صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۴ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۲۲۹۱۰۸
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۲۱ - ۱۵ مهر ۱۳۹۴
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

مدت‌ها بود می‌خواستیم بی‌تعارف با منصوریان گپ بزنیم. این فرصت ظهر دوشنبه پیش آمد و در رستوران شماره 10 منصوریان در عادت‌آباد روبه‌روی سرمربی استقلالی نفت نشستیم و درباره اتفاقات اخیر و ماجرای حضور نافرجامش در استقلال گپ زدیم. بدون هیچ مقدمه‌ای حاصل این گپ و گفت را بخوانید...

دوست داريم بدون تعارف حرف بزنيم... توقع ما از شما همين است كه تعارف را كنار بگذاريد.
من معمولاً خيلي بدون تعارف حرف مي‌زنم و اغلب دوستانم هم مي‌گويند همين مدل حرف زدن به ضررت تمام مي‌شود اما زياد دوست ندارم مصلحت‌انديشي و عاقبت‌انديشي كنم.

خيلي هم عالي است... پس بدون تعارف اگر زمان به عقب برگردد، به چند ماه قبل، سرمربيگري استقلال را قبول مي‌كني يا در نفت مي‌ماني؟
مي‌بخشيد اما انگار براي شما هم سوءتفاهم شده... زمان به عقب برگردد، همان كاري را مي‌كنم كه چند ماه قبل كردم.

يعني در نفت مي‌ماني؟
ديديد گفتم براي شما هم سوءتفاهم شده... برگشتن من به استقلال دست خودم نبود كه بروم يا نروم. اتفاقاً نكته‌اي هم كه باعث ناراحتي‌ام شده، همين است. الان بعضي‌ها طوري وانمود مي‌كنند كه انگار من نخواستم به استقلال بروم. وقتي افشارزاده به من زنگ زد، يك ساعت بعد دفترش بودم. باور كنيد هر تيمي غير از استقلال بود امكان نداشت چنين كاري كنم. هر تيم ديگري بود، مي‌گفتم ببخشيد من با نفت قرارداد دارم و نمي‌رفتم سر قرار... اگر هم قرارداد نداشتم اول وكيل خودم را مي‌فرستادم براي صحبت اوليه و اگر شرايطم قبول مي‌شد، مي‌رفتم براي مذاكره!

اما به خاطر استقلال، با همان تماس اول رفتي.
بله، افشارزاده كه تماس گرفت، يك ساعت بعد مقابلش نشسته بودم.

نفتي‌ها مي‌دانستند؟
بله، به آنها خيلي راحت گفتم مي‌خواهم بروم استقلال و رفتم روبه‌روي افشارزاده نشستم و گفتم رضايتنامه‌ام را هم خودم مي‌گيرم!

شما با نفت قرارداد داشتي، روي چه حسابي فكر كردي رضايتنامه مي‌گيري؟
حقيقتش از قبل به آنها گفته بودم اگر استقلال من را بخواهد، مي‌روم اما به خاطر شرايط خاص نفت در ليگ قهرمانان آسيا با مخالفت شديد آنها مواجه شدم. از وزير نفت و معاون وزير تا مدير باشگاه گفتند نه... من هم رفتم خيلي راحت به افشارزاده گفتم خودم نمي‌توانم رضايتنامه بگيرم. اگر شما مي‌توانيد بگيريد، اگر نه كه در نفت بمانم.

ولي يك عده مي‌گفتند منصوريان با دست پس مي‌زند و با پا پيش مي‌كشد و خودش دوست دارد در نفت بماند.
(خنده) يعني چي؟ من اگر نمي‌خواستم بروم كه 3 بار با افشارزاده جلسه نمي‌گذاشتم. شما الان نگاه نكنيد كه يك عده مي‌خواهند با حرف‌هايشان من را خراب كنند و مي‌گويند منصوريان نخواست به استقلال برود. من مي‌خواستم اما نتوانستم.

البته يك عده مي‌گويند انگار يك جلسه با هيأت مديره استقلال داشتي و همان جا پا پس كشيدي؟
تكذيب مي‌كنم. هيچ جلسه‌اي با اعضاي هيأت مديره استقلال نداشتم. 3 جلسه با افشارزاده داشتم و يك بار هم با معاونان وزير حرف زدم.

پس اينكه مي‌گويند كردنوري با شما حرف زده و شما به اين نتيجه رسيديد كه هيأت مديره فعلي حمايت‌تان نمي‌كند، شايعه است؟
صددرصد، من آخرين بار كه كردنوري را ديدم 16 ساله بودم. رفته بودم براي تماشا سر تمرين استقلال. دوره اوج جعفرخان مختاري‌فر بود و ديگر هم كردنوري را نديدم.

با اين حساب بايد بنويسيم زمان به عقب برگردد، منصوريان باز هم تلاش مي‌كند سرمربي استقلال شود؟
بله، زمان جلو هم كه برود، من دوست دارم سرمربي استقلال باشم. همين الان در قراردادم با نفت كه تا پايان فصل 96-95 تمديد شده، بندي گذاشته‌ام كه اگر استقلال من را خواست 30 درصد از قراردادم را پس بدهم و بروم استقلال. همه مي‌دانند من استقلالي هستم و با استقلال اين حرف‌ها را ندارم.

بدون تعارف الان پشيمان نيستي كه در نفت ماندي؟
نه، چرا بايد پشيمان باشم؟ من به نفت تعهد و تعصب دارم. با اين تيم سوم ليگ شدم و تا 8 تاي برتر آسيا رفتم. حتماً اين را بنويسيد تا زماني كه سرمربي نفت هستم، به هيچ تيمي غير از استقلال فكر نمي‌كنم. قصه استقلال فرق دارد. روزي هم كه مديران نفت گفتند بايد بماني، گفتم چشم و ماندم. مگر مي‌شود از همكاري با تيمي كه دوستش دارم، پشيمان باشم؟

حرف‌تان درست اما به هر حال نفت در شروع فصل جديد خوب نتيجه نگرفته، مشكل مالي دارد، از آسيا حذف شده و...
مشكل مالي كه حل مي‌شود. به هر حال پشت تيم، وزارت نفت و شركت ملي نفت است و همه بچه‌ها مي‌دانند پول‌شان دير و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. در مورد نتيجه‌گيري هم جاي نگراني نيست.

واقعاً؟
ما فصل قبل هم ليگ را خوب شروع نكرديم و 10 هفته اول تقريباً اواسط جدول بوديم و از هفته يازدهم آرام آرام بالا آمديم. امسال هم نگران نيستيم.

ولي به هر حال در يارگيري ضعيف عمل كرديد و مشكلاتي هم داريد.
از يارگيري تيم راضي هستم. نفرات خوبي گرفتيم اما به هر حال چند ستاره تيم هم رفتند و رفتن آنها به ما ضربه مي‌زند... البته مشكل اصلي اين است كه تيم من فرسوده شده و ما احتياج به ريكاوري داشتيم. ما 20 روز ديرتر از بقيه تيم‌ها فصل را تمام كرديم و مجبور شديم ديرتر هم شروع كنيم. فصل قبل 6 ماه مشكل مالي داشتيم و امسال هم 5 ماه درگير بوديم اما به مرور درست مي‌شود.

اينكه شركت نفت و وزارت نفت مشكل مالي داشته باشند، عجيب نيست؟
ببينيد، وزارت نفت يك قانون دارد كه به ورزش آماتور كمك مي‌كند اما به ورزش حرفه‌اي نه و مي‌گويد تيم‌هاي حرفه‌اي بايد خودشان درآمدزايي كنند. اگر وزير محترم و رئيس شركت ملي نفت ورود نمي‌كردند، ما همين قدر پول را هم نمي‌گرفتيم ولي شرايط اصلاً نگران‌كننده نيست.

قرار بود بدون تعارف حرف بزنيد... الان داريد تعارف مي‌كنيد؟
به هيچ‌وجه... شرايط باشگاه نفت با بقيه تيم‌ها فرق دارد. ما به كاري كه مي‌كنيم ايمان داريم و همه در مجموعه رفيق هستيم. از مديرعامل باشگاه (قنبرزاده) تا بهرام ميرشيباني، مديرفني نفت و رحيم ايرانيان سرپرست تيم و ساير دوستان همه رفاقتي كار را جلو مي‌بريم. همين چند روز پيش نشسته بوديم. براي پيدا كردن راهكار و بررسي شرايط...

مي‌شود بگوييد به چه نتيجه‌اي رسيديد؟
ما فصل قبل 9 بازي اضافه انجام داديم، در آسيا نزديك به 4 ميليارد هزينه روي دست‌مان ماند و كمي به مشكل خورديم. طعم بي‌پولي را چشيديم و حتي امسال نتوانستيم پيش از فصل اردو بگذاريم اما خوشبختانه تعطيلي ليگ به خاطر تيم ملي به نفع ما شد و مي‌توانيم شرايط را تغيير بدهيم.

اما منتقدان شما مي‌گويند منصوريان كار روحي، رواني مي‌كند و دليل ناكامي نفت اين است كه كار روحي، رواني فقط كوتاه‌مدت جواب مي‌دهد.
نظر منتقدان محترم اما براي من كار روحي، رواني در اولويت سوم است. اول كار فني و تمرين، بعد كار علمي و تحقيقاتي مثل كنترل تغذيه بازيكنان و بعد مسائل روحي، رواني... همين پارسال ما در كادر فني نفت روزي 6 ساعت كار مي‌كرديم كه امسال شده 10 ساعت كار در روز... بازيكنان صبح مي‌آيند سر تمرين، بعد ناهارشان را در باشگاه مي‌خورند و مي‌روند خانه و بعد از ظهر دوباره مي‌آيند سر تمرين...

انگار يك ساعت هم زودتر مي‌آيند؟
بله، براي اينكه تمرين با استرس شروع نشود و بازيكنان در تايم شروع تمرين با هم گپ نزنند، گفته‌ام يك ساعت زودتر بيايند. براي‌شان قهوه، چاي و كيك گذاشته‌ايم. بنشينند و صحبت كنند و يك ربع مانده به تمرين، ابزار تنيس فوتبال‌شان را آماده مي‌كنيم و بعد كار شروع مي‌شود. هر تمرين ما يك علت دارد. تا چند روز ديگر برنامه تمرين تا پايان سال را ارائه مي‌كنيم. الان در حال قرارداد با يك مجموعه‌اي هستيم براي آب‌درماني بچه‌ها... آيا اين كارها روحي، رواني است؟ ما سه مدل تمرين داريم. يكسري تمرين اختصاصي براي بازيكنان، مثلاً اختصاصي مهاجمان يا مدافعان، يكسري تمرين تاكتيكي گروهي و يكسري هم تمرين بسته به شرايط حريفي كه با آن بازي داريم.

اين ماجراي كانال‌كشي زمين تمرين چيست؟ اينكه با نوار چسب در زمين چمن كانال درست مي‌كنيد.
يعني من الان بايد به اسم مصاحبه دستم را رو كنم؟ (خنده) ما براي مرور برخي تاكتيك‌ها و مشخص كردن كانال‌هايي كه توپ بايد از آن عبور كند، ‌گاهي اوقات طناب‌كشي مي‌كنيم يا نيزه و آدمك مي‌گذاريم يا به قول شما نوارچسب مي‌چسبانيم. به هر حال پاي تخته هم تاكتيك تشريح مي‌شود اما داخل زمين تمرين بايد كار تاكتيكي مرور شود تا بازيكن بداند در زمين چه‌كاره است.

راستي اين تغذيه كه گفتيد را انگار به استقلال هم پيشنهاد داده بوديد. گفته بوديد آشپز مي‌خواهم و امكانات بوفه؟
بله، براي افشارزاده شرايطي را تشريح كردم كه از نظر ايشان عجيب،‌ جذاب و جالب بود، شرايطي مثل همين ناهار دادن به بچه‌ها، كنترل تغذيه آنها و...

حالا برگرديم به نفت... فكر نمي‌كنيد در قبال صدا و سيما بعد از پخش نشدن بازي برگشت نفت و الاهلي امارات تند رفتيد؟ همين حالا بازي ايران و عربستان در تورنمنت غرب آسيا هم پخش نشده.
تند رفتيد يعني چي؟ آدم وقتي عصباني مي‌شود تند صحبت مي‌كند. ما توقع داشتيم بازي نفت پخش شود و مردم زحمت بچه‌هاي تيم را ببينند. شما تورنمنت غرب آسيا و بازي‌ اميدها را با بازي حساس نفت در ليگ قهرمانان مقايسه نكنيد.

ولي قبول كنيد اخيراً اخلاق‌تان تند شده، مثل برخورد حذفي با بيرانوند.
بيرانوند خودش بهتر از همه مي‌داند چوب خطش پر شده بود. ايشان بارها قول و قرار شفاهي با من گذاشت. الان ديگر تمام كوپن‌هاي قول و قرار شفاهي‌اش را سوزانده و اگر مي‌گويد تغيير كرده، ‌بايد در عمل تغييرات را به من نشان بدهد. عليرضا پيغام داده، مصاحبه كرده و گفته پشيمان شده اما اين بار تا تغييرات او را در عمل نبينم، نظرم عوض نمي‌شود. من عليرضا را خيلي دوست دارم. براي او در تيم اميد و نفت زحمت كشيدم اما حالا نوبت اوست كه با رفتارش ثابت كند عوض شده، ‌ضمن اينكه رقيب او هم به اصطلاح كار را گرفته و عليرضا بايد رقابت كند.

شما بعد از آن ماجراي پيامك بيرانوند كه به همكارتان پيامك داده بود «باي‌باي، ديديد ملي‌پوش شدم» گفتيد نمي‌گذارم بيرانوندها در فوتبال زياد شوند و اين حرف باعث ناراحتي طايفه بيرانوندها در لرستان شد.
(با تعجب) جدي مي‌گوييد يا شوخي مي‌كنيد؟

جديِ جدي! در فضاي مجازي برخي هموطنان لرستاني نوشته بودند يعني چي كه منصوريان نمي‌گذارد بيرانوندها بيايند در فوتبال؟
اصلاً منظور من چنين چيزي نبود. هر آدمي با فاميلي بيرانوند يا از طايفه بيرانوندها اگر استعداد داشته باشد، حتماً ستاره فوتبال مي‌شود و من خودم كمكش مي‌كنم. من فقط گفتم نمي‌گذارم مدل ادبيات بيرانوند در فوتبال ايران زياد شود.

ولي خودتان هم دوست داريد با چهره‌هاي جنجالي كار كنيد؟
عليرضا اصلاً جنجالي نيست، او فقط خامي و بچگي كرد و من اگر الان او را به مسير درست برنگردانم، خيانت كرده‌ام.

نه، منظور ما پيام صادقيان بود كه در اوج جنجال‌هايش او را به نفت آورديد و خيلي‌ها گفتند اين كار اشتباه است.
بله از هر صد نفر، 90 نفر گفتند نكن اما همان 10 نفري كه مشاور من بودند و قبول‌شان دارم، گفتند دستش را بگير و نگذار اين استعداد تلف شود. من با او خيلي حرف زدم. پيام را از سال 89 مي‌شناسم، ‌از اردوي تيم ملي اميد...

بله، شما حتي وقتي در پرسپوليس بود، ‌از او حمايت كرديد.
من اصلاً به پيام نگاه قرمز و آبي ندارم. نگاه من به صادقيان، ملي است. او واقعاً يك استعداد است. من مي‌دانم پيام چه بازيكن بزرگي است. با او حرف زدم. قبل از آمدنش با بچه‌هاي تيم حرف زدم و خواستم كمكش كنند. الان هم راضي هستم. او مي‌خواهد به سطح اول فوتبال برگردد. او دارد خودش را در تمرين مديريت مي‌كند و كل بازيكنان نفت هم برادرانه با او تعامل دارند.

انگار ماشين‌هايش را هم فروخته.
بله،‌طبق ايده‌اي كه خودم با او درميان گذاشتم، ماشين‌هايش را فروخته و در كار ملك سرمايه‌گذاري كرده و خانه خريده است. الان با پرايد يك آژانس مي‌آيد سر تمرين و برمي‌گردد خانه... او دارد تلاش مي‌كند دور از حاشيه باشد. من هم به چنين بازيكني حتماً اعتماد مي‌كنم.

غلامرضا رضايي هم مورد اعتماد شما بود اما از نفت رفت.
بي‌تعارف غلام حيف شد از نفت رفت. آن زمان من ايران نبودم و يك سوءتفاهم باعث شد غلام برود سايپا... به هر حال در فوتبال اين چيزها پيش مي‌آيد... بعضي‌ها واقعاً حيف مي‌شوند و گاهي اوقات اتفاق‌هايي مي‌افتد كه دست شما نيست و خارج از اراده شماست.

مثل درگذشت هادي نوروزي؟
واي، واي... واقعاً دلم كباب شد. من با هادي در تيم ملي زمان افشين قطبي كار كردم. درگذشت او تلخ‌ترين خبري بود كه شنيدم. صبح پنج‌شنبه در مسير شمال بودم كه خبر روي تلفن همراهم پيامك شد. فكر كردم شوخي است اما يك لحظه پشتم لرزيد. ماشين را نگه داشتم و با خانه تماس گرفتم، گفتم آي‌پدم را چك كنند. گفتند خبر درست است. داشتم مي‌مردم. واقعاً پسر آقايي بود. مظلوم بود و مظلوم رفت. مديرعامل باشگاه نفت دستور پرداخت فوري مطالبات چند فصل پيش او را داده و ما هر كاري بتوانيم براي او انجام مي‌دهيم.

ولي درگذشت او باعث اتحاد سرخابي‌ها شد.
اصلاً بد نيست اما به شرطي كه اين اتحاد دائمي باشد. الان چيزهايي مي‌بينم كه واقعاً خجالت‌آور است. در فضاي مجازي طرفداران استقلال و پرسپوليس به هم فحاشي مي‌كنند. يك پرسپوليسي يا استقلالي عكسي مي‌گذارد، 50 درصد به او فحاشي مي‌كنند،‌50 درصد قربان‌صدقه‌اش مي‌روند. اين اهانت‌ها دلخراش است. تعصب چيز بدي نيست اما اهانت و فحش واقعاً براي اثبات تعصب ضرورت ندارد!

شما كه خودتان در تعصب به استقلال كم از تيفوسي‌ها نداريد. جلوي استقلال 90 دقيقه از نيمكت تكان نخورديد.
حقيقتش پدرم كه استقلالي قديمي است، گفته بود حق نداري از روي نيمكت بلند شوي. پدرم 4 وصيت به من كرده، 3 تايش خصوصي است و چهارمي اين است كه هيچ‌وقت با استقلال روبه‌رو نشو! اگر مي‌توانستم در قراردادم با نفت مي‌نوشتم به جاي 30 بازي، 28 بازي در ليگ برتر سرمربي شما هستم و مقابل استقلال مي‌نشينم خانه پاي تلويزيون... پدرم آن روز پاي تلويزيون مثل شير نشسته بود كه اگر من از روي نيمكت تكان بخورم، پوستم را بكند! او مي‌گويد تو مديون استقلالي و نبايد گذشته خودت را فراموش كني.

خدا حفظش كند،‌پس انگار خانوادگي تيفوسي هستيد.
ما همه استقلالي هستيم،‌ غير از يك برادرم كه پرسپوليسي شده...

پس با اين حساب و با تعصبي كه پدر شما به استقلال دارد، خدا به او رحم كند.
اين را ديگر بايد از خودش بپرسيد كه چه جرأتي كرده و پرسپوليسي شده! (خنده)