صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۸ مهر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۲۳۳۷۱۳
تاریخ انتشار: ۵۲ : ۱۱ - ۱۰ آبان ۱۳۹۴
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
در گوشه‌ای از شهر، جگرکی دارد. پای پسرش شکسته است و باید برای درمان پای او، هزینه کند. اما هزینه درمان پسرک را ندارد. پسر بزرگش، به او سرکوفت می‌زند. یک لحظه نمی‌داند چه می‌کند. چاقو را برمی دارد و به سمت پسر 22 ساله‌اش حمله ور می‌شود و او را از پای درمی‌آورد. سیامک، تنها 42 سال دارد. فقر سن و سال نمی‌شناسد. وقتی زبان به اعتراف می‌گشاید، می‌گوید در شهرداری کار می‌کرده است و همسرش با او سر ناسازگاری گذاشت. همسر قهر می‌کند و به منزل پدر می‌رود. پسر 22 ساله، سهیل هم به تازگی نامزد کرده است. وضع مالی خوبی هم ندارد. تصمیم می‌گیرد که در گوشه‌ای از خیابان، بساط جگرکی برپا کند و از این طریق زندگی را می‌گذراند. صبح بود و هنوز کاسبی نکرده بود. پول کافی نداشت. باید چند ساعتی صبر می‌کرد تا بتواند پول را آماده کند اما این بار، درد پای پسرک ساعت و دقیقه نمی‌شناخت. از شنیدن سرزنش‌های پسر عصبانی شد و با هم درگیر شدند. پسر به سمت پدر حمله کرد و پدر هم با چاقویی که جگرها را با آن آماده می‌کرد، یک ضربه به پهلویش زد.

یک سناریو از هزاران
این تنها یک سناریو از چندین و چند سناریویی است که فقر در آن می‌لولد. فقری که در یک لحظه شاید دست بر دیدگان پدری می‌گذارد و پسر را ذبح می‌کند. هر چقدر هم که بخواهیم خط بطلان بر این پدیده دردناک بکشیم، باز هم نمی‌شود. این پدیده به عنوان محرکی بین بسیاری از افراد تبدیل شده و شاید هم شاهراهی برای رسیدن و انجام هرگونه آسیب اجتماعی را باز می‌کند. در این میان است که خودکشی نوجوان یازده ساله اشنویه، در صدر اخبار قرار می‌گیرد. صبح یکی از روزها، دانش آموز کلاس ششم ابتدایی یکی از مدارس اشنویه با بستن طناب به لوله گاز، خود را حلق آویز می‌کند. هویت این نوجوان 11 ساله « هـ ق » از ساکنین محله ی تاج الدین عنوان می‌شود. اقدام همسایگان در انتقال وی به مراکز درمانی بی نتیجه مانده و جسد به سردخانه پزشکی قانونی انتقال می‌یابد. اما شنیده‌ها حاکی از آن است که درخواست پول از سوی مدرسه، یکی از علت‌های اصلی پایان دادن به زندگی این دانش آموز عنوان شده است. صبح روز حادثه، هاوری به مادر و پدرش گفته بود که مدرسه برای خرید تجهیزات از همه دانش‌آموزان پول خواسته و اگر آنها این پول را ندهند، او خودش را خواهد کشت. تا این حدس و گمان به وجود آید که این درخواست برای پدر و مادر کارگر این دانش آموز سنگین بوده و در نتیجه آنچه نباید، روی داده است.

مسئولان سکوت کرده اند
اما نکته‌ای که جالب تر می‌نماید، آن است که خودکشی آن هم به شیوه‌ای چنین دردناک به کودکان سرایت کرده است. تلخی روزافزونی که کام بسیاری از مسئولان را باید تلخ تر از پیش کند. روزانه بیش از یازده مرگ بر اثر خودکشی در ایران به ثبت می‌رسد. آماری که از عنوان آن گاهی سرباز زده می‌شود. اما موردی که درد ماجرا را بیش از پیش می‌کند، پایین آمدن سن خودکشی در میان کودکان است. هنوز مهر تایید خودکشی پسر اشنویه‌ای خشک نشده که خبر خودکشی پسر بچه ده ساله در محله خلیج فارس تهران به وسیله حلق آویز کردن خود به میله بارفیکس در رسانه‌ها منتشر می‌شود. خبری که با هیچ مهری نمی‌توان آن را تکذیب یا رد کرد. بگذریم از اینکه مسئولان آموزش و پرورش اشنویه، هنوز در مورد خودکشی این کودک یازده ساله اظهار نظری نکرده اند. اما باز هم یک نکته در اینجا مشهود می‌ماند که درخواست هدیه به مدرسه، ریشه در فقر پدر کارگر وی داشته است.

همایش‌های بی خروجی
همایش‌ها برگزار می‌شود و در آن به بررسی راهکارهای حمایت اجتماعی از کودکان آسیب دیده پرداخته می‌شود. احتمالا همایشی از جنس همان همایش‌های همیشگی که با نشان دادن چند فریم از عکس‌ها و فیلم‌ها، آه از نهاد مدعوین برمی آورد و تنها خروجی که می‌توان از آنها انتظار داشت، فراموشی پی در پی تمام کسانی است که داعیه کمک به همان کودکان آسیب دیده را دارند. همانطور که از گزارش سازمان جهانی بهداشت منتشره در سال 2014 برمی آید، حکایت خودکشی 800 هزار نفر در جهان است. آماری برابر با در هر 40 ثانیه یک نفر! طبق این آمار، بالغ بر 75 درصد از موارد خودکشی، در کشورهای با درآمد کم یا متوسط صورت می‌پذیرد. درست نیست که دیده بر آمار خودکشی در ایران ببندیم. البته باید از کنار این نکته گذشت که پزشکی قانونی هنوز آمار دقیقی از این خودکشی‌ها در کشور ارائه نداده است اما انتشار اخبار، گویای آمار نه چندان پایین این نوع مرگ در کشور است.

فارغ از حاشیه
گرچه اکثر اساتید و محققان جامعه شناسی، بارها این نکته را به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی گوشزد کرده‌اند که ایجاد اشتغال در پایین آوردن این آمار می‌تواند نقش بسزایی داشته باشد. اما... بیکاری امکان اقدام به خودکشی را دو برابر افزایش می‌دهد. طبق آمار، خودکشی در برخی استان‌های غربی کشور بسیار بالا رفته است. رصد آمار خودکشی می‌تواند تا حدودی مسیر را برای مسئولانی که توانایی کمر همت بستن به کاهش این آمار را دارند هموار کند. برنامه‌ای منسجم که فارغ از ابعاد حاشیه ای، کمک شایانی به پایین آوردن وقایع تلخ داشته باشد. گرچه این آمار جای خود را به مد شدن خودکشی در میان کودکان ده یا یازده یا دوازده ساله داده است.

ایستگاه پایانی
و این ایستگاه پایانی است. خودکشی آخرین راه انتخابی است برای کسی که وامانده و سردرگم از فشاری است که از فقر به او وارد می‌آید. خود را و همه زندگی خود را به ورطه نابودی می‌کشاند. آمار زنان کارتون خواب، کودکان کار، پدران بیکار، جوانان دور مانده از بازار اشتغال، همه موید یک حکایت است. آیا اشتغال جوانان در برنامه ششم توسعه، جای مناسبی را به خود اختصاص خواهد داد؟ تا چه زمانی باید از شنیدن اخباری با کلید واژه‌های فقر، خودکشی، بیکاری افسوس بخوریم و به فکر راه چاره باشیم؟

ابتکار