صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۱ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۲۳۱۰۹۴
تاریخ انتشار: ۱۹ : ۱۶ - ۲۶ مهر ۱۳۹۴
سعیدلو مدعی بود در 52 هفته(یک‌سال) 52 عنوان نصیب ورزش کشور شده که در تاریخ ورزش ایران بی‌سابقه است. او مهم‌ترین افتخارات دوران مدیریت اش را نیز این‌گونه یاد می‌کند: 16 عنوان جدید، قهرمانی تیم کاراته جوانان، کسب نخستین سهمیه المپیکی یک زن در رشته تیراندازی.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
ورزش در دولت احمدی‌نژاد سیاسی‌تر از هر زمان دیگری بود و مسئولانی غیر ورزشی و از روی ناچاری در این بخش بکار گرفته شدند.

در طول دوره 8 ساله دولت احمدی‌نژاد 2 رئیس سازمان‌تربیت بدنی و اولین وزیر ورزش، دوران پرفراز و نشیبی را برای ورزش کشور رقم زدند. هرچند شاید موفقیت در کسب عنوان چهارم بازی‌های آسیایی گوانگجو و هفدهمی المپیک‌لندن با 4 مدال طلا، 5 نقره و 3 برنز را بتوان از افتخارات ورزش در دولت احمدی‌نژاد دانست ولی اتفاقات تلخی که برای فوتبال رخ داد، ناکامی در صعود به جام‌جهانی 2010 آفریقای جنوبی، دخالت مستقیم در کار فدراسیون‌ها و برخی عزل و نصب‌ها به شدت ورزش را در این دوره تحت تاثیر مسائل خارج از حیطه ورزش، سیاسی کرد.

پدیده ای به نام علی آبادی!

 پس از روی کار آمدن محمود احمدی نژاد در خرداد سال 84 او تیم خود را از شهرداری تهران به دولت برد و سازمان‌تربیت بدنی را هم به محمد علی‌آبادی سپرد که در رقابت با محمد باقر قالیباف برای تصدی شهرداری تهران ناکام مانده بود.

علی آبادی علاقه‌ای به ورزش نداشت و  زمانی که نتوانست جایی در بین وزرای کابینه احمدی نژاد پیدا کند از روی اجبار سازمان تربیت بدنی را به او دادند، تنها به این خاطر که رئیس جمهور می‌خواست "یارغار" و همرزم سابق او در دولت باشد. غفوری فرد درباره این انتصاب گفته بود" وقتی برای کسی سمت پیدا نمی کنند او را به مدیریت ورزش می‌فرستند."

جالب این که علی آبادی در دوره دوم دولت مهرورزی به عنوان وزیر نیرو پیشنهاد شد ولی نتوانست از مجلس رای اعتماد بگیرد. او مدتی هم سرپرستی وزارت نفت را تجربه کرد و نیمه دوم سال 88 را نیز پس از ترک سازمان تربیت بدنی به مدیر عاملی شیلات منصوب شد!

با اتفاقاتی که در دوره علی‌آبادی رخ داد برخی منتقدین از دوران ریاست او بر سازمان تربیت بدنی به عنوان یکی از بدترین دوران مدیریت ورزش در 34 سال گذشته یاد می‌کنند.

شاید بتوان گفت بارزترین نقطه منفی او در این دوران دخالت مستقیم در امور فدراسیون فوتبال و عزل محمد دادکان در 31 خرداد سال 1385 بود که فوتبال ایران را تا تعلیق کامل پیش برد. با برکناری دادکان، علی‌آبادی 5 تیرماه 1385 کیومرث هاشمی را به سرپرستی فدراسیون فوتبال منصوب کرد که البته این اتفاق فیفا را مجاب به برگزاری نشستی ویژه و تعلیق کامل فوتبال ایران کرد. فیفا در بیانیه ای اعلام کرد که "فدراسیون فوتبال ایران به دلیل دخالت دولت در امور فوتبال که بر خلاف ماده 17 اساسنامه فیفاست از تمام فعالیت های بین المللی محروم می شود". عجیب‌تر اینکه بارها علی آبادی و دیگر مسئولان ورزشی اعلام می کردند که هیچ خطری فوتبال ایران را تهدید نمی کند و همه دیدند که بی‌توجهی آنها به قوانین بین المللی چه تبعاتی را به دنبال دارد.

با تعلیق فوتبال ایران کمیته انتقالی به مسئولیت محسن صفایی فراهانی تشکیل و این کمیته مسئول تغییر اساسنامه و برگزاری آزاد انتخابات فدراسیون فوتبال شد.

در پی این اتفاقات در اقدامی عجیب و بی نظیر در تاریخ فوتبال ایران ابتدا احمدی‌نژاد خواست تا همزمان ریاست فدراسیون فوتبال را برعهده بگیرد ولی زمانی که دید برای احراز این پست با موانع جدی قانونی روبروست از این کار منصرف شد.

بعد علی‌آبادی خود را کاندیدای ریاست همین فدراسیون کرد و تا فیفا رسما او را منع نکرد کنار نرفت. او در ماجرایی پیچیده مانع از حضور مصطفی آجرلو در انتخابات فدراسیون فوتبال شد تا کفاشیان در انتخاباتی تک نفره و بدون رقیب رئیس فدراسیون فوتبال شود. دونده سابق و مدیر خنده روی ورزش ایران بعدها صراحتا اعتراف کرد که هیچ علاقه ای به فوتبال نداشته ولی از او خواسته شد تا این مسئولیت را عهده دار شود.

چند سال بعد در ماجرای شکست تیم ملی فوتبال ایران از عربستان در ورزشگاه آزادی و برکناری علی دایی از سرمربیگری تیم ملی فوتبال معلوم شد او در فدراسیون فوتبال هیچ کاره است و حتی به اندازه جابجا کردن یک لیوان آب هم اختیار ندارد.

علی آبادی در طول دوره 4 ساله در سازمان تربیت بدنی حدود 20 رئیس فدراسیون از جمله محمدرضا طالقانی که از استخوان خرد کرده های کشتی و ورزش ایران محسوب می شود را برکنار کرد.

اما پاره‌ای مدال‌ها در المپیک چین به یاری او آمد ولی در مجموع شاید بتوان او را یکی از ناموفق‌ترین روسای سازمان ورزش لقب داد هرچند که در حوزه های عمرانی توفیق‌هایی داشت. او بعد از پایان حضورش در سازمان تربیت بدنی، سنتی را که اسلاف اش پایه گذاشتند ادامه داد و به کمیته ملی المپیک رفت تا با تغییر دولت نیز در عرصه ورزش باقی بماند.

علی‌آبادی 8 آبان 87 به ریاست کمیته ملی المپیک رسید و تا 30 دی ماه 92 این مسئولیت را برعهده داشت تا در نهایت پس از حدود 8 سال سرانجام از صحنه ورزش کشور کنار برود. گفته می‌شود ابهامات در مورد فروش ساختمان کمیته ملی المپیک در خیابان گاندی و صرف هزینه آن برای کاروان اعزامی به بازی های آسیایی از جمله موضوعات حل نشده دوران تصدی او بر ریاست کمیته ملی المپیک است.

مهدی قدمی معاون سازمان تربیت بدنی در دوره مهرعلیزاده که مدتی نیز در دوره مدیریت علی‌آبادی این مسئولیت را برعهده داشت، درباره چگونگی انتخاب او به ریاست کمیته ملی المپیک می گوید:"علی‌آبادی در دوره گذشته برای اینکه مصمم بود بدون حاشیه و با رأی بالایی رئیس کمیته شود، اولاً اجازه نداد معاونین و مدیران و حتی رؤسای فدراسیون‌هایی که به وی نزدیک بودند، کاندیدا شوند. ثانیاً در جهت جلب اعتماد حداکثری اعضای مجمع، پیش از انتخابات فرم‌های نظرسنجی ای را تهیه کرده بود و بطور غیر رسمی، نظر تعدادی از اعضای مجمع و رؤسای فدراسیون‌ها را در رابطه با بهترین و مقبول‌ترین گزینه ها برای کرسی های مختلف هیات اجرایی گرفت و با گروهی از معاونین و مشاورانش، لیست مورد حمایتش را نهایی کرد. یکی از مدیران نزدیک به علی آبادی مدتی بعد به من گفت که علیرغم اینکه در نظرسنجی وضعیت خوبی داشته‌ام، همه گروه مدیران و مشاورین ایشان با من مخالف بوده اند البته بجز همین یک مقام مسئول که از گذشته جزء دوستان ما بوده و از مدیران ورزشی سازمان محسوب می‌شد. حتی وی تلاش کرده‌بود که حتی المقدور مرا تخریب نکنند . او به علی آبادی گفته بود با اقبالی که روی من هست، اگر خودم بیایم و رأی بیاورم، هم برای سازمان بد می‌شود و هم بعداً علی‌آبادی در کمیته با من مشکل پیدا می‌کند، ضمن اینکه همین‌طوری هم با هم مشکل و اختلاف عقیده جدی داشتیم.

به هر حال علی‌آبادی وقتی به سازمان آمده بود مرا که در جایگاه قائم مقامی سازمان بودم عزل کرد و به عنوان کارمند رسمی سازمان، مرا از خانه خودم بیرون کرد. به هر حال تیمش هم اصطحکاک‌شدیدی‌ با من‌داشتند، فکرمی‌کردند با آمدن دولت احمدی‌نژاد،"فتح الفتوحی" شده و من هم که اهل باج‌دادن نبودم، بویژه اینکه اجازه دخالت در حوزه خودم یعنی فدراسیون‌ها را نمی‌دادم و آنها دوست داشتند در امور آنها دخالت کنند. فشار عجیبی روی من در رابطه با بعضی فدراسیون‌ها مثل فوتبال و جودو گذاشته بودند که تا جائی‌که امکان داشت نمی‌گذاشتم فشارها به فدراسیون‌ها منتقل شود، مخصوصاً در رابطه با فوتبال که در آستانه اعزام به جام جهانی بودیم. دادگان هم دخالت‌ها را بر نمی‌تابید که انصافاً در بیشتر مواقع حق با او بود. من در دوره مهرعلیزاده هم معاون ورزشی بودم اما در آن دوره هیچگاه در امور فدراسیون‌ها دخالت نمی‌کردم. مهرعلیزاده هم علاقه‌ای به دخالت نداشت.البته نظارت و هدایت از جمله وظایف ما بود. مثلاً در دوره علی‌آبادی شخصی برنامه تمرین بدنسازی برای تیم ملی فوتبال نوشته بود که یک نمونه آن این بود که بازیکنان توی گل و لای تمرین کنند تا پای آنها قوی شود! این برنامه از دفتر رئیس سازمان ارجاع شده بود و اجرایش را هم پیگیری می کردند. دادگان این مسائل را نمی‌توانست به راحتی تحمل کند و سیستم عصبی‌اش به هم ریخته بود. به هر شکل ممکن بود دخالت‌ها را مدیریت کردیم و تا من در سمت معاونت بودم علیرغم فشارها، همه‌چیز سرجایش بود و حتی برکناری در فدراسیون‌ها نداشتیم تا من را برداشتند و بعد تغییرات را انجام دادند.کارهای عجیب و غریب غیراخلاقی هم می‌کردند، مثلاً بعضی از عوامل رسانه‌ای علی‌آبادی به بعضی رسانه‌ها خط می‌دادند که مرا تخریب کنند در حالی‌که هنوز معاون سازمان بودم."

علی آبادی مدعی ساخت 3 هزار ورزشگاه در دوران مسئولیت خود بود که اگر صحت داشته باشد قابل توجه است ولی اغلب ورزشگاه هایی که مورد افتتاح و بهره‌برداری قرار گرفت فاقد استانداردهای لازم بود به طوری که امکان برگزاری هیچ یک از رویدادهای بین المللی در آن وجود ندارد.

برخی از جملات مشهور وی که در عین حال به ساخت ورزشگاه علاقه خاصی نشان می داد از این قرار است:

- من ریشه فدراسیون‌های نافرمان را می‌خشکانم
- فیفای اسلامی تشکیل می‌دهیم
- عده‌ای سر در داخل و دوستانی در بیرون دارند که به زودی افشا می‌کنم
- تا چند سال دیگر می‌توانیم میزبان المپیک باشیم

برباد دادن کرسی اجرایی AFC

همان‌گونه که مصطفی هاشمی‌طبا با تجربه مدیریت نمایشگاه بین‌المللی به ریاست سازمان ورزش رسید جانشین او در شرکت‌ سهامی نمایشگاه‌ها نیز یک‌دهه بعد رئیس سازمان تربیت‌بدنی شد. با این تفاوت که هاشمی‌طبا از سئول به ورزشگاه‌آزادی رفت و سعیدلو به سئول بازگشت چون ساختمان سازمان به سئول آمده بود. سعیدلو در اولین گام اقدام به کنارگذاشتن مدیران دوران علی‌آبادی و اصطلاحا «علی‌آبادی زدایی» کرد. کنار گذاشتن مدیران‌ورزشی دوشغله با این عنوان که"من مدیر تمام وقت می‌خواهم" زمینه حذف بسیاری از مدیران باسابقه و قدیمی ورزش را فراهم کرد.

از دیگر نکات دوران سعیدلو اختلافات شدید او و علی‌آبادی بود.اختلاف آنها که هر دو ظاهرا از یک طیف سیاسی بودند در این دوره به اوج خود رسید و مناقشه‌هایی را به راه انداخت که اوج آن در بازی‌های آسیایی گوانگجو بروز کرد.این اختلاف بین روسای سازمان تربیت‌بدنی و کمیته ملی المپیک به شدت به بدنه ورزش کشور لطمه زد و حواشی بسیاری را به راه انداخت. تمایل سعیدلو با این شعار که"مدیریت ورزش‌باید یکدست باشد" حتی او را به صرافت ریاست بر کمیته ملی المپیک هم انداخت.اختلاف‌ها تا آنجا شدت پیدا کرد که ورزش‌ایران تا آستانه تعلیق پیش رفت و طبق معمول هر دو مدیر ورزشی آن را تکذیب کردند...

یکی از اختلافات عمده سعیدلو و علی‌آبادی در نگرش این دو به ورزش شکل گرفت. سعیدلو به ورزش قهرمانی و مدال‌آوری در رویدادهای بین‌المللی اعتقاد داشت درحالیکه علی‌آبادی ساخت و ساز و افزایش فضاهای ورزشی را نیاز ورزش کشور می دانست.  در این دوره بحث تحقیق و تفحص از دستگاه ورزش نیز از سوی مرحوم یحیی‌زاده نماینده مردم میبد و تفت مطرح شد و او به صراحت اعلام کرد اگر این گزارش منتشر شود پای بسیاری از مدیران فاسد ورزش به میان کشیده می‌شود و آنها باید مفتضحانه صحنه ورزش را ترک کنند و از مسئولیت خود کنار بروند.

دخالت سعیدلو در امور دو باشگاه سرخابی پایتخت هم از دیگر اتفاقات این دوره بود. او بود که پای حبیب‌کاشانی را به پرسپولیس باز کرد و در سوی دیگر با علی فتح‌الله زاده در باشگاه آبی‌های پایتخت همیشه در چالش جدی بود. هواداران سرخابی در این دوره هم آب خوشی از گلوی شان پایین نرفت.

در این دوره هم سعیدلو نظیر اسلاف خود نشان داد به شهرت فوتبال علاقه ویژه‌ای دارد تا جایی که حتی رویای نشستن بر کرسی AFC را در سرداشت ولی در نهایت با بی‌تدبیری باعث کنار رفتن علی‌کفاشیان از هیات اجراییAFC شد و خودش هم توفیقی در کسب این کرسی بدست نیاورد.

مهم‌ترین اتفاق دوران سعیدلو بازی‌های آسیایی گوانگژو بود که از 16 آبان 1389 آغاز شد و ایران به دریافت مدال‌های متعدد به ویژه در بخش بانوان نایل آمد و کاروان ایران در جایگاه ممتاز چهارمی آسیا ایستاد. باب شدن پاداش و سکه به مدال‌آوران در این دوره رواج یافت به طوری از آن به نام "ورزش سکه‌ای یاد" می شود.

برکناری علی‌مرادی و انتخاب‌ حسین‌رضازاده به ریاست فدراسیون وزنه‌برداری نیز از اقدامات قابل تامل سعیدلو بود. او ساخت و سازهای ورزشی دوران علی‌آبادی را متوقف و برای تصویب قانون 5 برابر شدن بودجه‌های ورزشی کوشید.

سعیدلو مدعی بود در 52 هفته(یک‌سال) 52 عنوان نصیب ورزش کشور شده که در تاریخ ورزش ایران بی‌سابقه است. او مهم‌ترین افتخارات دوران مدیریت اش را نیز این‌گونه یاد می‌کند: 16 عنوان جدید، قهرمانی تیم کاراته جوانان، کسب نخستین سهمیه المپیکی یک زن در رشته تیراندازی.

کارنامه سعیدلو در تربیت‌بدنی به خاطر تاسیس وزارت‌ورزش را باید نیمه‌تمام دانست. نمایندگان مجلس برای کوچک‌کردن دولت خواستار ادغام برخی سازمان‌ها و وزارتخانه‌ها شدند که به دلیل همراهی‌نکردن و نداشتن تعامل لازم از سوی سازمان‌تربیت‌بدنی با مجلس، طرح ادغام دو سازمان تربیت‌بدنی و جوانان کلید خورد و در نهایت سعیدلو جای خود را به نخستین وزیر ورزش داد. تفاوت او با اسلاف خود در این است که نه استعفا کرد نه برکنار شد و نه دوره دولت متبوعش به پایان راه رسید.

عباسی نخستین وزیر غیر ورزشی
نام محمد عباسی را باید به عنوان اولین وزیر ورزش ایران و در عین حال خوش اقبال‌ترین آنان ثبت کرد. خوش‌اقبال به خاطر موفقیت‌هایی که سهم او را در آنها چندان پررنگ نمی‌دانند. با این حال اگر ورزش در دولت اول احمدی‌نژاد پاشنه آشیل او بود در دولت دوم به نقطه قوت بدل شد و حتی اگر این تغییر حاصل فعالیت در فدراسیون‌ها باشد در تاریخ به نام وزیری ثبت می‌شود که هنوز هم از جنس ورزش شناخته نمی‌شود.

برکناری 5 رئیس فدراسیون آن هم در آستانه المپیک شامل علی زنگی‌آبادی از فدراسیون دوچرخه‌سواری، احمد دنیامالی از فدراسیون‌قایقرانی، امیرحسین آیت‌اللهی از فدراسیون شنا، غلامرضا جعفری از فدراسیون روستایی و عشایری و شرعی از فدراسیون‌اسکیت از جمله اقدامات دوره عباسی بود که سر و صدای زیادی به راه انداخت. اقدامی که 2 فدراسیون المپیکی قایقرانی و شنا را حتی تا آستانه تعلیق پیش برد. برکناری محمدرضا یزدانی‌خرم از فدراسیون‌کشتی هم در دوره عباسی اتفاق افتاد و کشتی را از یک مدیر خوش‌سابقه ورزشی محروم کرد.

دپیلماسی زیرکارانه و جلسه با رئیس شورای المپیک آسیا و نایب رئیس IOC در راستای توسعه مناسبات ورزشی و بازگشت ایران به جامعه جهانی حکایت داشت. در مجموع دوران عباسی در وزارت ورزش بسیار کوتاه بود و او کمتر از 2 سال طعم وزارت ورزش در دولت احمدی نژاد را چشید و سال 92 سکان هدایت این وزاتخانه را پس از دوران پرفراز و نشیب در دولت مهرورزی به دولت تدبیر و امید سپرد.

نگاهی به روسای ورزش بعد از انقلاب
داستان سازمان تربیت‌بدنی و رئیسان آن در جمهوری‌اسلامی تا به وزارت‌ورزش می‌رسد گواهی است بر سایه سنگین سیاست بر ورزش. از ابتدای انقلاب تاکنون 11 نفر سکان‌ورزش را در دست داشته‌اند که تا سال 1390 با عنوان رئیس سازمان تربیت‌بدنی شناخته می‌شدند و پس از آن وزیر ورزش جای آن‌را گرفته است. این اسامی عبارتند از:

1- حسین شاه‌حسینی(دولت موقت و دولت شورای انقلاب)

2- مصطفی داوودی(دولت‌های رجایی، باهنر، مهدوی‌کنی و موسوی)

3- اسماعیل داوودی شمسی(نیمه دوم دولت اول موسوی)

4- احمد درگاهی(دولت دوم موسوی)

5- حسن غفوری‌فرد(دولت اول هاشمی)

6- مصطفی هاشمی‌طبا(دولت دوم هاشمی و دولت‌اول خاتمی)

 7- محسن مهرعلیزاده(دولت دوم خاتمی)

8- محمد علی آبادی(7 خرداد 94 -دولت اول احمدی‌نژاد)

9- علی سعیدلو (4 شهریور 88- دولت دوم احمدی‌نژاد)

10-محمد عباسی ( اولین وزیر ورزش‌ایران- از مرداد 1390 تا پایان دولت احمدی‌نژاد)

11- محمود گودرزی(آذر 1392 تاکنون)

منبع: ایلنا