صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۳ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۲۳۲۵۰۱
تاریخ انتشار: ۱۲ : ۰۹ - ۰۴ آبان ۱۳۹۴
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
امام خميني (ره) همواره به جايگاه والاي زنان در اسلام و جوامع اسلامي تاكيد کرده و مي‌فرمودند «زن بايد در مقدرات اساسي مملكت دخالت كند» از اين رو بايد اذعان داشت كه سهم و مشاركت زنان پابه‌پاي مردان در شكل‌گيري نظام جمهوري اسلامي ايران نبايد از نظرگاه‌ها دور نگاه داشته شود. با وجود تاكيد فراوان بزرگان و صاحب‌نظران نسبت به مشاركت سياسي زنان در عرصه‌هاي تصميم‌ساز كشور همچنان مشاهده مي‌شود كه سهم زنان در پارلمان هنوز از 5/3 تا 4 درصد فراتر نرفته و رقم مشاركت سياسي زنان در ايران همچنان در رديف آخرين رتبه كشورهايي است كه ميزان مشاركت سياسي زنان در آنها مورد ارزيابي و بررسي قرار گرفته است. بر اساس آخرين سندي كه مجمع جهاني اقتصاد منتشر كرده است بايد متذكر شد در ميان 142 كشور جهان از نظر رتبه شكاف سياسي ايران رتبه 137را در این ميان كسب كرده است. به عبارتي ايران در اين خصوص با آخرين كشور دنيا تنها 5 رقم فاصله دارد و با بررسي اين سند در سال‌هاي گذشته جهت اثبات اين مساله بايد به اين نكته بسنده كرد كه از سال 2006 كه مجمع جهاني اقتصاد كه بخشي از گزارش‌هاي خود را به شكاف جنسيتي در كشورهاي مختلف اختصاص داده است رتبه ايران سال به سال تنزل پيدا كرده و كشورهايي كه از ايران عقب‌تر بودند در اين گزارش پيشي گرفته‌اند، از اين رو با نزديك شدن به عرصه انتخابات بيش از هر چيز مطلوب دانستيم كه سهم زنان در انتخابات و ظرفيت كرسي‌هاي زنان در مجلس و حتي در ديگر عرصه‌هاي سياسي و نهاد‌هاي تصميم‌ساز كشور را مورد بررسي قرار دهيم. همه آنچه از نظر مي‌گذرانيد گفت‌وگوي «آرمان» با آذر منصوري فعال سياسي اصلاح‌طلب پيرامون اقدامات مسئولان ذي‌ربط جهت افزايش حضور سياسي زنان و فضا براي ورود زنان در انتخابات آتي است.
 
  فضا را جهت حضور زنان در انتخابات آتي نسبت به انتخابات سال‌هاي گذشته چگونه مي‌بينيد؟
با توجه به گسترش ورود زنان به مراكز آموزش عالي و به تبع آن افزايش تعداد زنان صاحب تخصص و علم كه از حوزه‌هاي آموزش عالي فارغ‌التحصيل مي‌شوند به نظر ظرفيت‌هاي بيشتري براي حضورگسترده زنان در انتخابات آينده و فضاي سياسي كشور وجود دارد. از سويي توجه به تحولاتي كه در فضاي بين‌المللي و پيراموني كشور به وقوع پيوسته است جريان‌هاي سياسي اعم از اصلاح‌طلب و اصولگرا توجه بيشتري نسبت به اين مساله دارند و همچنين فعالان عرصه زنان نيز نگاه جدي‌تري به سازوكارهاي عينيت يافتن حضور بيشتر زنان در مجلس آتي دارند، چرا كه گمان مي‌رود حضور و كسب كرسي‌هاي بيشتر زنان در مجلس آتي مطالبات زنان در مجلس را از سوي آنها پيگيري و در نهايت محقق خواهد کرد. بر اين اساس به نظر مي‌رسد كه در اين دوره از انتخابات با فضاي مثبت‌تري رو‌به‌رو خواهيم بود چرا كه همه جريان‌هاي سياسي از مشاركت جدي خويش در انتخابات سخن به ميان آوردند. به همین دليل تصور مي‌رود كه اين‌بار نسبت به دوره‌هاي گذشته فضاي بيشتري براي حضور زنان در انتخابات فراهم خواهد بود. بر اساس اين فضايي كه به هر ترتيب مورد ارزيابي قرار مي‌گيرد گمان مي‌رود جريان‌هاي سياسي نيز تلاش بيشتري جهت بهره‌مندي از زنان صاحب‌نظر و تخصص در حوزه‌هاي مختلف و دعوت از آنها خواهند كرد تا در نهايت نام اين زنان را در ليست‌هاي انتخاباتي خود ببينند. در مجموع مي‌توان گفت كه فضاي مساعدتري نسبت به انتخابات سال‌هاي گذشته در پيش روي زنان كشور قرار دارد.  

  اساسا ميزان مشاركت زنان در نهادهاي تصميم‌گير و سهم آنها در انتخابات كشور تا چه اندازه است؟
مشاركت سياسي زنان ايراني و حضور آنها در نهادهاي تصميم‌گيري و تصميم‌ساز به نظر مي‌رسد كه امروز  به عنوان چالش جدي در جامعه و در ساختار حقيقي و حقوقي كشور در ميان طبقه روشنفكر مطرح است. قاعدتا براي رفع اين چالش و پر كردن شكاف نسبت به جامعه جهاني، بايد تدابيري انديشيده شود. با توجه به اينكه امام (ره) به عنوان بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران پس از پيروزي انقلاب فرمودند كه زنان بايد در مقدارت اساسي مملكت دخالت كنند و همواره ايشان در رفتار و گفتارشان نسبت به حضور پوياي زنان در مسائل كشور تاكيد داشتند به هر ترتيب اتفاقي كه در سال‌های گذشته در كشور افتاده است، با شكل‌گيري 9 مجلس پس از انقلاب اسلامي همچنان مشاهده مي‌شود كه در آخرين مجلس تنها 9 كرسي به زنان كشور اختصاص پيدا كرد كه اين تعداد هم اساسا تلاش چندانی جهت پيگيري مطالبات زنان جامعه به كار نبردند. در شرايط فعلي به نظر مي‌رسد كه با توجه به اساس ضرورت مشاركت سياسي زنان در كشور و تاكيدي كه بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران بر اين مساله داشتند بايد يك ريشه‌يابي و آسيب‌شناسي جدي در اين رابطه صورت بگيرد، چرا كه اين رقم افزايش پيدا نكرده است، در حالي كه سال به سال بر ميزان راه‌يافتگان زن و دختر كشور در مقطع آموزش عالي افزوده مي‌شود. براساس خروجي آخرين كنكور تعداد دختراني كه رتبه‌هاي نخست را در كشور كسب كردند از پسران نيز بيشتر بوده است. با توجه به مسائلي كه در سطح جامعه به‌ويژه حوزه آموزش عالي روي مي‌دهد متاسفانه باز هم بايد متذكر شد كه رقم مشاركت زنان رقم بسيار پاييني است.  
 
چه دلايل ريشه‌اي براي رغبت اندک زنان جهت مشاركت سياسي و حضور آنها در عرصه‌هاي انتخاباتي وجود دارد؟
يكي از علت‌هاي عمده‌اي كه درباره اين مساله وجود دارد اين است كه سياست اساسا در ايران بيشتر مردانه است. به عبارتي بايد گفت اساسا ساختار احزاب در كشور بيشتر مردانه بوده و نگاه عده‌ای از شخصيت‌هاي موثر و تاثيرگذار جريان‌هاي سياسي كشور ما و حوزه فعاليت‌هايشان تاكنون مردانه بوده است. تا امروز توجه لازم نسبت به اين مساله از سوي مسئولان صورت نگرفته است كه به دنبال سازوكارهايي جهت افزايش مشاركت سياسي زنان باشند. فضاي سياسي بر فعالان اين حوزه هزينه‌هایي تحميل مي‌كند. به هر ترتيب بايد گفت اين هزينه‌ها به تنهايي مانعي جدي به شمار مي‌رود براي اينكه زنان در عرصه مشاركت سياسي حضور فعال و پويایي نتوانند داشته باشند و علت ديگر نيز اين است كه به‌طور طبيعي وقتي يك زن در عرصه سياست مي‌خواهد فعاليت كند و حضور پررنگ‌تر و موثرتري در اين عرصه داشته باشد بايد با توجه به ساختار ذهني خانواده و افت فرهنگي جامعه و باورهاي موجود در آن تلاش كند تا بتواند مجموعه‌اي را با خود همراه كند. به‌طور طبيعي و برای مثال مي‌توان گفت زماني كه يك زن مي‌خواهد وارد عرصه سياست شود و به عنوان يك كنشگر سياسي در فضاي سياسي كار حزبي انجام دهد و در نهايت بتواند اثرگذار باشد، فضاي ذهني و ساختار جامعه باید آزادي لازم را به زنان بدهد. به‌عبارتي يك زن زماني كه مي‌خواهد وارد عرصه سياسي شود بايد قطعا رضايت، همراهي و حمايت خانواده را با خود داشته باشد اما يك مرد الزاما به دليل ساختار مردسالارانه نياز به اين همراهي و حمايت از سوي خانواده را حتي احساس هم نمی‌کند. آزداي عمل بيشتر مردان نسبت به زنان براي ورود به عرصه سياسي يكي از دلايلي است كه سبب مي‌شود زنان تمايل جدي به اين مساله نداشته باشند و نكته ديگر اينكه ما در آموزش‌هاي رسمي و ترويجي خود به هيچ‌وجه نسبت به اين موضوع توجه جدي نداشتيم.  

  مسئولان ذي‌ربط نسبت به حضور فراگير زنان در كشور براي ورود به عرصه انتخابات به عنوان يكي از چالش‌هاي جدي كشور بايد چه كار كنند؟ 

با توجه به وضعيت موجود و فاصله‌اي كه ميان ايران و كشورهاي منطقه و ميانگين رقم مشاركت سياسي زنان در دنيا وجود دارد به نظر مي‌رسد كه مسئولان بايد در پي يافتن تدابير و ‌سازوكارهايي باشند كه اين ‌سازوكارها حضور زنان در عرصه‌هاي تصميم‌گير و تصميم‌ساز را تسهيل و جريان‌سازي كند. با توجه به تجربه‌ها و الگوهايي كه كشورهاي ديگر به كار بردند ايران نيز قاعدتا با بهره‌گيري از اين تجربه‌ها و الگوها باید اين روند را افزايش دهد. طبيعتا بخشي از آن به ظرفيت‌هاي ساختار حقوقي كشور ما بازمي‌گردد. اعمال تصميم‌ها و راهكارهاي مثبت كه تعداد حضور زنان در نهادهاي تصميم‌ساز افزايش پيدا كند. تصور مي‌رود كه بخشي از اين چالش‌ها به قانون انتخابات بازمي‌گردد كه در انتخابات آتي بايد توجه بيشتري نسبت به ايجاد ظرفيت در آن شود. ظرفيت براي زنان جهت كسب كرسي‌هاي مجلس و حضور آنها در عرصه‌هاي مختلف سياسي بايد افزايش پيدا كند. يكي از اقدامات مهم و عمده رسانه‌ها و مسئولان، جريان‌سازي مساله است. به عبارتي بايد افكار عمومي را نسبت به افزايش مشاركت سياسي زنان حساس کرد و تجربه موفق كشورهاي توسعه‌يافته جهان نشان داده كه هر جا كه زنان در نهاد‌هاي تصميم‌ساز ورود پيدا كردند نه تنها به نفع زنان آن جوامع بوده بلكه حتي صلاح و منافع سياسي آن كشورها را به دنبال داشته است. بر اين اساس ساخت اين مطالبه و حساس كردن افكار عمومي نسبت به اين مساله و اينكه طبيعتا زنان به عنوان بخش لاينفك از پيكره اجتماع بايد مطالبات و خواسته‌هاي آنها به عنوان بخشي از مطالبات جريان‌هاي سياسي موثر مد نظر قرار بگيرد نه اينكه برعكس اين مطالبات خاص و محدود به حوزه زنان باشد. رسانه‌ها، دولت و احزاب باید ‌سازوكاري را جهت افزايش حضور زنان در دستور كار خود قرار دهند. در همه عرصه‌هاي اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و سياسي مي‌توان اميدوار بود كه در چشم‌اندازي اين فاصله و شكافي كه ميان ايران و كشورهاي ديگر در اين خصوص ايجاد شده را با برنامه‌ريزي و سياست‌گذاري‌ها ترميم کرد.  

  در برنامه‌هاي توسعه از ابتدا تا برنامه پنجم توسعه تا چه اندازه به حضور سياسي زنان توجه جدي شده است؟ 

تاكنون در برنامه‌هاي توسعه‌اي كه در كشور لحاظ شده از برنامه توسعه اول تا برنامه پنجم- البته به استثناي برنامه چهارم كه توجه نسبي نسبت به حضور سياسي زنان داشت- توجه و حساسيتي نسبت به مشاركت سياسي زنان نشد تا اينكه بخواهند ‌سازوكاري جهت افزايش اين مشاركت داشته باشند. به هر ترتيب عوامل متعدد سبب به وجود آمدن اين وضعيت شده كه بايد با آسيب‌شناسي و بررسي واقع‌بينانه اين دلايل به راهكارهايي بينديشيم كه بتواند مشاركت سياسي زنان را ارتقا دهد. 

  تعداد حضور زنان در انتخابات شوراها نسبت به انتخابات مجلس چگونه است؟ آيا در انتخابات شوراها تدابير لازم جهت حضور بيشتر زنان انديشيده شده است؟

طبيعتا بخشي از دلايل مطرح شده به حضور تعداد زنان در بزنگاه‌هاي انتخاباتي مربوط مي‌شود. تعداد زنان داوطلب در انتخابات در مقايسه با داوطلبان مرد بسيار پايين است و طبيعتا به همان ميزان نيز به مجلس راه پيدا خواهند كرد. به عبارتي اگر 3 يا 4 درصد زنان به مجلس راه پيدا كنند، اين ميزان متناسب است با ميزان زناني كه در انتخابات به عنوان داوطلب ثبت‌نام مي‌كنند. بايد به مشاركت سياسي زنان به عنوان يكي از شاخص‌هاي توسعه‌يافتگي به آن توجه کرد. برای مثال چه عاملي سبب مي‌شود كه زنان رغبتي براي حضور در رقابت‌هاي انتخاباتي نداشته باشند در حالي كه در انتخابات شوراها باز وضع به گونه‌اي ديگري است مثلا در انتخابات اخير شهر و روستا 12 هزار نفر زن نيز ثبت‌نام كردند از اين تعداد 6000 زن توانستند در انتخابات شوراهاي شهر و روستا راه پيدا كنند و به عنوان نمايندگان مردم در مديريت‌هاي شهري خود حضور داشته باشند. به نظر مي‌رسد كه با توجه به نتايجي كه از حيث مشاركت سياسي زنان كه در كشور وجود دارد ما ناگزيريم كه اين واقعيت را بپذيريم كه افت فرهنگي و اجتماعي موجود در كشور و تبعيض‌هايي كه متوجه زنان جامعه است در حوزه‌هاي مختلف اين تبعيض‌ها مانع حضور آنها در سطح نهادهاي تصميم‌گيري و تصميم‌ساز مي‌شود. به هر ترتيب مسائل موجود در ساختار حقيقي و حقوقي كشور مانع از افزايش مشاركت سياسي زنان به‌ويژه در مقاطع انتخاباتي مانند مجلس شوراي اسلامي مي‌شود. 

  استفاده از الگوهاي موفق دنيا شكاف موجود ميان ايران و كشورهاي ديگر حتي ممالك همسايه را مي‌تواند در اين راستا پر كند؟

 ما ناگزيريم راهي را طي كنيم كه كشورهاي موفق در اين زمينه پيمودند. اكنون سال‌هاست كه ميانگين حضور زنان در مجالس دنيا از 25 درصد فراتر رفته و دو مسير به عنوان راه‌هاي ممكن مي‌بايستي كه در ايران نيز طي شود تا اين اتفاق بيفتد. مساله نخست اين است كه قانون انتخابات بايد به حضور زنان در مقدرات اساسي مملكت بپردازد. برای مثال آنچه كه در كشور افغانستان و عراق انجام دادند و قانون انتخابات سهمي را به زنان در مجلس اختصاص داد تا زنان شركت‌كننده در انتخابات فارغ از اينكه ميزان آرا لازم را كسب كنند يا خير، اين زنان بتوانند به عنوان نمايندگان مردم در خانه ملت حضور داشته باشند و اقدام ديگري كه در كشورهاي توسعه يافته در دستور كار قرار گرفته اين است كه احزاب نقش اصلي را در چرخش قدرت در بزنگاه‌هاي انتخاباتي ايفا مي‌كنند، از سازوكارهايي استفاده مي‌كنند كه اين سازوكارها ميزان حضور زنان را در نهادي مانند پارلمان افزايش دهد، مشابه اتفاق اخيري كه در انتخابات پارلماني تركيه روي داد و احزاب موثر در صحنه سياسي كشور تركيه سهم و ميزان زنان را در ليست‌هاي انتخاباتي خود افزايش دادند در نتيجه تعداد زنان به بالاي 17 درصد در پارلمان تركيه افزايش پيدا كرده است. به نظر مي‌رسد با توجه به‌صورت مساله و رويكردها، ‌سازوكارهايي كه در جوامع مختلف به كار گرفته مي‌شود و مشابهت‌هايي كه جامعه ايراني با جوامع دور و نزديك كشور دارد، ناگزير بايد از همين سازوكارها و مكانيسم‌ها بهره گرفت تا ميزان حضور زنان را در مجلس و در نهادهاي منتخب دموكراتيك افزايش دهيم و چنانچه اگر از اين مكانيسم‌ها استفاده نشود اين رقم با تغيير بسيار اميدواركننده‌اي در مجلس آينده همراه نخواهد بود.  
ارمان