صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۳ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۲۳۸۸۶۵
تاریخ انتشار: ۲۲ : ۱۴ - ۰۴ آذر ۱۳۹۴
حمیدایروانی در گفت و گو با انتخاب/
یکی از نگرانی های مهم در زندگی مشترک زوجین، ترس از دست دادن طرف مقابل است. نگرانی ای که به عقیده مشاوران خانواده می تواند یک زندگی مشترک را با چالش های جدی مواجه سازد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :


 سرویس خواندنی های انتخاب در گفت و گو با حمیدایروانی مربی سرشناس بهبود روابط همسران و خیانت های زناشویی به بررسی این ترس و نگرانی پرداخته است.

امروزه مربیان مسائل خانوادگی از جایگاه ویژه ای در میان خانواده ها برخوردار شده اند. آنها برخلاف مشاورین خانواده ، علاوه بر ارائه راهکارهای مناسب برای حل مشکلات زوجین، روشهای بهبود روابط را نیز به آنها می آموزند، تا افراد بتوانند در موقعیت های مختلف بدون حضور یک متخصص مسائل خانواده نیز بهترین تصمیم ها را بگیرند.

لطفا گفت و گوی انتخاب را با این مربی مسائل خانوادگی دنبال کنید:

آقای ایروانی اغلب در شرایط نگرانی و ترس این جملات را از اطرافیان خود می شنویم که می گویند:

سعی کن مثبت تر باشی! جایی برای نگرانی وجود ندارد! همه چیز به خیر و خوشی تمام می شود! باید خودت را باور کنی ! من تو را باور دارم! سعی کن به آن موضوع فکر نکنی ! نگران مباش !

اگر خیلی شانس بیاوریم این جملات ممکن است چند دقیقه ای حالمان را بهتر کند اما چرا در طولانی مدت موثر واقع نمی شوند؟

اینکه کسی به ما بگوید: مثبت باش یا خودت را باور کن در اصل چیز بدی نیست. اما کسی که نگران است از این که مثبت باشد، می ترسد. زیرا مثل این می ماند که ما به فردی که از بلندی می ترسد، بگوییم: نترس. به حرف ما اعتماد کن به پایین پرتاب نمی شوی و می توانی براحتی از بلندی بالا بروی، بدیهی است این عبارات کلیشه ای اثر چندانی بر شخص نمی گذارد.

حال تصور کنید به شما بگویند: خودت را باور کن! به نظرتان چه اتفاقی خواهد افتاد؟ این جمله عبارت خوبی به نظرمی رسد اما اگر شما فردی نگران هستید، چگونه می توانید خودتان را باور کنید؟ اگر کسی ببیند که رابطه تان با همسرتان بد است و بعد به شما توصیه کند: شما می توانی با او رابطه بهتری داشته باشی! این چه تأثیری بر شما می گذارد؟ قطعاً تاثیرش بسیار کم است.

حمید ایروانی افزود: اینکه دوستتان به شما اعتقاد دارد، خیلی هم چیز خوبی است اما اعتقاد او چگونه می تواند باعث گردد که شما به خودتان اعتقاد پیداکنید؟ آیا برداشت شما این نخواهد بود که او شما را به اندازه ای که شما خودتان را می شناسید، نمی شناسد؟

و یا اگر دوست شما بگوید: سعی کن به این موضوع فکر نکنی و بعد اصرار کند حواس تان را به چیز دیگری پرت کنید. مثلاً راه بروید. حال شما دقایقی هم راه رفتید، خب بعدش چه می شود؟

وقتی راه رفتن تان تمام شده و به خانه برمی گردید آیا دوباره نگرانی به سراغ شما نخواهد آمد. آنگاه آیا از خودتان نخواهید پرسیدکه دوستم از من چه انتظاری داشت؟ آیا انتظار داشت تمام عمرم را راه بروم؟

مراجعه کننده ای داشتم که نگران ترس از دست دادن زندگی مشترک با همسرش بود. او پیش از این به مشاور روانشناسی مراجعه کرده بود که به وی گفته بود، نگران نباشید، اینکه همسرتان روزی بخواهد از شما جداشود، یک وسواس فکری است.

خانم جوان به او می گوید: آقای دکتر چگونه نگران نباشم !

مشاور می گوید: خیلی ساده است به محض آنکه نگران شدی به خودت دستور توقف بده و با صدای بلند فریاد بزن ایست!

سپس از کشوی میزش نوارکشی ای بیرون کشیده و به آن خانم می دهد و می گوید: این نوار را دور مچ دستت ببند و هروقت نگران شدی کش را بکش و رهاکن و در آن حال به خودت دستور توقف بده .

آن خانم می گفت: آقای ایروانی! وقتی به خانه برگشتم شروع به کشیدن کش و رهاکردن آن کردم، با خود می گفتم که این افکار را رها کن. برای لحظه ای حواسم پرت می شد اما لحظاتی بعد نگرانی دوباره به سراغم می آمد. هفته بعد مجدداً به روانشناس خود مراجعه کرده و به او گفتم: آقای دکتر روش رهاکردن کش چندباری تأثیر داشت اما من حالا درست به اندازه گذشته نگران می شوم.

مشاور نگاهی به او می اندازد و می گوید: وضعیت شما وخیم است شما باید مدتها برای مشاوره مراجعه کنید. شما باید مدام به خودتان بگویید: نگران نباش ! خانم جوان می گوید: فکر نمی کنم این روش کافی باشد!

و مشاور پاسخ می دهد: تا باور نکنید این روش موثر است، فایده ای ندارد.

این عضو گروه مربیان موفق آموزشی سایت درس زندگی دات کام در ادامه افزود: به احتمال زیاد، شما هم نظیر هزاران و شاید میلیون ها انسانی که نگران هستند، با شنیدن این حرف ها افسرده تر می شوید. احساس می کنید کسی شما را درک نمی کند. حتی فکر می کنید شرایط ناامیدکننده ای دارید زیرا افرادی نظیر این مشاور که از تخصص سطح بالا هم برخوردارند، قادر نیستند نگرانی تان را برای همیشه از بین ببرند.

به عقیده شما چرا آن متخصص قادر به حل مشکل این خانم نبود؟

روش آن مشاور به این دلیل موثر واقع نمی شد که او از راهکاری استفاده می نمود که به خانم جوان القا می کرد برای کاستن از ترس از دست دادن همسرش، باید نگران شود. در واقع چنین افرادی شما را متقاعد می کنند که بدون نااطمینانی نمی توانید زندگی کنید. این روشها نه تنها در بلند مدت نگرانی افراد را کاهش نمی دهد، بلکه در عمل شرایط را بدتر از قبل می کند. در واقع این راهها از آن جهت موثر واقع نمی شوند که به فرد نگران القا می کند که نباید با هراس هایش روبرو شود، او نباید به بدترین نتیجه فکر کند، باید از آنچه ناراحتش می کند فاصله بگیرد.

اجازه بدهید به ماجرای همان خانمی که نگران از دست دادن همسرش بود برگردیم، به عقیده شما آن خانم چگونه می توانست بر نگرانی خود غلبه کند؟

در ماجرای آن خانم دیدیم که روش مشاورش صرفاً رها کردن مقطعی موضوع نگرانی بود، در واقع نگرانی رفع نشد و همواره وجود داشت اما تلاش ها در جهتی بود که فعلاً آن ترس برای دقایقی هم که شده کنار گذاشته شود. اما آیا حقیقتاً نگرانی های آن خانم برای همیشه رفع شد؟ آیا بهتر نبود که بجای آن روش غیرموثر به بررسی علل نگرانی آن خانم پرداخته می شد؟

یکی از روش های برخورد با چنین نگرانی هایی، استفاده از تکنیک متعهد شدن در برابر تغییر است. یعنی آنچه را که برایش ارزش قائل می شوید، شناسایی کنید. به عبارتی بجای آنکه، خانم جوان نگران جدایی و طلاق باشد، می بایست به کمک یک فرد متخصص، بطور عملی اقدام به حل موضوع نگرانی خود می کرد.

حمیدایروانی در ادامه به انتخاب گفت: نگرانی با عمل کردن و دست به کارشدن برای حل مشکل، تفاوت دارد. نگرانی نقشی در متعهد شدن برای برخورد با تغییر ندارد. در واقع نگران شدن تلاش برای نپذیرفتن آن چیزهایی است که دوست ندارید.

اما در تکنیک متعهد شدن آن خانم باید بصورت واقع بینانه و به دور از هرگونه ساده انگاری به کمک فردی متخصص و بی طرف ببیند وضعیت رابطه خود با همسرش به چه صورت است؟ چه نقاط ضعفی در زندگی مشترکشان وجود دارد؟

وقتی در طی جلسات مختلف به تحلیل وضعیت زندگی آن خانم جوان پرداختم متوجه شدم که بخشی از نگرانی های وی به دوران کودکی اش برمی گردد، وقتی او کودک بوده، مادرش او را تهدید به خودکشی کرده بود و حالا این خانم احساس می کرد که هر رابطه ای ممکن است ناگهان قطع شود. مادر وی هربار که فرزندش تصمیم می گرفت برای بازی کردن به بیرون از خانه برود به وی می گفت اگر بیش از اندازه بیرون از خانه بازی کنی حتماً خواهی مرد.

حمید ایروانی در ادامه گفت: این زن در دوران کودکی اش همیشه نگران بود که مبادا این عملش، مادرش را به قتل برساند. اکنون آن ترس ها بعد از ازدواج خانم جوان به زندگی مشترک با همسرش کشیده شده. لذا در گام نخست می بایست در طی جلسات آموزشی غلبه بر نگرانی، آنها را حل می کردم.

در گام بعدی به بررسی دقیق رابطه وی با همسرش پرداختم. یعنی بجای آنکه آن خانم را از نگرانی اش دور کنم او را وارد نگرانی اش کردم تا بعد از شناسایی نقاط ضعف زندگی مشترک وی و همسرش، راهکارهای مناسب را برای رفع کامل نگرانی وی بیابم.

خوشبختانه در طی جلسات بعدی، نقاط ضعف رابطه او با همسرش بخوبی شناسایی شدند و مشخص شد که آن خانم به علت ترس و نگرانی از طلاق و جدایی، ناخواسته کارهایی را انجام می داده که باعث می شده همسرش از او فاصله بگیرد. البته شوهر وی نیز که به درخواست بنده در جلسات شرکت می کرد اعتراف کرد که او نیز در زندگی مشترک شان معایبی داشته که می بایست رفع شود.

در واقع پیشنهاد شما این است که برای رفع نگرانی، نباید از آن گریخت، بلکه باید به سراغ آن رفته و به بررس علل وقوع آن بپردازیم تا بتوانیم راهکارهای رفع همیشگی آنرا بیابیم؟

بله همینگونه است، البته نگرانی ها انواع مختلفی دارند و روش برخورد با هریک نیز متفاوت است که اگر در آینده مجال آن فراهم شد به بررسی آنها هریک از آنها خواهم پرداخت.