صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۵ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۲۴۷۹۸۵
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۰۶ - ۲۷ دی ۱۳۹۴
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرانجام برنامه جامع اقدام مشترك ايران و 1+5 (برجام) طي انتشار بيانيه مشترك به مرحله اجرا رسيد. اولين اطلاع‌رساني‌هاي رسانه‌اي و اظهار نظرهاي محافل سياسي براي سرانجام برجام، پايان يافتن سياست‌هاي تحريم درباره جمهوري اسلامي ايران است كه فراگيرترين آن، در مبادلات اقتصادي و روابط بانكي و پولي ايران با كشورهاي ديگر بود. نتيجه كاربردي از بيانيه مشترك ايران و كشورهاي عضو 1+5 در اجرايي شدن مفاد برجام، بازگشت به حالت عادي در فرآيند مبادلات ايراني در اقتصاد جهاني است كه مانند قبل، جريان پيدا مي‌كند و ايران به سيستم بانكي جهاني متصل مي‌شود. آزادسازي سرمايه‌هاي ايران در بانك‌هاي خارجي گام نخست اجرايي است و پيش‌بيني شده است كه هم‌زمان با اجرايي شدن برجام، پول‌هاي بلوكه شده ايران در سيستم بانكي كشورها، آزاد شود و بسياري از رسانه‌هاي بين‌المللي خبر داده‌اند كه مبلغ دارايي‌هاي بلوكه شده ايران 30 ميليارد دلار است. البته اين رقم مجموعه دلارهاي بلوكه شده از سرمايه‌هاي مالي ايران در آمريكا را پوشش نمي‌دهد، به طوري‌كه در هفته گذشته در كنگره آمريكا، آن گروه از نمايندگان جمهوري‌خواه ـ حزب رقيب اوباما ـ در سخنراني‌هاي خود گفته‌اند با اجرايي شدن برجام، آمريكا 150 ميليارد دلار از دارايي‌هاي ايران را آزاد خواهد كرد! چند رسانه غربي نيز عناوين تحريم‌ها را از بخش‌هاي بيمه گرفته تا تنظيم قراردادها و گشايش اعتبارات بانكي و موارد ديگر بانكي به خصوص در بازار فروش نفت را برشمرده‌اند كه بسيار متنوع و پيچيده است. اما اطلاع داده‌اند كه با شروع اجراي برجام، همه موارد تحريم‌ها شكسته مي‌شود و به حالت عادي بازگشت مي‌كند. اگر چه نگاه بسياري در شرح و تفسير سرانجام برجام و آغاز اجرايي آن بر جنبه‌هاي مالي و اقتصادي متمركز است، اما پي‌آمدهاي ديگر آن كه بسيار حائز اهميت است، چندان مورد ارزيابي قرار نگرفته است كه دراين نوشته به اختصار به آنها اشاره مي‌شود.

1ـ سياست: سياست‌گذاري «تحريم» از سوي دولت آمريكا به جاي جنگ مستقيم عليه ايران تنظيم شد. اين سياست را «اوباما» انتخاب كرد و آن را به جاي سياست جنگي دوران جرج‌بوش براي تمكين به سياست‌هاي غرب در خاورميانه معرفي كرد. متأسفانه در مراحل اوليه تنظيم اين سياست، سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران در دولت‌هاي نهم و دهم (دوره رياست جمهوري احمدي‌نژاد) با انتخاب شعارها و رفتارهاي خاص، عملاً دچار بايكوت بين‌المللي شده بود، بستر موفقيت سياست‌ تحريم از سوي آمريكا نه به لحاظ قدرتمندي آن كه ائتلافي را شكل دهد، بلكه به دليل انتخاب شعارهاي غلط و مهم‌تر از آن، رفتارهاي به دور از محاسبه منافع ملي در دولت‌هاي نهم و دهم شكل گرفت. اوباما با بهره‌گيري از چنين فرصتي به يارگيري در اروپا و همراهي چين و روسيه اقدام كرد و موفق شد براي تحريم جمهوري اسلامي ايران، «سياست تحريم» را به صورت الگوي موفق معرفي كند. جمهوري اسلامي ايران در اين مسير دچار بايكوت اقتصادي و سياسي در روابط بين‌المللي شد و اجراي طرح سياست تحريم با صدور قطعنامه‌هاي متعدد در شوراي امنيت سازمان ملل ناشي از سياست خارجي دولت احمدي‌نژاد به اوج رسيد. مركزيت آن اگر چه پرونده انرژي هسته‌اي ايران بود، اما شعاع سياست تحريم‌ها بسيار فراگير شد. دولت اوباما مدام از موفقيت طراحي خود با نام «سياست تحريم» ياد ‌كرد، زيرا از يك طرف ايران را در بايكوت روابط مالي و اقتصادي با جهان قرار داده بود و از سوي ديگر هرگونه تحرك قوي از سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران را محصور كرده بود. شرح تاريخي اين سياست كه نزديك به يك دهه ادامه داشت، خود مجال ديگري مي‌طلبد. اما امروز كه سرانجام برجام است، دولت آمريكا مكرّر اعلام مي‌كند كه ايران قدرتمند‌ترين كشور منطقه است و هيچ مشكل و يا بحران در خاورميانه بدون حضور فعال ايران، نتيجه مطلوب نمي‌دهد. پايان سياست تحريم با اجرايي شدن توافق ايران و كشورهاي عضو گروه 1+5 كه همه دولت‌هاي قدرتمند از آمريكا تا اتحاديه اروپا و تا چين و روسيه و ژاپن را در بر مي‌گيرد، مرحله نوين از سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران را نشان مي‌دهد كه براساس باور دولت يازدهم (دولت روحاني) براساس گفتگو و تعامل قوام يافته است. اينجاست كه به نظر نگارنده اهميت سرانجام برجام علاوه بر جنبه‌هاي گشايش روابط مالي و اقتصادي با جهان و آزادسازي سرمايه‌هاي مالي ايران در بانك‌هاي بين‌المللي، بخش سياسي آن است كه ايران وارد مرحله جديد از تنظيم روابط سياسي منطقه‌اي و بين‌المللي خود شده است. پرسش اين است، آيا دولت در بررسي آثار سياسي اين مرحله وارد برنامه‌ريزي جديدي خواهد شد؟ پاسخ به اين پرسش علاوه بر اهميت سياسي اجراي برجام، آينده روابط منطقه‌اي و بين‌المللي ما را رقم خواهد زد.

2ـ فرهنگ: جدا از تعريف ايران از نگاه استقرار حاكميت سياسي آن، ايران در جهان با دو نشانه تمدني و فرهنگي شناخته شده است. جايگاه فرهنگ ايران چنان رفيع و سترگ است كه در اساس، انقلاب اسلامي ايران، انقلابي فرهنگي ناميده شد، فرهنگي كه با دو بازوي ايراني و اسلامي بودن در طول تاريخ، خود را به جهان معرفي كرده و اساس تفكر در درون و در روابط بيروني آن بوده است. ما در نزديك به يك دهه از سياست‌هاي تحريم فقط در اقتصاد و سياست تحريم نشده بوديم، بلكه بايكوت فرهنگي ايران به خصوص از سوي قدرت صهيونيست‌هاي نژادپرست گام به گام اجرا ‌شد و بر طبل جنگ طلبي جمهوري اسلامي ايران بيش از زواياي سياسي، تثبيت فرهنگ ايراني، تضادهاي قومي، اختلاف‌هاي مذهبي و به خصوص سلطه‌طلبي، مدام كوبيده مي‌شد. حال با پايان سياست تحريم، ما در برابر خود فضاي فرهنگي جديدي را در اختيار داريم كه مخاطب‌ ما علاوه بر دولت‌ها، افكار عمومي مردم جهان به خصوص در كشورهاي غربي‌اند. طرحي كه روحاني رئيس جمهوري با نام «جهان عاري از خشونت» در سازمان ملل ارائه داد و مورد تصويب در اين سازمان بين‌المللي قرار گرفت، كليد واژه ورود ايران به جهاني است كه بيش از شعارهاي سياسي و يا تنظيم روابط اقتصادي، گوش به سخنان جديد فرهنگي دارد. جهان در عطش رستاخير فرهنگي براي صلح و عدالت است. ايران با تاريخ كهن فرهنگي و آزمون‌هاي موفق در تفكر فرهنگي، اينك در آغاز مسير جديد از پايان سياست تحريم و سرانجام برجام قرار گرفته است كه طي اين مسير، برنامه‌ريزي‌هاي دقيق و جامع را مي‌طلبد. 

ما در دوره‌اي در جهان قرار داريم كه همه دولت‌ها و مردم در سراسر جهان از «تروريسم» رنج مي‌برند و خسارت مي‌بينند، در حالي كه اذعان دارند، مقابله نظامي با تروريسم اگر چه لازم اما كافي نيست. بايد پيام فرهنگي براساس «صلح و عدالت» را انتخاب كرد. سرانجام برجام اگر چه فصل جديدي از روابط اقتصادي با جهان ناميده شده است،‌اما ميدان سياست ورزي براساس باورهاي اصيل فرهنگي، ايراني و اسلامي بار ديگر گشايش يافته و نياز است تا مراكز علمي و فرهنگي، دولت را در برنامه‌ريزي و اجرا در اين وادي حساس و مهم، ياري دهند.

*ابوالقاسم قاسم زاده