صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۶ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۲۴۵۶۱۰
تاریخ انتشار: ۱۳ : ۰۷ - ۱۲ دی ۱۳۹۴
*حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
حجت الاسلام والمسلمین هادی سروش در روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:  

اهمیت وخصوصیات "حق الناس"
1) در مورد «اهمیت حق الناس» در قرآن فرمود «ان ربک لبالمرصاد» (فجر/14) و امام صادق(ع) در تبیین آیه شریفه فرمود:
خدای متعال از کنار حق الناس،گذر نمی‌کند چون قسم یاد کرده از ظلم نگذرد.(کافی 2/443)
در «حق الناس» چون علاوه بر تضییع حق فرد،فرمان الهی هم زیر پا گذاشته شده شدت بیشتری از حیث معصیت و عواقب آن دارد:
«حق الناس هو الذی اعظم من حق الله» (ر.ک: مصباح الهدی 11/348)
و:
«حق الناس المقدم علی حق الله» (عروه الوثقی/ 416)
و امام بزرگوار(ره)فتوامیدهد،اگرفردی بدهکار باشد، چون بدهکاری و حق الناس است، دیگرحج که حق‌الله است، بر او واجب نمی‌شود: «لاهمیه حق الناس من حق الله» (حاشیه عروه الوثقی/ 712)
2)در ضرورت رعایت موازین "حق الناس" بین افراد جامعه که دارای آئین یا سلیقه و گرایش‌های متفاوتی هستند،تفاوتی نیست. حقوق شهروندی یک غیرمسلمان مانند یک مسلمان باید مورد توجه باشد و سیره و دستورات ائمه اطهار(ع) بر این وزان صادر شده است.
امام صادق(ع) تصریح فرمود:
که باید حقوق مخالفان استیفاء شود «ادّوا حقوقهم» (کافی 2/636 و،ر.ک:وسائل 15/ 663)
3) در «حق الناس» فقط و فقط خود «ذی حق» صاحب اختیار است و همانطوری که فقط او می‌تواند احقاق حقش کند همو می‌تواند از حق خود بگذرد و در این راستا،مهم این است که حتی امام معصوم(ع) هم اختیار عبور از «حق الناس» ندارد چرا که در سطور قبل گذشت که بی‌اعتنائی به حق الناس ظلم است و ظلم با عصمت او هماهنگ نیست.
امام صادق(ع) در روایتی که به سند صحیح به ما رسیده فرمود:
صاحب حق می‌تواند از حق خود بگذرد ولی امام نمی‌تواند حق الناس را ببخشد. «حق الناس فلا باس ان یعفی عنه، دون الامام». (کافی 7/252 – فقیه 4/73 – استبصار 3/232)
لذا در مورد نماز بر میت، امام صادق(ع)فرمود: امام(ع) نمی‌تواند بر خلاف نظر اولیاء میت، خود،اقامه نماز کند. (وسائل، ج3 / 114 حدیث 4)
همه تحلیل فقهی در این عبارت بلند امام صادق(ع) است که،حق مردم فقط به خود ایشان باز می‌گردد و حق دخالتی برای کسی نیست، «الحق اذا کان لله فالواجب علی الامام اقامه و اذا کان للناس فهو للناس» (کافی 7/264 – تهذیب 10/44 – استبصار 4/216)
4) در صورت تضیع "حق الناس"، برای ضایع‌کننده آن چیزی بنام «توبه و ندامتی» که جبران آن حق از دست رفته باشد،وجود ندارد.در نتیجه توبه در جریان «حق الناس» بی‌فائده است.
محقق اردبیلی تصریح کرده:
«حق الناس لا یسقط بالتوبه» (زبده البیان/664ر.ک: مسالک شهید ثانی 4/202 – لوامع مجلسی اول 6/67).
ومهم تر، "صاحب جواهر" مینویسد:
اگر حقی تضیع شود با انابه و ناله به درگاه الهی هم نمیتوان حق ضایع شده را جبران نمود. (ر.ک:جواهر 41/115).
و از این بالاتر، علامه طباطبائی با استفاده از آیات قرآن بهره می‌گیرد که:
«کسی که حق الناس به عهده دارد مورد شفاعت شافعین هم قرار نمی‌گیرد» (المیزان 2/397).
ورود «حق الناس» به بخش "انتخابات و رای"حتی بر اساس دیدگاهی که رای شهروندان را «تزیینی» می‌پندارد هم قابل دفاع است، چرا که انتخابات دریک تعهّد حقوقی بنام قانون اساسی مورد پیمان طرفین (حاکمیت و مردم) قرار گرفته است و تضییع آن، علاوه بر پیمان شکنی، حقوق الناس را هم در بر خواهد داشت.
البته مبنای حضرت امام (ره) بر حضور مردم در صحنه است، که در این راستا "انتخابات و رای" یک "حق الناس" جدی و غیر قابل توجیه و انکارناپذیر خواهد بود.
فرمود:
«از خدا بترسید با ملت شوخی نکنید رای مردم را هیچ حساب نکنید...» (صحیفه 8/183)
چون:
«میزان رای ملت است» (صحیفه 8/172)
خروجی این نوشتار با همه براهین مطرح شده، عبارت است از:
اولاً:
هرگونه اعمال نفوذ از سوی هر شخصیت حقیقی یا حقوقی، دینی یا سیاسی،منافات با رعایت حق الناس دارد. لذا دخالت و یا اعمال نفوذ به «بهانه‌های سیاسی» و یا «توجیهات دینی نما» مردود است.
«خدای تبارک تعالی به ما حق نداده است پیغمبر به ما حق نداده که ما به ملت مان یک چیزی را تحمیل بکنیم». (صحیفه 11/34)
و:
«آرای ایشان معتبر است و لو بخلاف و به ضرر خودشان باشد، شما ولی آنها نیستید». (صحیفه 9/304)
ثانیا:
باید،بستر سالم و وسیعی ترتیب داده شود تا آنان که اراده نامزدی دارند به این حق خود نائل گردند،و نیز چنان موقعیت مناسبی در مرحله اخذ آراء پیش‌بینی شود که «صاحبان حق» بتوانند در کمال امنیت و آرامش، حق خویش را، در برگزیدن "منتخب شان" اظهار نمایند.
و ثالثا:
مجریان و ناظران باید نهایت "احتیاط" را در شمارش و انعکاس "امانت مردم" مبذول دارند چرا که در جریان «رای مردم» جای هیچ گونه «توجیه» و یا وعده به خود که «توبه» می‌کنم و یا انشاء‌الله فلانی «شفاعتم» می‌کند، نیست که نیست. جواب همه این پندارهای باطل این است که:
«ما للظالمین من انصار» (بقره/270)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*استاد حوزه علمیه قم