پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : در صحنه سياسي منطقه و بينالملل بحران خاورميانه كه مركزيت آن در عراق و سوريه است، همچنان اصليترين و مهمترين مشكل شمرده ميشود.
مبارزه با تروريسم و بهطور آشكار مبارزه با گروههاي تروريستي از داعش تا النصره و از طالبان تا القاعده در ظاهر فصل مشترك سياسي ـ نظامي مسكو و واشنگتن است. اما در ميدان اقدام هر يك از دو قدرت بزرگ بينالمللي منافع خود را جستجو و براي تحقق منافع خود آرايش نيرو ميدهند و از كشورهاي منطقه به همراهسازي ميپردازند. در ارزيابي شرايط بحراني خاورميانه اگرچه جنگ و تخريب شاخص است، اما تنافر دولتها در اين منطقه از يكديگر نيز عامل مهم تشديد بحران شده است. سعوديها بهصورت مستقيم وارد جنگ در يمن شدهاند و بدون كمترين ممانعتي از قدرتهاي بينالمللي، شب و روز يمن را بمباران ميكنند و به كشتار افراد عادي يمني مشغولند.
شيوه نظامي دولت سعودي با رژيم صهيونيستي در اصل تجاوز، عليرغم همه قوانين سازمان ملل، انطباق پيدا كرده است. دولت اردن خود را گرفتار كشتار جوانان و كودكان فلسطيني در سراسر كرانه باختري ميبيند و نظاميگري نتانياهو موجب بحران داخلي براي شاه اردن شده است. در لبنان بنبست انتخاب رئيس جمهوري در اين كشور به دخالتهاي دولتهاي خارجي در منطقه و تضادهاي آنها متصل شده است و لبنان را همچنان بر لب پرتگاه جنگي ديگر در درون نگه داشته است. تركيه كه در آستانه انتخابات مجدد سراسري براي تشكيل مجلس و دولت جديد است، دچار تروريسم دروني شده است و اختلافهاي احزاب با يكديگر و با مديريت اردوغان در عمل اين كشور را دچار بحران دروني كرده است، بهخصوص كه اردوغان دوره جديدي از جنگ با: پ.ك.ك را كليد زده است.
در خاورميانه بهصورت سنتي سه كشور ايران، مصر و تركيه اهرمهاي ايجاد تعادل در منطقه محسوب ميشدند. اكنون بعد از تجاوز آشكار سعوديها به يمن و فاجعه منا و همگرايي رياض و تلآويو، جنگ لفظي ايران و سعودي اوج گرفته است و وزير خارجه سعوديها كه همه او را بيتجربه و «لات» ميخوانند، روزي نيست كه عليه جمهوري اسلامي ايران فحاشي نكند و به رسانههاي صهيونيستي در غرب خوراك تبليغاتي ندهد. اما مصر آنچنان از درون گرفتار شده كه از مدار تعيين كننده در بحرانهاي خاورميانه جدا شده است. اردوغان در حمايت از اخوانالمسلمين، رئيس جمهوري مصر را قاتل و رژيم او را كودتا ميخواند. سيسي رئيس جمهوري مصر نيز هيچ تمايلي به تجديد روابط با آنكارا نشان نميدهد.
آنچه ترسيم شد، سيماي دروني از خاورميانه و تنافر دولتهاي آن از يكديگر است. حال در چنين موقعيتي، اجلاس چهارجانبه وين، بين وزراي خارجه روسيه، آمريكا، عربستان و تركيه كه آن را بخشي از ديپلماسي روسيه خواندهاند، انجام گرفته است.
يكي از كارشناسان سياسي خاورميانه درباره اين اجلاس و انگيزههاي آن مينويسد: «برخي تحليلگران بر اين باورند كه روسيه عمليات نظامي خود را تا اين مرحله كافي ميداند و بنابراين وارد فاز سياسي شده است تا بحران سوريه را از لحاظ سياسي حل و فصل كند. اظهارات ولاديمير پوتين، رئيس جمهوري روسيه و سرگئي لاوروف وزير خارجه وي نشان ميدهد مسكو برنامه كاملي در قبال سوريه تدوين كرده است و در واقع نشستهايي مانند اجلاس وين اقدامي در جهت آرام نگه داشتن كشوري مخالف نظام سوريه است.
طرح مسكو براي سوريه شامل سه مرحله است: 1 ـ نابود كرد سازمانهاي تروريستي و تكفيري 2 ـ آشتي سياسي و برگزاري انتخابات با شركت همه گروههاي سياسي، قومي و مذهبي 3 ـ بازسازي خرابيهاي ناشي از جنگ. از اين رو روند سياسي مورد نظر روسيه، در ادامه جنگ با تروريسم است، نه به موازات آن.
در حال حاضر سعي روسيه بر آن است كه مانع كارشكنيهاي عربستان، آمريكا و تركيه در روند مبارزه با تروريسم شود و در نشست وين نيز همين نكته را مطرح كرده است.
اما طرفهاي مقابل روسيه (آمريكا، تركيه و عربستان) انگشت را روي سرنوشت بشاراسد گذاشتند. آنان تأكيد كردند راه حل سياسي براي سوريه بايد بدون حضور بشاراسد كليد بخورد. اما لاوروف تصريح كرد سرنوشت رئيس جمهوري سوريه منوط به تصميم سوريها است و نه كشورهاي ديگر. اين نگرش نشان ميدهد روسيه هيچ توافقي غير از اين را نميپذيرد. شديدترين موضع در قبال سياست روسيه را عادل الجبير، وزير خارجه عربستان داشت. او گفته است تحت هيچ شرايطي ادامه حضور اسد را در قدرت نميپذيرد.
الجبير با تكرار سياست عربستان تأكيد كرده است، در هر راهحلي كه مدنظر قرار ميگيرد، بايد رفتن اسد از قدرت لحاظ شود.
البته آمريكا و تركيه مواضع ملايمتري اتخاذ كرده و گفتهاند ادامه حضور اسد در قدرت در يك دوره زماني مشخص را ـ كه از نظر تركيه 6 ماه است ـ ميپذيرند. اما موضع روسيه و كشورهاي ديگر مانند جمهوري اسلامي ايران اين است كه هيچ كشور ديگري نميتواند به جاي مردم سوريه تصميم بگيرد و ماندن يا نماندن اسد در رأس قدرت در انتخاباتي كه پس از مرحله مبارزه با تروريسم برگزار ميشود، رقم ميخورد.
روسها در نشست وين دستاورد ديگري هم داشتند. اين دستاورد، توافقي بود كه ميان لاوروف و ناصر ابوجوده، وزير خارجه اردن درباره هماهنگي عمليات نظامي در سوريه به دست آمد. طبق اين توافق هماهنگي پروازهاي نظامي و عمليات مبارزه با تروريسم از طريق تشكيل يك اتاق عمليات مشترك خواهد بود. به اين ترتيب، به نظر ميرسد روسيه توانسته است اردن را از دايره مخالفان اسد خارج كند و به سمت سياستهاي خود بكشاند.
اهرم اصلي روسيه براي اجراي طرحهايش حضور نظامي در سوريه و هماهنگي با ايران، عراق و حزبالله لبنان است. در اين ميان، عربستان و تركيه قادر به متوقف كردن عمليات نظامي روسيه نيستند. بخشي از هدف و منظور روسيه از اقدام نظامي در سوريه آن است كه مخالفان را وادار به پذيرش وضعيت موجود كرده و با آنها اتمام حجت كند».
راهحلهاي آشفته براي حل بحرانهاي درهم تنيده در خاورميانه جواب نميدهد و كشورهاي خاورميانه هم مشكلات دروني و هم بيروني دارند.
پوتين سياست تثبيت قدرت روسيه در خاورميانه را دنبال ميكند، همانگونه كه آمريكا نميخواهد منافعاش در اين منطقه لطمه بخورد. بعد از گذشت 4 سال از جنگ ويرانگر در سوريه، اكنون كه مشكل آوارگان سوري با نام «پناهجويان» به كشورهاي اروپايي رسيده است، شعار پايان جنگ و يافتن راهحل هاي سياسي براي اين بحران داده ميشود. مردم خاورميانه جدا از اينكه دولتهاي آنها به مسكو يا واشنگتن گرايش داشته باشند. اطميناني به پوتين يا اوباما ندارند. اگر بحران و جنگ تأمين كننده منافع مسكو يا واشنگتن باشد، سالهاي سال اين منطقه همچنان در بحران غوطهور خواهد ماند. بهخصوص كه اغلب دولتهاي اين منطقه از يكديگر تنافر دارند. سياستمداران غربي ميگويند تا 10 سال آينده خاورميانه همچنان مركز و منبع بحران و جنگها باقي خواهد ماند.
*ابوالقاسم قاسم زاده