پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز نوشت: جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا از ایران و روسیه خواست برای متقاعد کردن بشار اسد جهت حضور فعال در مذاکرات و پذیرش اصل مذاکره تلاش کنند. در اظهارات جان کری، موضوع دیگری هم عنوان شد که طی آن واشنگتن از اصرار جدی برای کنارهگیری بشار اسد منصرف شده است و آن را به زمان دیگری موکول کرده است.
اگرچه اساس این موضع واشنگتن زیر سوال قرار دارد و بطور کلی نه آمریکا و نه هیچ کشور دیگری حق ندارد برای ماندن بر سر قدرت یا کنارهگیری رهبران سایر کشورها موضعگیری کند، اما همین که واشنگتن تا این مرحله عقبنشینی کرده، نشانگر آن است که حرف قبلی خود را پس گرفته و در واقع 4 سال تمام بیهوده بر طبل جنگ در سوریه کوبیده و اکنون حاصل آن را جز ناکامی و انصراف، ارزیابی نمیکند.
کاملاً آشکار است که واشنگتن، چنین تصمیمی را به سادگی اتخاذ نکرده و با ملاحظه ناتوانی متحدان خاورمیانهای و مشخصاً ناکامی طیف عربستان – امارات و قطر در جنگ یمن و سوریه، با تلخکامی احساس کرده به مصلحت آمریکا خواهد بود که حساب خود را از حساب رژیمهای ناتوان و ناکارآمد عرب منطقه جدا کند.
قطعاً حکومت ریاض و سایر رژیمهای کم اهمیتتر، از تغییر سیاست واشنگتن بشدت ناراضی و خواستار ادامه مسیر گذشته به هر قیمت ممکن هستند. این نکته، پیام خوشایندی برای متحدان آمریکا در منطقه محسوب نمیشود آنهم در شرایطی که عربستان و سایر کشورهای مرتجع عضو ائتلاف با تمامی توش و توان خود برای دستیابی به یک موفقیت نظامی در یمن، به هر وسیلهای متوسل شدهاند و مایلند به سوی صنعا پیشروی کنند اما ضربات خرد کنندهای در این مسیر دریافت کردهاند.
تغییر سیاست واشنگتن به ویژه با مشاهده شکستهای پی در پی در جبهه داعش و ورود همزمان روسیه به سوریه، معنی و مفهوم دیگری دارد و نشانگر آنست که واشنگتن در محاسبات خود وادار به تجدیدنظر شده است.
روسیه در هفتههای اخیر، جنگ افزارهای پیشرفتهای را وارد طرطوس و لاذقیه کرده و پوتین با صراحت اعلام کرده است که مقابله با داعش بدون حمایت از بشار اسد و همکاری با دولت سوریه امکانپذیر نیست. این تغییر سیاست واشنگتن دقیقاً پس از اظهارنظر مسکو درخصوص ماندگاری بشار اسد بر قدرت، اعلام شده و نوعی عقب نشینی در مقابل مسکو نیز ارزیابی میشود.
موضوع مهم دیگر به تغییر مواضع کشورهای اروپائی در قبال بحران سوریه باز میگردد. در هفتههای اخیر برخی کشورهای اروپائی خواستار حل و فصل بحران سوریه از طریق صلحآمیز و با توسل به مذاکره شدهاند. این نکته به ویژه با توجه به بحران پناهجویان و نابسامانیهای ایجاد شده در اروپا در این مقوله، به خوبی نشان میدهد که اروپا مواضع خود را از مواضع آمریکا متفاوت میبیند و در واقع حساب خود را از حساب آمریکا جدا کرده است. کاملاً طبیعی است که واشنگتن حتی از جانب متحدین اروپائی هم خاطری آسوده ندارد و از این باب هم پشت خود را خالی میبیند.
تصادفی نیست که واشنگتن در جریان اجلاس اول و دوم ژنو در خصوص مسائل سوریه، به طرز جنونآمیزی اصرار داشت ایران حتماً و قطعاً نباید به اجلاس دعوت شود اما امروزه از ایران و روسیه میخواهد که با بشار اسد صحبت کنند و انفعال واشنگتن را به وی منعکس نمایند. سئوال اینست که چه چیزی در این میان تغییر کرده است؟ روسیه که پیش از این هم در فهرست اعضای اجلاس ژنو حضور داشت و حتی با راهکارهای پیشنهادی واشنگتن در مورد ضرورت کنارهگیری بشار اسد هم به تفاهم رسیده بود. اما این ایران بود که اولاً در هر دو اجلاس ژنو به اصرار آمریکا و ارتجاع عرب حضور نداشت و ثانیاً این ایران بود که در کمک به سوریه برای سرکوب تروریستهای داعش سنگ تمام گذاشت.
حتی روسیه هم سیاستهای خود را در قبال بشار اسد تغییر داده و تردیدها درخصوص جانبداری از دولت سوریه در سرکوب تروریستها را کنار گذاشته و آشکارا از بشار اسد و دولت سوریه حمایت میکند و اعلام مینماید که سرکوب تروریستها راهکاری خارج از حمایت از دولت دمشق ندارد. بدین ترتیب، همه چیز را بایستی به حساب پایمردی و پایداری مردم شرافتمند سوریه بگذاریم که با استقامت مثال زدنی خود، از یکطرف تروریستها را به هزیمت کشاندند و از طرف دیگر معادلات میدانی را با رشادتهای خود تغییر دادند. چه تغییر سیاستهای روسیه و چه شکست و ناکامی آمریکا در این مواجهه، علتی غیر از موفقیت مردم سوریه و پیروزی مقاومت در برابر تروریستها ندارد.
همه به خاطر دارند که در «اجلاس ژنو – 1» همگان و حتی روسیه هم به کنارهگیری بشار اسد رای دادند ولی مسکو امروز با مشاهده موفقیت جبهه مقاومت و شکست کامل تروریستها تغییر موضع داده و بطور جدی به حمایت از بشار اسد، متمایل شده و این موضع را اعلام میکند. اکنون رمز و راز این تغییر مواضع چه در مسکو و چه در واشنگتن مشخص شده و این واقعیت کاملاً قابل درک است که این پیروزیها را باید به حساب مقاومت و مردم غیرتمند سوریه بگذاریم که معادلات میدانی و محاسبات سیاسی در مقیاس جهانی را برهم زدند و اراده خود را برابر قدرتها هم تحمیل نمودند و حامیان تروریسم و مزدوران محلی آنها را به زانو در آوردند. آنچه مهمتر از اینهاست اینست که جبهه مقاومت در سوریه توانست آمریکا را در اجرائی کردن توطئه خاورمیانه جدید با شکست مواجه نماید.