اینها جملاتی از «سابرینا رزاق
حسین»، مسلمان انگلیسی است که حج تمتع امسال و فاجعه منا را از نزدیک
مشاهده کرده. او در یادداشتی که برای روزنامه «گاردین» نوشته، از این سفر
به عنوان یکی از آشفتهترین و پراسترسترین تجربیات عمرش یاد کرده و بارها
بر بیکفایتی مقامات سعودی در اداره این مراسم مذهبی تاکید کرده است.
در
این یادداشت آمده است: «من در مکه کمتر رأفت اسلامی را دیدم و بیشتر شاهد
غفلت عربستان بودم. با جمع شدن دو میلیون نفر در شهری کوچک برای انجام
مناسک حج، انتظار کمی ناآرامی میرفت. اول فکر کردم روبرو شدن با چنین
شرایطی یک فرصت است تا صبوری را که فضیلتی باارزش در دین اسلام است در
مقدسترین شهر یاد بگیرم. بنابراین ما با امید راهی این سفر شدیم. اما دمای
بالای 40 درجه مکه، نیروهای سختگیر پلیس، هجوم جمعیت، عدم سازماندهی و
فشار زیاد شرایطی بیرحمانه را فراهم آورد.
روزها میگذشتند و من
شاهد تناقض فاحش میان آرامش روحی و تحقیری که از سوی نگهبانان اماکن مقدسه و
مسجدالحرام احساس میکردم بودم. با پدر و مادرم راهی این سفر شدم. اطلاعات
کم من موجب شد باور کنم که چون عربستان یکی از ثروتمندترین کشورهای مسلمان
جهان است، پس در سازماندهی امکانات برای انجام مناسک حج هم قابلیت دارد.
حالا که به انگلستان برگشتهام، خوشحالم که زندهام؛ اما هنوز از آنچه
مشاهده کردهام، احساس وحشت میکنم. کاملا میفهمم که چرا صدها نفر به کام
مرگ فرو رفتند و باور نمیکنم که جمله «این خواست خدا بوده» به عنوان بهانه
مورد استفاده قرار گیرد.»
در ادامه یادداشت گاردین آمده است: «ما
شروعی خوشایند با حالتی عرفانی در خیابانهای شلوغ، اما دلپذیر شهر مدینه
تجربه کردیم. گروه زائران انگلیسی به شکل باورنکردنی سازماندهی شدند. دیابت
مادرم وضعیت ثابتی داشت و خوشبختانه آسم پدرم تحت تأثیر گرمای هوا قرار
نگرفت. به عنوان یک زائر، یک دختر و یک پزشک عمومی خوشحال و هیجانزده بودم
که به مکه میروم، اما آنچه در واقعیت اتفاق افتاد، یک شوک بود.
حتی
رفتوآمد به مسجدالحرام و دیگر اماکن مقدسه هم ما را آشفته میکرد. برای
همراهی کردن ویلچریها مجبور بودیم بارها به آنها کمک کنیم تا از
پیادهروهایی که بدون هیچ سطح شیبداری تا زانو ارتفاع داشتند عبور کنند.
با در نظر گرفتن تعداد افرادی که ناتوانی دائمی داشتند یا شرایط سخت جسمی
را تحمل میکردند، این مسئله واقعا شوکهکننده بود.
گرما یکی از
بزرگترین آزمایشهایی بود که باعث خستگی شدید و گرمازدگی بسیاری از زائران
شد. با این حال در مسیرهای اندکی آب آشامیدنی تعبیه شده بود. برای مثال
مسیر متداول زائران که به رمی جمره اصلی ختم میشد، فاقد هرگونه منبع آب
بود. تنها تعدادی از نیروهای جوان پلیس بودند که گهگاه به صورت زائران آب
میپاشیدند.»
«سابرینا رزاق حسین» در ادامه یادداشت خود نوشت: رفتار
و مهارتهای ارتباطی نگهبانان و نیروهای پلیس داخل و اطراف مسجد اسفناک
بود. با توجه به تعداد زائرانی که از دهها کشور جهان به مکه میآیند،
انتظار میرفت حداقل آنها یک زبان غیرعربی بدانند، اما اینطور نبود. نه
تنها زبان دیگری بلد نبودند، بلکه رفتارشان پرخاشگرانه بود و حتی بر سر
آرامترین زائران هم فریاد میزدند. اصلا نیازی به این کار نبود و فریاد
کشیدن باعث میشد طرف مقابل مورد تحقیر واقع شود. پیش از این هرگز کسی با
من یا والدینم اینطور حرف نزده بود.
کاملا مشخص بود به این
پلیسهای جوان دستور دادهاند که اینطور کلمه «نه» را به زبان عربی فریاد
بکشند و مسیرهای ورودی را مسدود کنند و وقتی طبق دستورشان عمل میشد، آنها
هیچ مسیر جایگزینی معرفی نمیکردند. به وضوح میشد دستورالعملی را برای
بروز یک تصادف یا یک فاجعه در یک مکان مقدس مشاهده کرد.
گاردین
به نقل از این مسلمان انگلیسی نوشت: ما در مسجد بودیم که آنها راه را بر
ما بستند و گفتند که تا زمان اتمام نماز که یک ساعت و نیم بعد بود،
نمیتوانیم آنجا را ترک کنیم. فشار فیزیکی صدها تن که پشت سر ما جمع شده
بودند، فوقالعاده زیاد بود و باعث افزایش آشفتگی و شلوغی میشد. من ابتدا
مودبانه از آنها درخواست کردم و سپس به نگهبانها التماس کردم که اجازه
دهند ما خارج شویم، چون داروهای دیابت مادرم در هتلمان نزدیک مسجد بود.
قند خون او افتاده بود، اما انگار فرقی هم نمیکرد. وقتی بالاخره یک زائر
را پیدا کردیم که حرفهایمان را برایشان ترجمه کند، باز هم از خروج ما
جلوگیری شد. سرانجام من به گریه افتادم و پرسیدم: «اگر او همین جا بیفتد و
بمیرد چه؟» پاسخ من شانه بالا انداختنی بود که معنایش «بمیره که بمیره»
بود.
«آیشا خان»، تاجر اهل منچستر که در تور ما بود، چند روز بعد از
استیصال خود درباره یکی از تجربیاتش گفت. زمانی که مأموران اجازه
نمیدادند علیرغم حال بدش، موانع برداشته شود و همسرش به سوی او بیاید. او
روی زمین میافتد. اما نگهبانان به جای اینکه به همسرش کمک کنند تا با
آمبولانس تماس بگیرد، دور هم جمع میشوند و میخندند. او برایم تعریف
میکرد که همسرش با پریشانحالی تمام از یک سو به سوی دیگر میدویده و
تقاضای کمک میکرده است.»
در ادامه یادداشت تلخ این نویسنده مسلمان
میخوانیم: «در واقع دسترسی به آمبولانس هم یک مسئله دیگر بود. من
آمبولانسهایی را دیدم که در ترافیک گیر کرده بودند و هیچ اجازهای برای
حرکت یا سبقت نداشتند. تعدادی از زائران و دکترها دور یک خانمی جمع شده
بودند که روی زمین افتاده بود و به نظر میرسید دچار سکته قلبی شده است.
واقعا خشمگینکننده بود وقتی که بهاصطلاح پیراپزشکها رسیدهاند، اما حتی
نمیگذاشتند به آنها بگوییم چه اتفاقی افتاده. من تقریبا داشتم از عقب
سوار آمبولانس میشدم. نگران حال زن بیچاره بودم، چون هیچ تجهیزات پزشکی
آنجا دیده نمیشد. آنها ما را دور کردند و تعدادی از اعضای خانواده او
گریان در خیابان رها شدند، بدون اینکه بدانند حتی آمبولانس به کجا رفته
است.
من هم مثل بسیاری از زائران میتوانم تجربیات استرسزای دیگری
شبیه به این را روایت کنم. اما اصرار برخی که مدعیاند مرگ صدها نفر نشانی
از اراده خداوند و اتفاقی ناگزیر است را اصلا قبول نمیکنم. من بر این
باورم که اسلام بر پایه عقل بنا شده است: تو میتوانی با استفاده از ابزاری
که در دست داری هر کاری انجام دهی تا از بروز یک موقعیت بد جلوگیری کنی.
تو نمیتوانی اراده خداوند را بهانه قرار دهی.
برخی از مردم که پیش
از این سفر حج را انجام داده بودند، میگفتند که چقدر شرایط به کُندی
بهبود مییابد. مقامات سعودی از صدور ویزا برای زائرانی که طی پنج سال
گذشته راهی این سفر شدند امتناع میکنند تا از شلوغی جلوگیری کنند.
ساختوساز سنگینی در مسجدالحرام در حال انجام است. (این کار هم غیرمستقیم
موجب مرگ صدها نفر در ماه گذشته شد، زمانی که یکی از جرثقیلها سقوط کرد)
اما تغییرات اساسی مورد نیاز است.
به گزارش گاردین، «رزاق حسین» در
ادامه این مطلب نوشته است: بخش عظیمی از مدیریت ضعیف مراسم حج ناشی از
کارکرد واقعی دولت عربستان سعودی است. مسوولان اماکن متبرکه به وضوح اجازه
تصمیمگیری مستقلانه را ندارند، در حالی که با اعضای خانواده سلطنتی و
میهمانانشان مثل میهمانان VIP رفتار میشود. بنابراین هیچ انگیزهای وجود
ندارد تا مقامات وادار شوند یک سیستم عملی و ایمن را به کار گیرند.
من
در مکه مسلمانان را دیدم، اما اسلام واقعی را مشاهده نکردم. من مهربانی
میزبان را ندیدم و همچنین مهم بودن رفاه حال زائران از نگاه آنها. من از
تمام مسلمانان و زائران میخواهم که این مسائل را تنها به عنوان بخشی از یک
چالش یا تجربه حج خود نپذیرند، بلکه صدایشان را بلند کنند. به اعضای
پارلمان کشور خود نامه بنویسید، به شورای مسلمانان بریتانیا بنویسید و از
گروههای اجتماعی خود استفاده کنند تا خشم خود را ابراز کنند و به فریادی
که در ابعاد بینالمللی در حال بلند شدن است، بپیوندند.
زیارت قرار است به روشنگری و تغییر زندگی انسانها کمک کند، نه اینکه زندگیها را به خطر بیاندازد و به آنها پایان دهد...