پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : بنیاد کارنگی نوشت: سال 2015 توام با هنجاری جدید در رابطه متقابل روسیه و غرب بود؛ تعارض سیستماتیک به همراه موارد معدود همکاری. در مقایسه با سال 2014 که اشغال کریمه، سقوط هواپیمای مالزیایی، بحران شرق اوکراین و تحریم اقتصادی روسیه در آن بوقوع پیوست، سال 2015 را می توان سالی آرام تر ارزیابی کرد. این سال با گفتگوهای مینسک- 2 با هدف کاهش تنش ها در شرق اوکراین آغاز شد و در ادامه با مذاکرات بر سر دست یافتن به راه حل سیاسی در سوریه ادامه پیدا کرد و به توفیق در توافق هسته ای با ایران ختم شد. آیا این سطح از تعامل و دیپلماسی را می توان نشانه ای دال بر افزایش همکاری ها در سال آینده تلقی کرد؟ با نگاه واقع بینانه به موضوعات فی مابین طرفین و اختلاف نظرهای موجود پاسخ به این سوال مثبت به نظر نمی رسد.
در وهله اول، ریشه های اختلاف میان روسیه و غرب باید مورد توجه جدی قرار بگیرد. شکاف میان ادراک طرفین در حال افزایش است. عمده سیاستگذاران آمریکا و اتحادیه اروپا، روسیه را به عنوان یک قدرت تجدیدنظرطلب می بینند که در صدد به چالش کشیدن نظم بین المللی و اصول غربی آن است. نگاه غرب به پوتین، به مثابه یک دیکتاتور است که به سرکوب جامعه مدنی در داخل و بر هم زدن ثبات در کشورهای همسایه خود می پردازد.
روسیه، آمریکا را به مثابه بازیگری می بیند که از همه ابزارهای ممکن برای حفظ سلطه در حال افول خود استفاده می کند و سعی دارد برای قدرت های در حال ظهور، مانند روسیه و چین با استفاده از انقلاب های رنگی مشکل ایجاد کند و خاورمیانه را به آشوب بکشد. مسکو تحریم های غرب علیه خود و شکل دهی به بلوک های اقتصادی مانند بلوک ترانس پاسیفیک را سلاحی علیه خویش می بیند. عدم وجود اعتماد سیستماتیک میان رهبران و جامعه غرب از یک طرف و رهبران و جامعه روسیه از طرف دیگر، مانع از به وجود آمدن دیالوگ جامع و همه جانبه میان آنها شده است.
یکی از مهم ترین نشانه هایی که می تواند نشان بدهد روابط دو کشور پیشرفت کرده، کاهش تحریم های آمریکا علیه روسیه است، حال آن که عمده تحریم ها علیه روسیه در سال 2016 حفظ خواهد شد. معیار لغو تحریم ها همچنان همان توافق مینسک- 2 است. مسکو تمایلی به اجرای عمده مفاد قرارداد مینسک- 2 ندارد. به طور مثال روسیه حاضر به خروج کامل سربازان خود از شرق اوکراین و واگذاری کنترل آن به دولت مرکزی کی یف نیست. حتی در صورت تعلیق یا لغو برخی از تحریم های اروپا، تحریم های آمریکا به قوت خود باقی خواهد ماند.
ابعاد راهکار سیاسی برای حل بحران سوریه نیز مورد تردید جدی است. روسیه و آمریکا هر دو به شکل دهی به همکاری نظامی برای مبارزه با داعش برای شکست این گروه تروریستی بی میل هستند. هدف عمده روسیه در سوریه حفظ دولت بشار اسد در راس قدرت این کشور است.
حتی در صورت توافق و اجماع قدرت های بزرگ در مورد جنگ داخلی در سوریه و آینده سیاسی این کشور، قدرت های منطقه ای شامل ایران، ترکیه و عربستان ابزارهای نیرومندی برای تضعیف این اجماع در دست دارند. افزایش شکاف میان آنکارا و مسکو نیز یکی دیگر از چالش های پیش روی عادی سازی روابط است.
و در نهایت می توان گفت که تقویم سیاسی روسیه و آمریکا بیانگر احتمال بالای تعارض میان این دو قدرت است. همه نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا دیدگاهی رادیکال نسبت به روسیه دارند. در این فضا، انتظار افزایش سطح تعامل میان آمریکا و روسیه در سال آینده بعید به نظر می رسد.
روسیه نیز در سال آتی، انتخابات دوما را در پیش رو دارد. با فراگیر شدن غرب ستیزی در روسیه و محکوم کردن غرب برای وضعیت بد اقتصادی روسیه، انتظار می رود که دوما به دست مخالفان جدی غرب بیافتد.
واکنش مقامات روسی به تحقیقات نیروهای اپوزیسیون درباره موارد فساد دولتی نشان می دهد که مقامات روسی انجام این تحقیقات را به تحریک سی.آی.ای می بینند. بسیاری نیز معتقدند که در آینده سرکوب سازمان های مردم نهاد و فعالین حقوق بشر در روسیه بیشتر خواهد شد.
بنابراین، شرایط حاکم نشان می دهد که دیالوگ میان غرب و روسیه تا چه اندازه دشوار است.
*دیپلماسی ایرانی