محمدمهدی فرقانی از جدی و ریشهدار نبودن نقد کتاب در میان آثار حوزه دانشگاهی و علمی انتقاد کرد و گفت: درحالیکه شاهد تولید انبوه کتاب در دانشگاه هستیم متأسفانه باید بگوییم که بسیاری از آنها وجاهت علمی ندارد، باید نقد کتابهای علمی و دانشگاهی در ایران رواج پیدا کند و رودربایستیهای شخصی و عاطفی در نقد کتاب کنار گذاشتهشده و کتابها نقد علمی شود. نتیجه نقد رشد نظریهپردازی و علم است.
رئیس دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی (ره) با این مقدمه، نقد کتاب «تیتر نویسی» مجید رضائیان را به فال نیک گرفت و سپس درباره تیتر نویسی در مطبوعات گفت: اجازه بدهید با یک مزاح بحث را شروع کنم، گفته میشود خاصیت فلاسفه این است که موضوعات و مطالب روزمره را آنچنان پیچیده بیان میکنند که مردم و خودشان متوجه نمیشوند. من وقتی این کتاب را دیدم فکر کردم آقای دکتر رضائیان فیلسوف شدهاند که درباره تیتر که شاید در ظاهر مقوله سادهای به نظر بیاید یک کتاب به این مفصلی نوشتهاند.
وی ضمن قدردانی از رضائیان بابت تلاش در تألیف این کتاب از عدم رعایت اصول اخلاقی در بعضی رسانهها انتقاد کرد و گفت: بهعنوانمثال هفته گذشته من درباره تیتر خبری که از یک وزارتخانه در خبرگزاری آورده شده بود و هیچ ارتباطی با متن خبر نداشت اعتراض کردم، پاسخ این بود که تیتر برای یک رسانه است. من باید عرض کنم اصلاً اینطور نیست، درست این است که ساختار تیتر متعلق به رسانه است اما محتوای تیتر متعلق به متن خبر است و ما باید در تیتر به متن وفادار باشیم.
فرقانی با انتقاد از اینکه امروزه گاهی رد پای تیتر را نمیتوان در متن خبر پیدا کرد، گفت: هنر تیتر زن هم این است که نکته کلیدی متن را بتواند استخراج کرده و تیتر کند. بهترین تیتر معرف محتوای متن است. البته هر رسانه به اقتضای سیاست و خط مشی خود زاویهای از موضوع را پیدا و تیتر میکند اما تیتر نباید بهگونهای باشد که ردپایش در اثر نباشد.
وی گفت: این اصالتها فضای روزنامهنگاری حرفهای را از فضای مجازی جدا میکند و ما نباید اجازه بدهیم این اصالتها از بین برود. فضای مجازی با سرعت همه اخبار را پوشش میدهد اما افتخار مطبوعات این است که در سازوکار خود اخلاق، دقت و امانتداری را رعایت میکند.
وی با اشاره دوران روزنامه گاری خود و همکارانش گفت: خاطرم هست برای خبر سقوط خرمشهر ما 118 تیتر را مطرح کردیم چراکه باید تیتری را انتخاب میکردیم که روحیه مردم را تضعیف نکند و هم اینکه اطلاعات به دشمن ندهد و دشمنشاد کن هم نباشد و درعینحال خبر را به مردم بهطور واقعی ارائه کند، درنهایت تیتر «خونینشهر هنوز با آخرین فشنگها مقاومت میکند» را انتخاب کردیم که این تیتر قابلمطالعهای در تاریخ روزنامهنگاری ماست.
این استاد رشته ارتباطات در ادامه کتاب تیتر نویسی را اثر باارزشی دانست که میتواند مورداستفاده روزنامهنگاران سنتی و مجازی قرار گیرد و اظهار داشت: علم تجربه را قابلانتقال میکند و خصلت آموزشی دادن به تجربه میدهد و این اتفاق در این کتاب افتاده است چون بسیاری از این قواعد را ما در عمل رعایت میکردیم اما این کتاب قواعد را تئوریزه کرده است. وی بابیان اینکه البته این کتاب هم میتواند ضعفهایی داشته باشد اظهار داشت: بهطور مثال میتوانست فضای بعد از انقلاب در روزنامهنگاری در کتاب لحاظ شود و کتاب را بومیتر کند. مثالهای کتاب بااینکه داخلی هستند ولی اصول آن جهان شمولند و همهجای دنیا تدریس میشوند با این وجود، جای تجربه بومی مولف در این کتاب خالی است و میتوان این تجربههای بومی را در یک فصل مدون کرد چون بومیسازی میتواند ارزشهای این اثر را بیشتر کند.
در ادامه نشست، یونس شکرخواه، از دشواری زبان کتاب انتقاد کرد و گفت: برخی فصول کتاب برای من قابل فهم نیست. همچنین در کتاب فصلی هست که در آن گفته شده تیتر یا از تصویر مایه میگیرد یا از خیال، درحالیکه من میگویم هیچکدام! تیتر از اتفاق تأثیر میگیرد. البته اینکه تیتر را بخواهیم تصویری کنیم مسأله متفاوتی دارد.
وی ادامه داد: بخش دیگری در این کتاب وجود دارد که به جایگاه تیتر در انواع روزنامهنگاری برمیگردد، من معتقدم ما تیتر را برای دنیای واقعی میزنیم نه انواع سبکهای روزنامهنگاری؛ بنابراین همانطور که گفتم باید برای تیتر زنی دو معیار داشته باشیم؛ یکی وفاداری به کلمات کلیدی و دیگری پرداختن به تضادها تا جدال درونی متن را به تصویر بکشیم. این استاد ارتباطات با تأکید بر اینکه در ابتدا باید درست تیتر بزنیم، اظهار کرد: علاوه بر وفاداری به متن نباید از شهرت یک فرد سوءاستفاده کنیم. از سوی دیگر باید در نظر داشته باشیم که ما برای مردم عادی تیتر میزنیم بنابراین باید تیترهای سادهتری انتخاب کنیم.
شکرخواه با طرح این سؤال که آیا تیتر به واقعیت موضوع نزدیک است یا خیر؟ گفت: اینجایی است که روزنامهنگاران گول میخورند چون تیتر باید جلبتوجه کند. شاید یکی از بهترین جنبههای تیتر نویسی این است که باید به فرا متن اشاره داشته باشد اما بالاخره باید در نظر داشته باشیم که در تیتر نباید تاریخ و جغرافیای رویداد را فراموش کرد.
سید فرید قاسمی؛ کتاب پژوه و تاریخنگار مطبوعات هم گفت: در تاریخ مطبوعات چهار دوره کتاب آموزش روزنامهنگاری را پشت سر گذاشتیم؛ دوره نخست 118 سال طول کشید و من نام آن را دوره بیکتابی میگذارم. دوره دوم هم 42 سال به طول انجامید که مشتمل بر کلیگویی در حوزه روزنامهنگاری است. دوره سوم 20 سال و دوره چهارم هم 10 سال طول کشید. کتاب «تیتر نویسی» محصول دوره چهارم است. وی بهنقد خود بر چاپ نخست این کتاب اشاره کرد و گفت: درج ویراست دوم روی جلد کتاب درست نیست، ما تعریفی از ویراست داریم که باروی جلد کتاب همخوانی دارد بنابراین باید مینوشتیم چاپ دوم با افزودههای نو.
قاسمی ادامه داد: در این کتاب تغییراتی بین دو چاپ صورت گرفته که یکی از آنها افزودن فصل چهاردهم درباره ساخت تیترها در اتاق تیتر است. همچنین پیوست دومی به کتاب افزودهشده که به تیتر 12 نشریه خارجی و 12 تصویر از روزنامهی جام جم میپردازد. بحث تیترهای بینامتنی هم یکی از مباحث جدیدی است که به کتاب افزوده شده است. همچنین فونت متن کتاب در چاپ دوم درشتتر شده که از مزایای کتاب به شمار میرود. یکی از تغییرات درست کتاب هم این است که جای منابع و نمایه عوضشده است. وی وجود فصلهای نامرتبط در کتاب را باعث وارد شدن لطمه به اثر دانست و گفت: در این فصول کار عمقی صورت نگرفته است؛ یکی از این فصول تحول تیتر نویسی است چون کلمهای از ایران در آن نمیبینید. مؤلف در کتابش نه به کتابهای منتشرشده دراینباره اشاره داشته و نه بهنقد من در چاپ نخست کتاب. ما سیر تحول تیتر نویسی در ایران داشتیم یا این موضوع را نباید در کتاب بیاوریم یا اینکه باید بهدرستی به آن بپردازیم. وی بابیان اینکه مؤلف میخواهد به تیتر نویسی در وب بپردازد که بسیار خوب است اما تیترهای مجله نگارانه هم باید به آن پرداخته شود، گفت: در کتاب تفاوتی بین تیتر نویسی در روزنامه کاغذی و فضای مجازی میبینیم اما تفاوت بین نشریات کاغذی دیده نمیشود. این تاریخنگار مطبوعات فصل چهاردهم کتاب را بسیار درخشان دانست و گفت: اما این فصل از کتاب باید مستقل شود چون نیازمند تجارب دوستان دراینباره هستیم. به یاد داشته باشید که تئوری فرزند تجربه است و تجربه پدر و مادر نظریهپردازی است. ما نیاز داریم رضاییان پس از سالها روزنامهنگاری از تجارب خودش بگوید.
قاسمی تصریح کرد: دکتر رضاییان باید تجارب خودش را بیشتر منتشر کند. ما به تجربه ایشان نیازمندیم چون متاسفانه در ایران روزنامهنگاران اهل خاطره نویسی نیستند و بیشتر اهل منتشر کردن خبرهای دیگران هستند. ما اینهمه از جنگ گفتیم، اما هنوز روزنامهنگاری جنگ و تاریخ شفاهی آن ثبت نشده است. روزنامهنگاری ایران بومی نمیشود، مگر این که خاطرات ثبت و ضبط شود.
او گفت: بنظرم این کتاب باید دو کتاب شود؛ جلد نخست آداب تیترنویسی و جلد دوم شامل تجارب مولف باشد.
در ادامه نشست مهدی منتظرقائم به ماهیت کتاب «تیتر نویسی» اشاره کرد و گفت: من تفسیرم این است که ایشان از یک روزنامهنگار به محقق در این کتاب تبدیل شده است؛ چون کتاب درباره ضرورت تیتر و کارکرد آن است. البته باید در نظر داشت که ما هنوز از گام اول نگذشتیم یعنی تجارب را ثبت نکردیم؛ چون اگر تیتر تویسی اصول فنیاش تبدیل به تئوری نشود، آن وقت نمیتوانیم به کارکرد آن بیندیشیم.
وی با اشاره به محاسن این کتاب اظهار کرد: مقدمات و مباحث کلی تیتر نویسی در کتاب بهخوبی بیانشده است اما میتوان درباره ضرورت برخی فصلها توضیحاتی داد. کتاب استخوانبندی مباحث مرتبط به تیتر نویسی شامل مباحث قدیم و جدید را دارد و سعی کرده کتاب درسی باشد چون پرسشها و تمرینهای آخر هر فصل تلاش مهمی دراینباره است چراکه ناشر آکادمیک نیست اما مؤلف توانسته او را مجاب کند که آخر هر کتاب پرسش و تمرین بگذارد. وی سپس برخی اشکالات فرمی کتاب را برشمرد و گفت: عنوان تیتر نویسی خیلی زیبا و موجز است اما چیز زیادی درباره محتوا نمیگوید چون تیتر کتاب کلی است و محتوای فصول را بیان نمیکند. درباره ظاهر کتاب نیز باید بگویم که کتاب با فونتهای متفاوتی منتشرشده است که درست نیست. منتظر قائم گفت: اگر این کتاب را درباره اصول تیتر نویسی ندانیم آنوقت من چند سؤال دارم؛ نخست اینکه مخاطب کتاب مشخص نیست آیا خوانندهاش روزنامهنگار است؟ سردبیر است یا ...ابهام بعدی در کتاب این است که بررسی تیتر در کتاب برای روزنامه است یا نشریات هفتگی یا آنلاین چون تیتر در فضای امروزه بسیار گسترده است. امروزه ما روزنامهنگاری شهروندی داریم و آیا این کتاب برای تیتر نویس غیرحرفهای هم میتواند اصول پایهای داشته باشد. وی ادامه داد: این کتاب یک مقدمه مفصل درباره اهمیت و ضرورت تیتر در روزنامهنگاری حرفهای و آماتور کم دارد و این به روشن شدن مخاطب کتاب کمک میکند. امروزه بحث دیپلماسی تیترها، کارکردهای تیتر در ارتباطات سیاسی و نقش تیترها در کمپینهای رسانهای مطرح است که در کتاب بررسی نشده است.
وی افزود: با توجه به اینکه کلمه تیتر از زبان فرانسوی آمده و در زبان انگلیسی ترجمهاش به گونه دیگری میشود ما با مشکل ترجمهای روبرو میشویم و یعنی در ترجمه اصطلاحات پایهای روزنامهنگاری از انگلیسی به فارسی مشکل وجود دارد. دیگر اینکه آیا تیتر از مؤلفههای نشانه شناختی است یا زبانی؟ مسئله مهمی است.
منتظر قائم در ادامه گفت: علیرغم اینکه گفته شد تجربیات باید ملاک کار نویسنده در نوشتن کتاب قرار میگرفت من معتقدم که نظریه فقط از تجربه به دست نمیآید و درواقع نظریه از مطالعه دقیق ادبیات هر رشتهای و واکاوی تجربیات به دست میآید.
وی از عدم مشخص بودن مخاطبان کتاب، عدم مشخص بودن کاربری تیتر در کتاب، توجه نکردن به روانشناسی مخاطب و دیپلماسی تیترها انتقاد کرد.
در پایان مجید رضائیان در پاسخ به تعدادی از انتقادات گفت: کتاب من درواقع دنباله کاری بوده که 10 سال پیش بهعنوان یک متن درسی به انجام رسیده بود و حالا کامل شد. با توجه به اینکه درزمینهٔ تیتر نویسی منابع در دنیا کم است مجبور شدم از آن منابع استفاده کنم و درزمینهٔ انتقال تجربیات هم اعتقادم بر این است که تا مفاهیم آورده نشود پرداختن به تجربیات برایم مفهومی ندارد.
رضائیان در سخنانی درباره مباحث مطرحشده در نقد کتاب توضیحاتی ارائه کرد و گفت: درباره صحبت دکتر شکر خواه مبنی بر اینکه تیتر از واقعیت میآید نه تصویر و خیال من عرض میکنم مگر تصویر غیر از واقعیت است؟ ما میتوانیم بگوییم میز چوبی چوب است ولی هر چوبی میز چوبی نیست. هر تصویری یک واقعیت است.
وی همچنین درباره اینکه زبان این کتاب دشوار است و مخاطب آن مشخص نیست گفت: اتفاقاً زبان کتاب خیلی دشوار نیست و از فصل چهارم به بعد که وارد فضای کاربردی تیتر نویسی میشویم مخاطب کاملاً مشخص است.
وی افزود: من فصل اول را قبول میکنم که شاید کمی سخت خوان و همراه با اصطلاحات علمی و تئوریک باشد که مربوط به مبانی و نظریات بوده و بقیه فصلها با مثالها و زبان سادهتر آورده شده و برای مخاطب خواناست. آنهم به دلیل این بود که میخواستم این اتهام را که روزنامهنگاران خیلی باسواد نیستند را پاسخ بدهم و نوعی دفاع بود در برابر این اتهام.
وی به توجه کتاب «تیتر نویسی» به روزنامهنگاری بومی اشاره کرد و گفت: تمام مثالهای کتاب از روزنامهنگاری ایران است و من تعدادی از کارهایی که خودم کردهام را هم بهعنوانمثال آوردهام که این خود مصداق توجه به روزنامهنگاری بومی است.