پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : برای سالها دولت جمهوری اسلامی ایران از گسترش روابط با عربستان سعودی در چارچوب تامین منافع ملی حمایت کرده و این سیاست، علی رغم تمامی شکاف های موجود تاریخی و هویتی بین دو کشور، مورد حمایت اکثریت افکار عمومی ایران بوده است. اما تصمیم اخیر سعودی ها در قطع روابط دیپلماتیک با ایران، نگاه افکار عمومی و روشنفکری ایران را آشکارا به این سمت تغییر داده که سعودی ها با تمام قوا بر علیه منافع منطقه ای و جهانی ایران عمل می کنند و شاید وقت آن رسیده که این سیاست به گونه ای بازنگری شود.
به گزارش «انتخاب»، دکتر کیهان برزگر، رئیس پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه، در یادداشت اختصاصی خود برای «تابناک»، ضمن بیان مطالب فوق، می افزاید:
دولت ایران به دو دلیل عمده ژئوپلتیک خواهان تداوم سیاست تنش زدایی با عربستان است: نخست، در معادلات منطقه ای بهترین سیاست برای یک قدرت منطقه ای مثل ایران این است که در محیط همسایگی و امنیت ملی خود با سایر قدرت ها مثل عربستان نوعی روابط متعادل برای تامین امنیت و ثبات منطقه ای دنبال کند. چون امنیت منطقه بخشی از امنیت جهانی است، کشوری مسلط و با وزن سیاسی بالا در روابط منطقه ای بطور طبیعی قدرت های خارجی را نیز به خود متمایل می کند.
دوم، تنش در روابط بازیگران قدرتمند منطقه ای در هر حال توجیهی برای ایفای نقش سیاسی بیشتر بازیگر رقیب خارجی مثلا آمریکا در مسائل منطقه ای مثلا بحران سوریه یا عراق است که در نهایت به نفع یک بازیگر مستقل مثل ایران نخواهد بود. چون در این معادله، بازیگران رقیب منطقه ای مثل عربستان، منافع خود را در نزدیکی با قدرت خارجی می بینند.
بر اساس این منطق و البته با عنایت به اهمیت روابط با کشورهای اسلامی، ایران از تقویت همکاری های منطقه ای و کاهش تنش با عربستان حمایت کرده است. اما چالش اینجاست که عربستان این کاهش تنش را درست به ضرر منافع خود در نظر می گیرد. مثلا استدلال می کند که گفتگو یا مشارکت با ایران در مذاکرات صلح سوریه فقط سبب می شود که رویکرد منطقه ای ایران تثبیت شود و این اهمیت ایران را برای قدرت های خارجی بیشتر و به همان اندازه از اهمیت استراتژیک عربستان در نزد آنها می کاهد.
به عبارت دیگر، از نگاه عربستان کاهش تنش ایران با همسایگان در یک بحران منطقه ای مثل سوریه یا حل یک موضوع بین المللی مثل توافق هسته ای (برجام)، کاملا به ضرر منافع آن است. سعودی ها به صراحت گفته اند که مشکل اصلی آنها نه توافق هسته ای بین ایران و قدرت های جهانی بلکه افزایش نقش منطقه ای ایران در نتیجه برجام است.
البته تاثیر سیاست داخلی و تفکر نخبگان حاکم در عربستان بر سیاست منطقه ای این کشور را نباید نادیده گرفت. اکنون عربستان خود موضوع تغییر و تاثیرپذیری جدی از تحولات بهار عربی است که تاکنون به ضرر سعودی ها رغم خورده و به گونه ای رفتار تهاجمی آنها را در منطقه توجیه می کند. اکنون متحد آنها یعنی حسنی مبارک در مصر سقوط کرد. رژیم اسد در سوریه همچنان در قدرت است. دولت عراق با ایران متحد شده است. بمباران های گسترده در یمن هم نتیجه موثری در تغییر ساختار سیاسی این کشور نداشته و تنها افکار عمومی جهانی را بر ضد آنها کرده و نهایتا جنبش های مردمی در بحرین هم مثل آتش زیر خاکستر باقی مانده و با اعدام شیخ نمر وارد مرحله جدیدی شده است.
از طرف دیگر، مشروعیت جنگ و ائتلاف سازی سعودی ها در مبارزه با تروریسم داعش همچنان در سطح منطقه و جهان مقبولیت نیافته و همزمان سرعت و اقدام عملی ایران در مبارزه با داعش (مثلا در عراق) و تاکید بر این نکته که رشد افراط گرایی در منطقه فوری ترین تهدید برای امنیت بین المللی است و اینکه شکست داعش نیاز به یک ائتلاف منطقه ای/بین المللی دارد، اهمیت بیشتری می یابد. این خود یک چالش ایدئولوژیک برای سعودی ها است که ادعای رهبری سیاسی در منطقه را دارند.
در این شرایط، افکار عمومی و حوزه روشنفکری ایران بتدریج قانع می شود که عربستان خواهان افزایش تنش و بحران آفرینی بر ضد منافع ژئوپلتیک و ایدئولوژیک ایران، عمدتا برای بهم زدن معادله جدید نزدیکی قدرت های جهانی به این کشور در نتیجه افزایش نقش منطقه ای آن است. این مسئله فراتر از اقدامات ضد منافع ایران در کل منطقه، به اخلال آشکار عربستان در رفع تحریم های اقتصادی علیه ایران یا رضایت به کاهش قیمت جهانی نفت هم مربوط می شود که به نوعی به زندگی رومره مردم ایران هم ارتباط می یابد.
در این شرایط، شاید اعدام شیخ نمر تنها بهانه ای بوده که صبر افکار عمومی ایران لبریز شده و بر این مبنا خواهان تغییر نگاه فعلی دولت نسبت به روابط با عربستان و جایگزینی آن بر یک مبنای محکم تری شود. تقریبا تمامی نیروهای سیاسی در ایران اقدام شتابان سعودی ها در قطع روابط دیپلماتیک را فراتر از ناراحتی از حمله به سفارت این کشور نشاندهنده عمق ضدیت سعودی ها با ایران در شرایط ظهور این کشور به عنوان یک قدرت منطقه ای و پراهمیت برای قدرت های جهانی در نظر گرفته اند. عربستان با این اقدام یک قدم منفی جدی در نگاه افکار عمومی ایران نسبت به جایگاه خود برداشته است.