صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۴ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۲۲۶۵۴۳
تاریخ انتشار: ۴۶ : ۰۹ - ۲۹ شهريور ۱۳۹۴
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

برای اولین بار از زمان فروپاشی شوروی، وزارت دفاع ایالات‌متحده در حال بازنگری و به روز کردن طرح‌های احتمالی برای درگیری مسلحانه با روسیه است. پنتاگون دائما در حال تولید و طراحی طرح‌های احتمالی است و برای هر سناریوی محتملی برنامه‌ریزی می‌کند؛ از درگیری مسلحانه با کره‌شمالی گرفته تا حملات زامبی‌ها.

اما براساس اولویت و احتمالات روی این طرح‌ها کار شده و برنامه‌ریزی می‌شود. پس از 1991، طرح‌های نظامی برای مقابله با تجاوزات روسیه از دستور کار و «رادار» پنتاگون خارج شد. این طرح‌ها در قفسه‌ها خاک می‌خوردند، چرا‌که روسیه به‌طور فزاینده‌ای در حال ادغام با غرب بود و در طیفی از مسائل به‌عنوان شریکی بالقوه عمل می‌کرد. اکنون به گفته چندین مقام فعلی و پیشین وزارت خارجه و دفاع، پنتاگون در حال زدودن گرد و غبار از آن طرح‌ها و ارزیابی دوباره آنها و به روز کردنشان است تا با واقعیت ژئوپلیتیک «پسا الحاق کریمه» هماهنگ شود؛ واقعیتی که در آن روسیه دیگر شریکی بالقوه نیست، بلکه تهدیدی بالقوه است.

یک مقام ارشد دفاعی که با این طرح‌ها آشناست، می‌گوید: «با توجه به محیط امنیتی و با توجه به اقدامات روسیه آشکار شده است که ما باید از به روز کردن این طرح‌ها اطمینان داشته باشیم تا در صورت تجاوز بالقوه به یکی از اعضای ناتو بتوانیم پاسخی درخور به آن بدهیم.» میشل فلورنوی، معاون سابق وزارت دفاع در امور دفاعی و یکی از پایه‌گذاران «مرکز امنیتی آمریکای جدید» می‌گوید: «تهاجم روسیه به شرق اوکراین باعث شد ایالات‌متحده گرد و غبار از این طرح‌های احتمالی بزداید. این طرح‌ها واقعا منسوخ شده بودند.»

طراحی استراتژی ضدتهاجمی
به گفته این مقام دفاعی ارشد، این طرح‌های جدید دو مسیر دارند. یک مسیر، بر آنچه ایالات‌متحده می‌تواند به‌عنوان بخشی از ناتو انجام دهد، متمرکز است؛ البته زمانی که روسیه به یکی از اعضای ناتو حمله کند، مسیر دوم اقدام آمریکا خارج از چتر ناتو را در بر می‌گیرد. طرح‌های احتمالی و به روز شده هر دو مسیر بر حملات روسیه به بالتیک متمرکز است؛ سناریویی که به احتمال زیاد جبهه‌ای برای درگیری‌های جدید با روسیه است. آمریکایی‌ها دیگر به‌طور فزاینده بر جنگ سنتی متمرکز نیستند، بلکه بر تاکتیک‌های هیبریدی که روسیه در اوکراین و کریمه به‌کار گرفته متمرکز شده‌اند: «مردان کوچک سبزپوش [اشاره به نظامیانی که در جنگ اوکراین یونیفورم نظامی سبز رنگ بر تن و سلاح‌های روسی در دست داشتند]، تظاهرات هدایت شده و جنگ سایبری.» جولی اسمیت که تا همین اواخر به‌عنوان معاون مشاور امنیت ملی جو بایدن خدمت می‌کرد، می‌گوید: «آنها به دنبال این هستند که در چه شرایطی [وزارت دفاع آمریکا] به حملات سایبری پاسخ می‌دهد. بحث‌های زنده‌ای در این باره اکنون در جریان است.»

این وداعی است مهم با سیاست دفاعی آمریکا در دوران پسا جنگ سرد. پس از انفجار و فروپاشی شوروی، وارث اصلی‌اش یعنی روسیه به‌طور فزاینده‌ای روند ادغام در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را در پیش گرفت؛ سازمانی در اصل برای خنثی کردن بلندپروازی‌های روسیه در اروپا ایجاد شده بود.در سال 1994، روسیه «شراکت برای برنامه صلح» ناتو را امضا کرد. سه سال بعد، در مه ‌1997، روسیه و ناتو توافقی مفصل تر در مورد همکاری دوجانبه امضا و اعلام کردند که دیگر دشمن یکدیگر نیستند. از آن زمان، هر چه ناتو بیشتر کشورهای پیمان ورشو را به خود جذب کرد، همکاری‌اش با روسیه هم افزایش می‌یافت: مانورهای نظامی مشترک، مشورت‌های منظم و حتی بازگشایی مسیر انتقال ناتو در اولیانووسک- روسیه- برای کمک رسانی به مبارزه در افغانستان. حتی اگر کرملین از توسعه ناتو به شرق آزرده می‌شد، اما از نگاه غرب، همه چیز خوب به نظر می‌رسید. به گفته جولی اسمیت، پس از جنگ سال 2008 روسیه علیه گرجستان، ناتو به تدریج طرح‌های خود در برابر روسیه را تغییر داد، اما پنتاگون چنین نکرد. هنگام آماده‌سازی بازنگری دفاعی 4 ساله در سال 2010، اداره برنامه‌ریزی پنتاگون به وزیر دفاع وقت، رابرت گیتس، پیشنهاد کرد که سناریویی را در نظر بگیرد که شامل خنثی کردن تجاوز روسیه می‌شود. گیتس آن را رد کرد. دیوید اوشمانک، دستیار گیتس در امور توسعه نظامی می‌گوید: «قضاوت همگان در آن زمان این بود که روسیه اهدافی را دنبال می‌کند که با اهداف ما اشتراک دارد.» اسمیت، که در آن زمان روی سیاست اروپا و ناتو در پنتاگون کار می‌کرد، می‌گوید: «آینده روسیه در همگرایی روزافزون با غرب است. اگر 5 سال پیش از ارتش می‌پرسیدید «به ما بگویید که در مورد چه چیزی فکر می‌کنید» آنها می‌گفتند «تروریسم، تروریسم، تروریسم و چین.»

بهبود با مسکو
تفکری که در واشنگتن وجود داشت این بود که میخاییل ساکاشویلی، رئیس‌جمهوری وقت گرجستان، باعث تحریک روسیه شده و پاسخ مسکو هم کوبنده و ناگهانی بود. اسمیت می‌گوید: «احساس این بود که در حالی که پیامدهایی وجود داشت و روسیه وارد گرجستان شد، اما فکر نمی‌کنم کسی پیش‌بینی چنین واقعه‌ای برای بار دوم را داشت.» یک مقام ارشد دیگر در وزارت خارجه می‌گوید: «فرض این بود که هیچ تهدیدی برای اروپا نیست.» سپس بحث «تنظیم دوباره رابطه با روسیه» در دوران اوباما پیش آمد و این باعث همکاری روزافزون با روسیه در زمینه‌های مختلف اعم از پروازهای فضایی تا خلع سلاح هسته‌ای شد.» البته سکته‌هایی در این میان وجود داشت (مثل تلاش روسیه برای بیرون کردن آمریکا از پایگاه مناس در قرقیزستان) و همکاری‌های کم و بیشی هم در مورد مسائل خاورمیانه داشتند (بهترین نفعی که از سوی روسیه نصیب آمریکا شد در لیبی بود که مسکو در شورای امنیت رأی ممتنع داد). اما در مجموع، روسیه نه خطر بود و نه اولویت. یک مقام ارشد سنا در حوزه سیاست خارجی می‌گوید: «آنها همچون درد هستند اما تهدید خیر.»

اوشمانک هم به زعم خود چندان به روسیه فکر نمی‌کرد. وقتی با او در دفتر کارش در «گروه راند» - جایی که به‌عنوان تحلیلگر ارشد دفاعی مشغول است- دیدار کردم می‌گفت: «به‌عنوان برنامه‌ریز سابق، چشم‌انداز تجاوز روسیه روی رادار ما نبود، البته نه از سال 1991 بلکه در سال‌های آخر گورباچف هم.» اوشمانک می‌گوید واشنگتن باید در سال 1989 بر حمله عراق به کویت متمرکز می‌شد نه بر احتمال رو به افول تجاوز نظامی شوروی. طی 30 سال گذشته، اوشمانک میان «راند» (جایی که او بر برنامه‌ریزی نظامی متمرکز بود) و پنتاگون (جایی که این کار را در قالب رسمی انجام می‌داد) در رفت و آمد بود: ابتدا در میانه دهه 90 وقتی او دستیار وزیر دفاع بود و بار دیگر در 5 سال اول دولت اوباما وقتی او بخش برنامه‌ریزی برای پنتاگون را اداره می‌کرد. در همان جا بود که در فوریه 2014، ولادیمیر پوتین باعث شوکه کردن اوشمانک و بسیاری از مقام‌های غربی شد یعنی همان زمانی که پوتین «مردان کوچک سبزپوش» را به کریمه و شرق اوکراین فرستاد. اوشمانک می‌گوید: «ما برنامه‌ای برای آن نداشتیم زیرا فکر نمی‌کردیم روسیه مرزهای اروپا را تغییر دهد.» او می‌گوید کریمه «اسباب شگفتی» بود.

مانور قدرت و شکست
در ژوئن 2014، نیروی هوایی از اوشمانک خواستار ارائه مشورت در مورد همسایه روسیه پیش از سفر ماه سپتامبر اوباما به تالین- استونی- شد. در همان زمانی تیمی تشکیل شد که به سناریو‌سازی مشغول شد: «تیم قرمز» برای روسیه و «تیم آبی» برای ناتو. منطقه بالتیک منطقه حساس تعیین شد چرا که احتمال درگیری در آنجا بیشتر است. یگان 82 نیروی هوایی آمریکا که 24 ساعته آماده‌باش است و در کارولینای شمالی اسکان دارد ممکن است به بالتیک اعزام شود. پس از شبیه‌سازی‌هایی که انجام شد اوشمانک اعلام کرد که تیم آبی سرخورده و ناکام ماند. نتیجه این شد که نمی‌توانیم از بالتیک دفاع کنیم چرا که روسیه دارای بهترین موشک‌های سطح به هواست و هیچ باکی از به‌کارگیری تجهیزات سنگین ندارد. با این حال، مقام‌های دفاعی- امنیتی اروپا و آمریکا می‌گویند نتایج این شبیه‌سازی را در برنامه‌ریزی‌هایشان به‌کار می‌گیرند اما آنها معتقدند که در صورت درگیری، تردیدی نیست که ناتو پیروز می‌شود و اتحاد اعضای ناتو حفظ خواهد شد.

بالتیک را حفظ کنید
پنتاگون می‌گوید این احتمال وجود دارد که در صورت نبرد، روسیه بخش‌هایی از بالتیک را تصرف و به خود ضمیمه کند. هدف، بازداشتن و تصرف دوباره سرزمین‌های ناتو است. اشتون کارتر، وزیر دفاع آمریکا، می‌گوید ایالات‌متحده تانک، تجهیزات سنگین و ادوات نظامی به بالتیک و اروپای شرقی خواهد فرستاد. پنتاگون در حال ارزیابی سناریوهای جنگ هیبریدی [نوعی استراتژی نظامی که جنگ متعارف، جنگ غیرمنظم و جنگ روانی- سایبری را در هم می‌آمیزد] و حتی هسته‌ای است. یک مقام ارشد دفاعی می‌گوید: «اگر به دکترین انتشار یافته روسیه بنگرید، بر این باورم که این آدم‌ها تصور استفاده از سلاح هسته‌ای تاکتیکی را در سر می‌پرورانند به گونه‌ای که تا چند سال پیش تصور آن نمی‌رفت.» این مقام به شرط فاش نشدن نام می‌گوید: «دکترین روسیه آشکارا از جنگ هسته‌ای تاکتیکی سخن می‌گوید. بنابراین، غیرمسوولانه است که آن دکترین را مطالعه نکنیم و نفهمیم که منظورش چیست. دکترین بی‌تردید به این معنا نیست که آنها چنین خواهند کرد بلکه غیرمسوولانه است که در مورد این مسائل اندیشه نکنیم. دیر یا زود، قدرت‌نمایی هسته‌ای رخ خواهد نمود- اگرچه همیشه یک نگرانی بود اما- و اهمیتی ندارد که از کجا سر بر آورد.»

در میان مسوولان ارشد سیاست خارجی و مسوولان امنیتی اختلافاتی در این مباحث هست که پس از سال‌ها ماه عسل با روسیه روابط دو طرف به اینجا رسید. یک مقام وزارت خارجه می‌گوید: «بسیاری از مقام‌ها در پنتاگون از تقابل ناراحت هستند. آنها از همکاری ارتش- ارتش با روسیه ناراحت هستند. برخی گمان می‌کنند که تمرکز بر روسیه انحراف از تهدید اصلی یعنی چین است و برخی دیگر گمان می‌کنند همکاری با روسیه در زمینه کنترل سلاح مهم‌تر از حمایت از حاکمیت اوکراین است.» یک مقام دفاعی ارشد می‌گوید با وجود این تغییر سیاست، بیدار کردن دادن این خوش‌بینی کاملا آمریکایی به شکل گیج‌کننده‌ای سخت است. این مقام می‌افزاید: «دوست داریم شریک روسیه باشیم. فکر می‌کنیم این باید در اولویت باشد. این همکاری به نفع ما و روسیه و به نفع جهان است.» وقتی تحولات سوریه و نقش مسکو در کنار این تحولات بررسی می‌شود می‌توان به وخامت اوضاع بیشتر پی برد. در واقع، بالتیک و احتمال درگیری در آن یک سوی ماجرا است اما تحولات سوریه و حضور نظامی مستقیم روسیه در آنجا هم سوی دیگر بحران است. بنابراین، احتمال درگیری در دو جبهه متصور است: بالتیک و سوریه.

کوتاه آمدن آمریکا و آغاز مذاکره
اگرچه در محافل تصمیم‌سازی آمریکا دیدگاه‌های مختلفی نسبت به برخورد با روسیه یا همکاری با این کشور وجود دارد اما به نظر می‌رسد غرب –لااقل- در مساله سوریه در برابر مسکو کوتاه آمده باشد. وقتی اولین هواپیمای نظامی روسی روز جمعه به سوریه رسید، دولت اوباما تلاش کرد تا با این کشور بر سر هماهنگی اقدامات در منطقه جنگی و جلوگیری از برخوردهای احتمالی وارد مذاکره شود. به گزارش نیویورک تایمز، این ابتکار دیپلماتیک برای دولت آمریکا بسیار مهم است. آمریکا دو هفته پیش به مسکو هشدار داده بود که افزایش حضور نظامی این کشور در سوریه باعث وخامت اوضاع خواهد شد اما ظاهرا از سوی کرملین گوش شنوایی وجود نداشت. هفته گذشته اوباما «استراتژی پوتین را محکوم به شکست» اعلام کرد. ظاهرا کاخ سفید پذیرفته که کرملین میدان بازی را به گونه‌ای تغییر داده که به این زودی‌ها قابل تغییر نیست. تصمیم به آغاز مذاکرات با روسیه بازتاب این امید است که روسیه نقش سازنده‌ای در بحران سوریه و حل‌وفصل آن ایفا کند.

روز جمعه اشتون کارتر، وزیر دفاع آمریکا، با همتای روس خود سرگئی‌کی شویگو صحبت کرد تا مانع اصطکاک و برخورد اشتباه نیروهایشان با یکدیگر در سوریه شوند. اگرچه مذاکرات وزرای دفاع دو کشور محدود بود اما برخی مقام‌ها می‌گویند این مذاکره هدف بزرگ‌تری را دنبال می‌کرد که همانا دخیل کردن روسیه در فرآیندی سیاسی بود که باعث کنار زدن اسد و جایگزینی فردی دیگر به جای او می‌شود.

تا‌کنون 4 جنگنده SU-27 روسی به همراه هلیکوپترهای نفربر و کشتی‌های جنگی حامل هلیکوپتر وارد سوریه شده‌اند. یک مقام آمریکایی به شرط فاش نشدن نام می‌گوید بیش از 20 هواپیما سلاح‌ها و ادوات نظامی را به پایگاه هوایی در سوریه منتقل کرده‌اند. حضور نظامی مسکو در سوریه به چند دلیل به نفع روسیه است: حضور روسیه می‌تواند کمک به بقای اسد باشد که طی هفته‌های گذشته متحمل شکست‌هایی شده است. می‌تواند مسکو را در وضعیت قدرتمندتری برای شکل دادن به دولت آینده سوریه در صورت سقوط اسد قرار دهد. همچنین می‌تواند منافع استراتژیک روسیه در این آخرین پایگاه نظامی مسکو در خاورمیانه را حفظ کند. برخی دیپلمات‌ها می‌گویند روسیه می‌کوشد تا نفوذ آمریکا در منطقه را کاهش دهد. «جیمز. اف. جفری»، سفیر سابق آمریکا در عراق و ترکیه، می‌گوید: «تمام منطقه ما را زیر ذره‌بین گذاشته است. روسیه می‌کوشد محیط امنیتی منطقه را تغییر دهد و نشان دهد که تا آخرین نفس از متحدان خود حمایت می‌کند.» اگرچه غرب معتقد است که اسد باید برود و حل بحران منوط به رفتن اوست اما برخی معتقدند پافشاری روسیه باعث شد غرب لااقل در کوتاه مدت حضور اسد در قدرت را بپذیرد. جان کری در آغاز دیدار با عبدالله بن زاید، وزیر خارجه امارات گفت: «تمرکز ما نابودی داعش و حل‌وفصل سیاسی سوریه است و ما معتقدیم که در بلندمدت نمی‌توان با حضور اسد کنار آمد. اما می‌کوشیم زمینه‌های مشترکی بیابیم.» فیلیپ‌هاموند، وزیر خارجه بریتانیا، هم می‌گوید: «ما نمی‌گوییم که اسد و متحدان و اقمارش در همان روز اول باید بروند. اگر بتوان بر سر فرآیندی با ایران و روسیه توافق کرد- که ماه‌ها طول خواهد کشید و طی این مدت، گذار اتفاق خواهد افتاد- بی‌تردید آن را به بحث می‌گذاریم.» وزرای دفاع روسیه و آمریکا توافق کردند که به بحث در مورد «ساز و کارهایی برای دوری از جنگ و ستیز» در سوریه ادامه دهند. برخی مقام‌های سابق می‌گویند چشم انداز مذاکرات نظامی که به توافق گسترده تر منجر شود همچنان دور از دسترس است. مایکل. ای. مک فاول، مشاور سابق اوباما و سفیر این کشور در روسیه، می‌گوید: «ما دو بار تلاش کردیم تا در شرایط بهتر روسیه را وارد مشارکت کنیم اما این برنامه شکست خورد.» اندرو تبلر، متخصص سوریه در موسسه واشنگتن می‌گوید: «دو طرف از موضع ضعف به یکدیگر نزدیک می‌شوند چرا که اقمار هر دو کشور رو به ضعف هستند.» با این حال، کری می‌گوید دو کشور یک هدف دارند: «گذار سیاسی که منجر به یک سوریه باثبات، متحد و سکولار شود.» جان کری در مصاحبه با کانال 4 بریتانیا در مورد روسیه می‌گوید: «اما اینکه نقش اسد چیست و کجای ماجراست مساله‌ای است که باید در مورد آن مذاکرات بیشتری داشته باشیم.»

منبع: دنیای اقتصاد