دیپلمات داروساز از قدیمی های وزارت خارجه ایران است. معاون عربی و آفریقایی وزارت خارجه در دولت اصلاحات تندترین انتقادات را نسبت به عملکرد سیاست خارجی دولت های محمود احمدی نژاد طرح می کرد. در روزگاری که دیپلمات ها و اعضای خانواده وزارت خارجه به دلیل ذات نسبتا محافظه کارتر این مجموعه کمتر حاضر می شدند با چنین ادبیات صریحی این نقدها را طرح کنند، محمد صدر در تمام سخنرانی ها و مصاحبه هایش جدی ترین ایرادات فنی و تکنیکی را به عملکرد دستگاه دیپلماسی وارد می کرد. در شرایطی که روابط ایران و کشورهای خاورمیانه و به ویژه عربستان سعودی حال خوشی ندارد، احتمالا دکتر صدر یکی از بهترین کسانی است که می تواند برای این بیماری نسخه صادر کند. مشاور ارشد وزیر خارجه کشورمان در نشستی با حضور جمعی از اهالی رسانه تاکید کرد: باید برای حل اختلافات با عربستان به سراغ نقاط اشتراک رفت. گفتگوی مفصل ما با مشاور ارشد وزیر خارجه در ادامه می آید.
آقای صدر به عنوان نخستین سوال روابط ایران و عربستان به صورت کلاسیک و سنتی از دیرباز رنگ و بوی رقابتی داشته است و این محدود به امروز و دیروز نیست. ما اگر مناسبات ایران و سعودی در دوران حکومت پهلوی را هم مورد مطالعه قرار دهیم این روند قابل مشاهده است. در ابتدا قدری ماجرا را از بعد تاریخی مورد بررسی قرار دهید.
به نکته درستی اشاره کردید. یک از سوالات مهمی که در حال حاضر مطرح است این است که چرا عربستان که سمبل یک دولت محافظهکار 70 ساله است و همیشه به عنوان یک دولت محافظهکار و محتاط در منطقه و به عنوان متحد آمریکا شناخته شده است یک مرتبه تبدیل به یک حکومت رادیکال میشود. به طور معمول دولت عربستان به دنبال پرتاب سنگ به سمت دیگری نیستند به دلیل اینکه خود آنها در کاخ شیشهای نشستهاند و بالطبع این نگرانی را دارند اگر جواب این سنگ داده شود ممکن است شیشههای کاخ خودشان هم بشکند. نکته دیگر اینکه همانطور که اشاره کردید این مسئله اصلا تازه نیست و حتی پیش از انقلاب هم ما شاهد چنین رویه ای بودیم. اتفاقی که در آن زمان رخ داد این بود که آمریکا در نهایت ایران را به عربستان ترجیح داد و ما به عنوان ژاندارم منطقه انتخاب شدیم. رقابتی که در آن مقطع بین ایران و عربستان وجود داشت در چارچوب مناسبات دیپلماتیک میان تهران و ریاض تفسیر می شد.
با روی کار آمدن ملک سلمان و در ادامه عادل الجبیر اقداماتی از سوی عربستان دیده شد که اصلا در چارچوب عملکرد یک حکومت مستقر نمیگنجد. اگر ماجرا را از ابعاد علمی حکومت داری بررسی کنیم یک حکومت به طور معمول دارای ویژگیهایی است که برای ادامه کارش باید آنها را رعایت کند. اولین مولفه هم احتمالا تامین معیشت و امنیت مردم است صرف نظر از اینکه این حکومت دموکرات است یا غیردموکرات و یا پادشاهی و سلطنتی. یکی دیگر از ویژگیهای حکومت سیاست خارجی است. هر حکومتی با هر نوع تفکر و روشی باید دارای سیاست خارجی باشد که در آن بدیهیات اولیه رعایت شود.
ضمن اینکه اساسا حرفهای اخیر عادل الجبیر در مورد ایران بوی نژادپرستی میدهد . من ندیدم در داخل ایران کسی به این بعد ماجرا توجه کند ولی باید توجه داشته باشیم که آقای جبیر در برخی اظهار نظرهایش میگوید ایرانیها کشورهای عربی را اشغال میکنند و در بحث هایش تقسیم بندی فارس و عرب تعریف و تبیین می کند. در حالی که چنین نگاه نژاد پرستانه ای برای یک وزیر خارجه بسیار ناپسند و غیر قابل قبول است. در پاسخ مشخص به سوال شما که چرایی چنین تغییراتی را مطرح کردید باید اشاره کنم مجموعه عواملی در جمله ناپختگی سیاسی در خاندان حاکم، عقب افتادگی سیاسی و استراتژیک در میدان هایی چون سوریه، یمن، عراق و لبنان باعث شده مقامات عربستانی چنین موضع گیری هایی را در دستور کار خود قرار دهند.
با این تفاسیر ما باید با عربستان چه کنیم و چه روندی را در پیش بگیریم؟
ممکن است برخی این طرف را هم مقصر بدانند. در عرصه رسانه حرفهایی زده شده ولی باید تاکید کنم دولت چنین سیاستی ندارد آقای روحانی حتی پیش از حضور در نهاد ریاست جمهوری در اولین مصاحبه مطبوعاتی خود از تنها کشوری که نام برد و تاکید کرد میخواهیم با آن رابطه دوستانه داشته باشیم عربستان بود. در این قضیه دولت ایران عاقلانه برخورد کرده ولی متاسفانه چنین موضوعی را در دولت مقابل ملاحظه نمیکردیم.
البته من چندان اعتقادی به موضع گیری های
شورای همکاری خلیج فارس ندارم و خیلی نباید از آن به عنوان ظرف تحلیلی
بهره ببریم. در خصوص کشورهای دیگر خلیج فارس هم من با شما هم عقیده نیستم.
ما با عمان سالهاست که روابط بسیار نزدیکی داریم و این به رابطه به پیش از
انقلاب هم باز می گردد و نوعی علاقه شخصی نسبت به ایران در دل سلطان قابوس
وجود دارد. کویت هم دیگر بازیگری است که او هم مواضع تندی مانند عربستان
علیه ایران نپدارد. البته می پذیریم که اختلافات میان ایران و امارات بر سر
جزایر سه گانه وجود دارد اما در عین حال توجه داشته باشید همین امارات هم
یکی از بهترین روابط اقتصادی را با ایران دارد. در نتیجه شاید باید نوعی
تفاوت نگاه در مواضع همین کشورهای عربی هم قائل شویم.
با
این تفاسیر نقش آفرینی عناصر میانجی در روابط دوجانبه ایران و عربستان می
تواند چاره کار باشد؟ مثلا عمان وارد چنین فضایی شود و با توجه به روابط
نزدیکی که با ایران دارد چنین تلاشی را عهده دار شود.
یکی
از روشهای عملی که در سیاست خارجی دنبال میشود همین است. حتما این
روشها دنبال میشود و موثر است. وقتی که این موضوع در مورد بحث مذاکرات
هستهای و گفتوگو با آمریکاییها در این ارتباط دنبال شد چرا با عربستان
دنبال نشود ولی لازمه آن به قول مارکس بر سرعقل آمدن جریان سرمایهداری است.
آیا شرکت ایران و عربستان در نشست وین برای حل بحران سوریه میتواند این زمینه را ایجاد کند که در جریان این گفتوگوها، دو کشور گفتوگوهای بیشتری داشته باشند و از این فرصت برای حل مشکلاتشان استفاده کنند؟
مواضع ما با عربستان درباره بحث سوریه کاملا متفاوت و در دو نقطه مقابل هم است.در حالی که علم دیپلماسی به ما آموخته برای رفتن به سمت همگرایی باید ابتدا از نقاط مشترک و همگرایی شروع کنید نه اینکه گفتگو را از نقاط اختلاف آغاز کرد. در نتیجه من فکر می کنم ما باید ماجرا را از مسیر اشتراکات میان تهران و ریاض آغاز کنیم و بعد به سراغ محورهای اختلافی برویم.