پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : محسن هاشمی گفت: پیشبینی من این است
که در تهران از سی نفر در حد 5 نفر به احتمال زیاد می تواند مشترک باشد.
خود من هم بدم نمیآید که در هر دو لیست باشم.
محسن هاشمی گفت و گوی
مشروحی را هفته نامه صدا داشته و درباره مسائل مختلفی از جمله انتخابات مجلس پیش
رو تاثیر پرونده مهدی هاشمی بر کاندیداتوری او در مجلس شورای اسلامی و پدرش در
مجلس خبرگان سخن گفته است. بخش هایی از این گفت و گو در ادامه می آید:
** فضای غالب بر کشور اعتدال است. راست سنتی، چپ
سنتی، اصلاحطلبان و معتدلین همه به دنبال اعتدال و دوری از رفتارهای افراطی هستند.
مقام معظم رهبری هم به دنبال اعتدال هستند. آن چیزی که ایشان به عنوان نفوذ بر آن تاکید
میکنند این است که حالتی به وجود نیاید که در بیرون از مرزهای کشور فكر کنند جمهوریاسلامی
از مواضع منطقی خود عقب نشسته است و مسیر عوض شده است. اگر نه ایشان هم از اعتدال در
همه زمینهها استقبال میکنند.
**شورای نگهبان نهاد نظارتی
است. باید با آنها حرف زد و راضیشان کرد كه گروههایی که وارد انتخابات میشوند برانداز
نیستند. باید همه تلاش کنند. شاید هم اثربخشی کمی داشته باشد. قرار نیست همیشه پیروز
میدان، تعقل باشد. اما در مجموع فکر میکنم راهی جز این نیست. البته وزارت اطلاعات
نیز میتواند به این تعامل كمك كند و تخریب را از واقعیت افراد جدا كند.
**معتقدم نباید با آقای عارف
اختلاف ایجاد کرد. ممکن است عدهای بگویند در ایشان پتانسیل لازم نیست و آقای روحانی
هم در ابتدا شاید پتانسیل بالایی نداشت. همه کمک کردند و این اتفاق صورت گرفت و ایشان
هم خود را نشان داد. از کجا معلوم که آقای عارف هم نتواند چنین مسیری را پیش ببرد؟
البته به شرط كمك همه.
**عارف قطعا یکی از کسانی
است که میتواند در فرآیند تعامل و رایزنی اصلاحطلبان برای اعتمادسازی ایفای نقش کند.
آقایان جهانگیری، نجفی و ... هم چنین پتانسیلی دارند. صادق خرازی هم ندا را با همین
نیت راه انداخت. او میخواست به اصلاحطلبان بگوید شما که نمیتوانید با راس نظام تعامل
کنید اما من این امكان را دارم. اما در میان اصلاحطلبان چندان پذیرفته نشد. این گروههای
18گانه که 22گانه شدند به این دلیل بود که میخواهند روزنهای را برای تعامل با نظام
باز کنند و در فضای سیاسی کشور جائی باز كنند. میتوانند عارف را یکی از این نقطههای
پرنور، فرض كنند. و باید از این پتانسیل به موقع و مناسب استفاده شود.
**اگر نظام نخواهد، طبیعی
است که اصلاحطلبان نمیتوانند اکثریت مطلق را داشته باشند. اما قطعاً اثرگذاری اصلاحطلبان
زیاد خواهد بود. همانطور که اكنون اگر چه اصلاحطلبان و اعتدالیون مجلس را در دست ندارند
اما چون دولت را در دست دارند اثرگذاری در سیاستهای کلان کشور افزایش یافته است.
بنابراین لازم نیست حتما اصلاحطلبان در مجلس اکثریت را داشته باشند، مهم این است که
افراد عاقلی را داشته باشند که بتوانند مجلس را با تدبیر مدیریت کنند. مجلس آینده مجلس
عقلاست. حتی امکان دارد رییس مجلس آن طور كه میخواهند نباشد، اما اگر در کمیسیونها
و بدنه مجلس افراد متخصصی باشند کارها و مصوبات را به خوبی پیش خواهند برد و نتیجهای
كه لازم است، گرفته خواهد شد.
**تبلیغات صدا و سیما معمولاً
میتواند باعث نزول مشاركت مردم در انتخابات شود. عدم مشاركت بالا نیز میتواند باعث
رایآوری جناح تندرو گردد. انتخابات میتواندپرشور
برگزارشود. البته اگر صدا و سیما بر چیزی اصرار کند و فضایی ترسیم کند که گویی همه
چیز از قبل تعیین شده است میزان مشارکت کاهش پیدا میکند. در شرایط کاهش مشارکت معتدلین
دچار مشكل میشوند و البته به ضرر نظام است.
** پیشبینی من این است که
در تهران از سی نفر در حد 5 نفر به احتمال زیاد میتواند مشترک باشد. خود من هم بدم
نمیآید که در هر دو لیست باشم.
** با توجه به سوابق اجراییام
کمتر در سیاست وارد شدهام. اولین بار وقتی در سال 90 از مترو بیرون آمدم به این فکر
افتادم که فعالیتهای سیاسیام را گسترش دهم. و به همین دلیل در انتخابات شوراها در
سال 92 قصد داشتم با توجه به تجربهام شرکت کنم که متاسفانه این فرصت پیش نیامد. البته
هیچ وقت از سیاست دور نبودم اما از سال 76 عمده تمرکز من در مترو بود برای اینکه میخواستم
آن را به جایی برسانم. بنابراین سه و نیم دولت را من در مترو بودم.
** نامزدی من در شورای مرکزی
کارگزاران مطرح شده است اما هنوز وارد بحث جدی نشدهایم. باید تعاملی که اشاره کردم
شکل بگیرد و تکلیف تأیید صلاحیتها روشن شود تا حضور امثال ما هزینهای را برای نظام
ایجاد نکند. در این صورت و در شرایطی که آمدن من به نفع کشور باشد رد نخواهم كرد. دو
سال دیگر بازنشسته میشوم و در شرایطی هستم که میتوانم از تجربیاتم در مجلس استفاده
کنم.
** {درباره تاثیر پرونده مهدی
هاشمی بر کاندیداتوری او در مجلس شورای اسلامی و آیت الله هاشمی در خبرگان } به نظرم
مثبت هم میتواند باشد، البته اگر توضیح داده شود. زیرا كه پدر یعنی آقای هاشمی با
عاطفه پدری كه من خبر دارم، بسیار مناسب در روابط با فرزندان عمل میكنند، زیرا از
نظر عملكردی بینظیر است. در زمانی كه پدرش رئیسجمهور بوده، روزنامه فائزه بسته شد
و ایشان به روی خود نیاورد. فائزه را محكوم كردند و از فرزندانش تماماً گذشت. سردار
قاسمی گفت اگر فائزه به زندان برود، من ریشم را میتراشم. او زنی بود كه به زندان رفت
ولی او ریشش را نتراشید..!
**مهدی نیز خود برگشت و از
خود دفاع مطلوبی كرد و پدر به او گفت كه از فرصت زندان استفاده مطلوب كن و دخالتی نكرد
ولی گفت روزی سرافراز بیرون میآیی... ولی از قدرت خود در جهت حمایت از فرزندان استفاده
نكرد و قوانین را رعایت كرد و در انتخابات 92 نیز در مورد رد صلاحیت خود هیچ نگفت و
توانست نتیجه مطلوب را بگیرد.
**در انتخابات 92 وقتی حجهالاسلام
جنتی او را به جرم پیری رد صلاحیت کرد!!! بزرگترین حرکت سیاسی عمرش را انجام داد، هیچ
حرکت اضافهای نکرد و اجازه داد حریف، خودش خودش را مات کند، نه به شورای نگهبان رفت،
نه نزد رهبری شکایت برد و نه وساطت خواست، وی حریف را بدست خودش شکست داد، که نتیجهاش
باخت همه جریانهای اصولگرا به کسی بود که، او را نسخه برابر اصل هاشمی میدانند!»