مطرح باشد ،می تواند از "نفوذ طنین افکن مرجعیت" بهره مند شود.
باری، با توجه این استدلال اگر مرجعیت، بر
احراز اجتهاد و بلکه ضرورت حضور شخصی مانند «یادگار امام» صحه گذاشتند، چرا
تردید؟!
آیا امام (ره) در وصیت نامه خود مرقوم
نفرمود:
«در خصوص خبرگان «مراجع» مورد مشورت قرار
گیرند» (صحیفه 21/422)؟
و آیا مرجعیتی که در بیش پنج دهه امتحان
قدس و تقوی دادهاند و اهل نام و نان نبودهاند و در اظهار نظرشان در مورد افراد
بسیار محتاط عمل کردهاند، نباید نظرشان مورد توجه قرار گیرد؟ آن هم شخصیتهائی
مانند حضرت آیت الله وحید خراسانی، آیت الله شبیری زنجانی، حضرت آیت الله جوادی
آملی و آیت الله موسوی اردبیلی، آیت الله راستی کاشانی که صاحب این قلم خوشه چین
دریای فقاهت و معرفت شان بوده و بر این
باور است که اظهار نظرشان در خصوص افراد در نهایت دقت و در عین حال به ندرت بوده .
عجبا، امام خمینی از مراجع هر عصری خواسته
کنار نکشند و اظهار نظر بفرمایند (صحیفه 21/422) و ما متأسفانه می گوئیم اظهار نظر
و اجازه اجتهادشان «بدرد امور آخوندی» می خورد!
متوجه نیستیم که بقول امام (ره):
«اگر خدای ناکرده اینها شکسته شوند چه
کسانی جای آنان را خواهند گرفت؟!» (صحیفه امام 21/287)
حفظ حرمت بیت حضرت امام
به یاد دارم حضرت آیت الله جوادی آملی بعد
از رحلت حضرت امام در حوزه قم ایراد سخن پرداختند فرمودند: «ورود به چهار دیواری
کشور ایران اسلامی مساوی است با ورود به صاحب خانهای به نام امام خمینی ، و این
بیت غیر از بیوت دیگر است چرا که باید مورد تکریم و احترام جاودانه باشد».(نقل به مضمون)
و چقدر بجا و دقیق حضرت آیت الله وحید
خراسانی فرمودند: «اگر علاقه به آقای خمینی دارید در حفظ ایشان (سید حسن آقا) قرار
دهید».
چرا که اولاً حفظ حرمت بیت حضرت امام (ره)
تأثیر جدی در حفظ موقعیت امام و خط و اهداف او در آینده خواهد داشت . و ثانیاً
تکریم بیت امام (ره) یک «حق» است که باید در ایفای آن کوشا بود. واین احقاق حق
عقلا و وجدانا بر عهده کسانی که به برکت شخصیت و مبارزات و رهبری امام (ره) به
جایگاه و موقعیتی در این نظام رسیدهاند وجوب بیشتری پیدا میکند .
این ها که نوشتیم در جهت وظیفه ما و
دیگران بود در راستای ارج نهادن به اظهار نظر مرجعیت و بیت امام ،وگرنه
شخصیتی که توانسته بعد از چهار دهه از بهار زندگیاش کرسی درس خوبی در بحث های
خارج فقه و اصول در حوزه قم داشته باشد، با عنایات الهیه، آینده روشن و گویائی در
فرآیند مرجعیت و حوزه خواهد داشت و غیبش در صف خبرگان نقطه ضعفی بر او نخواهد بود
.
*استاد حوزه علمیه قم