پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : «شایان فرزادپور» سعی میکند هر چهار سال یکبار به ایران سفر کند. پدر و مادرش ایرانی و اهل شیراز هستند و زمانی که او چهار ساله بوده، به آمریکا مهاجرت کردهاند. او هربار که به ایران سفر میکند، به خانه اقوامش در شیراز میرود.
فرزادپور که دور تا دور موهایش را تراشیده و دو جلسه 15 ساعته وقت گذاشته تا جریان زندگیاش را روی دستش خالکوبی کند، میگوید: هر بار که به ایران سفر میکنم و در خیابان راه میروم، بسیاری از مردم نگاهم میکنند. در کل به ظاهرم که با دیگران متفاوت است، توجه زیادی نشان میدهند.
این پسر جوان در یک کافه در آمریکا کار میکند. مربی «کیک بوکسینگ» و «یوگا» است و گاهی هم دستبندهای فلزی و بافتنی درست میکند و هرکدام را 10 دلار میفروشد. گاهی اوقات هم برای رادیو و تلویزیون برخی از شبکههای آمریکا آهنگ میسازد.
فرزادپور برای اولینبار است که دماوند را میبیند و میگوید: من دو خانه دارم یکی ایران و دیگری آمریکا.
او ادامه میدهد: یکی از دوستان آمریکاییام دلش میخواست همراهم ایران بیاید تا دماوند را ببیند، اما به او ویزا ندادند.
فرزادپور درباره اینکه دوستانش چقدر برای سفر به ایران تمایل نشان میدهند، بیان میکند: بیشتر دوستانم میترسند به ایران سفر کنند، چون فکر میکنند ایران کشور خطرناکی است. بسیاری از آمریکاییها فکر میکنند ایران و افغانستان مثل هم هستند و به من میگویند تو چطور جرات میکنی به ایران سفر کنی؟ من در سفرهایم عکسهای زیادی میگیرم و هر بار که به آمریکا برمیگردم، عکسهایم را به دوستانم نشان میدهم تا متوجه شوند ایران کشور خطرناکی نیست، اما آنها باورشان نمیشود!
وی اضافه میکند: چون ایرانیهای زیادی در آمریکا زندگی میکنند، آمریکاییهایی که با آنها در ارتباط هستند نگاهشان به مردم ایران مثبت است؛ اما دیدِ برخی از مردم آمریکا به دلیل تسخیر سفارت آمریکا که اوایل انقلاب اتفاق افتاد را نمیتوان تغییر داد. آمریکاییها فکر میکنند فقط کشور آنها در دنیا وجود دارد.
فرزادپور میافزاید: آنها هر طور که فکر میکنند، زندگیشان را ادامه میدهند؛ اما در ایران دکتر و مهندس شدن برای مردم اهمیت زیادی دارد.
او در پاسخ به اینکه دوست دارد برای همیشه در ایران زندگی کند، میگوید: دوست دارم در ایران زندگی کنم، اما فکر میکنم عادت کردن به شرایط ایران سخت باشد. از همه مهمتر اینکه پیدا کردن شغل در ایران دشوار است.
فرزادپور با بیان اینکه در آمریکا آثار قدیمی یا تاریخی مثل ایران وجود ندارد، میگوید: در سفرهایی که به ایران داشتم اصفهان، شیراز، یزد، تهران، مشهد و کرمان را دیدم و شهر یزد را به خاطر بافت تاریخی و تخت جمشید را به خاطر شکوه و زیباییاش، بیشتر از همه دوست دارم. زمانی که عکسهایم در «سی و سه پل اصفهان» را به دوستان آمریکاییام نشان دادم، آنها که قبلا ترکیه را دیده بودند معتقدند ایران شبیه ترکیه است.