صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۲۴۷۵۲۰
تاریخ انتشار: ۰۲ : ۱۸ - ۲۳ دی ۱۳۹۴
مقامات عربستان یک هفته پس از تهاجم به اماکن دیپلماتیکی این کشور در ایران همچنان به حملات بی‌امان خود به تهران ادامه می‌دهند. آنها موفق شدند در این کارزار، شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب را - البته نه آنگونه که انتظار داشتند - با خود همراه کنند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
 نحوه برخورد مسئولان ایران با بحرانی که از درون تهران شکل گرفت، در مهار سرعت‌عمل سعودی‌ها نقش مهمی را بازی کرد. هرچند آنها در ساعات اولیه حمله به سفارت عربستان دچار شوک امنیتی شدیدی شدند، اما بلافاصله و به گونه‌ای شگفت‌انگیز بر اعصاب خود مسلط و از تعمیق یک بحران و بازی حجازی «رم دادن شتر در بیابان» که می‌توانست دستاوردهای دو سال تنش‌زدایی در سیاست خارجی رئیس‌جمهور روحانی را به زیر سؤال ببرد جلوگیری کردند.

به گزارش«انتخاب»، متین مسلم در یادداشت خود می نویسد: مقامات عربستان یک هفته پس از تهاجم به اماکن دیپلماتیکی این کشور در ایران همچنان به حملات بی‌امان خود به تهران ادامه می‌دهند. آنها موفق شدند در این کارزار، شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب را - البته نه آنگونه که انتظار داشتند - با خود همراه کنند.

شورای همکاری و اتحادیه عرب طی روزهای شنبه و یکشنبه در یک انتظار کاملاً طبیعی، همراهی آشکار و نه الزاماً همدلی خود با ریاض را اعلام و ایران را محکوم کردند. خب غیر از این چه توقعی بود!؟ و لحن تند بیانیه‌ها چه تفاوتی با دیگر موارد مشابه در سال‌های گذشته داشت؟ اما این سوال جدی مطرح است: آیا عربستان به هدف نهایی خود برای «ایجاد یک ائتلاف جهانی علیه تهران» دست یافت؟ در اثباتی‌ترین نگاه عربی هم پاسخ منفی است.

برخی دیپلمات‌های غربی مقیم امارات معتقدند مجموع اتفاقات یک هفته اخیر خصوصاً مواضع بسیاری از کشورها در قبال ایران، عربستان را در میانه راه به این نتیجه رساند که مجموع محاسباتشان چندان دقیق نبوده و تحقق یک اجماع عملی سیستماتیک علیه ایران تقریباً امر غیرممکنی خواهد بود. یک مقام عالیرتبه وزارت خارجه عمان می‌گوید قبل از نشست‌های شورای همکاری و اتحادیه عرب به همتایان عربستانی خود پیغام دادیم «باید درک کنند اعراب تا آنجا که به محکومیت حمله به سفارت باشد با آنها همراهی خواهند کرد، اما نه بیشتر. در بین اعراب دیدگاه‌های سیاسی یکسانی درباره ایران وجود ندارد».

از سوی دیگر به نظر می‌رسد نحوه برخورد مسئولان ایران با بحرانی که از درون تهران شکل گرفت، در مهار سرعت عمل سعودی‌ها نقش مهمی را بازی کرد. مسئولان ایران هرچند در ساعات اولیه حمله به سفارت عربستان دچار شوک امنیتی شدیدی شدند، اما بلافاصله و به گونه‌ای شگفت‌انگیز بر اعصاب خود مسلط و از تعمیق یک بحران و بازی حجازی «رم دادن شتر در بیابان» که می‌توانست دستاوردهای دو سال تنش‌زدایی در سیاست خارجی رئیس‌جمهور روحانی را به زیر سؤال ببرد جلوگیری کردند.

ظریف وزیر خارجه ایران با خونسردی در نیویورک‌تایمز نوشته است «در بحران اخیر، پاسخ ما همراه با خویشتنداری بوده است»؛ خویشتنداری تعجب‌برانگیزی که ریاض در دومین محاسبه خود آن را پیش‌بینی نکرده بود.

متقابلاً، نحوه برخورد ایران با بحران اخیر موجب شد حتی مواضع دولت‌های غربی خصوصاً ایالات متحده که مقامات سعودی حساب ویژه‌ای روی آن باز کرده بودند، از انتظار تهران فراتر نرود. سومین اشتباه محاسباتی عجیب و غیر قابل پیش‌بینی ریاض در همین‌جا نمایان شد.

اما اینکه مقامات عربستانی با کدام دلایل و چرا به این نتیجه رسیدند که با تبدیل مسأله خود به بحران فراگیر عربی می‌توانند بازی را به یک دومینوی ضد ایرانی، آن هم در آستانه اجرای توافق هسته‌ای و بازگشت ایران به جامعه بین‌المللی (دو برنامه و وعدۀ محوری پرزیدنت روحانی) تبدیل کنند؟ به یک سؤال مهم تبدیل شده است. آیا با تداوم بحران می‌خواهند سنتِ در حال رنگ باختنِ «امنیت منطقه فقط با ما» را زنده نگه دارند؟ شاید این چندان ارتباطی با ایران، سیاست‌های این کشور در منطقه و وقایع اخیر در تهران نداشته باشد، اما به گونه‌ای مستقل اقدامات سعودی‌ها و اعراب محافظه‌کار خلیج فارس مدت‌هاست که توجه محافل سیاسی و امنیتی اروپا و ایالات متحده را به سوی خود جلب کرده. جدا از گزارش‌های امنیتی، سال‌های 2006 تا 2011 نهادهای اطلاعاتی ایالات متحده خصوصاً نهاد اطلاعات ملی آمریکا، NIE، گزارش یک ماه پیش سازمان اطلاعات خارجی آلمان به وضوح از اقدامات نگران‌کننده سعودی‌ها و عواقب امنیتی ایدئولوژی حاکم بر عربستان در منطقه و سراسر جهان پرده برداشته است.

اما دلیل این اقدامات چیست؟ شاید فقدان یک نیروی مؤثر و متعادل‌کننده در منطقه مانند ایران؟ یا اعتماد کردن بیش از اندازه به کشورهای محافظه‌کار عرب؟! که باز هم خود ناشی از علت اول می‌تواند باشد. این را نمی‌دانم! اما نتیجه آن فقدان و این اعتماد، موجب شده اعراب عملاً امنیت و ثبات استراتژیک منطقه طی سه دهه اخیر را به گروگان بگیرند. اکنون به نظر می‌رسد عربستان با بالا بردن درجه حرارت خاورمیانه و خلیج فارس، درصدد حفظ گروگان خود و تداوم سنت رو به زوال «امنیت اتکایی و منافع مشترک» با متحدان غربی است.

اما این استراتژی کهنه، با توجه به دکترین جدید ایالات متحده در منطقه، به سه دلیل در حال تغییر است، اما ریاض حاضر به پذیرش آنها نیست. نخست، اعراب محافظه‌کار دیگر نمی‌توانند هزینه‌ها و مسئولیت تأمین امنیت و ثباتی را که خود عامل برهم‌زدن آن هستند متوجه غرب و مشخصاً ایالات متحده کنند. دوم، همانگونه که پرزیدنت اوباما از سال 2013 تاکید کرده، «اعراب و متحدان منطقه‌ای ما خود باید این مسئولیت‌ها را به عهده بگیرند. این انتظار که ما برای آنها باید بجنگیم و هزینه بدهیم دیگر قابل قبول نیست». سوم، تغییر نگاه غرب در همکاری با ایران به هر دلیل یا منتج از هر تجربه قبلی که باشد، سیاستی راهبردی است و بروز حوادثی مانند وقایع تهران نمی‌تواند بر آن تأثیری بگذارد. مشکل این است که ریاض حاضر به قبول این دکترین نیست. بله؛ آنها درست متوجه شده‌اند! آلیس دیگر نمی‌تواند و نباید در سرزمین عجایب تنها زندگی کند.