پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : گوهر خیراندیش نوروز امسال مجموعه تلویزیونی «بچهها نگاه میکنند» به کارگردانی حمیدرضا صلاحمند را روی آنتن شبکه دو دارد.
این بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر در گفتوگو با
مهر درمورد سریال «بچهها نگاه میکنند» صحبت کرده که بخشهایی از آن را
میخوانید.
- آقای صلاحمند را از سالها پیش میشناسم. او باعت
آشنایی من با آقای بهرام بیضایی شده بود. در آن سالها قرار بود در فیلم
«مسافران» بازی کنم، اما تهیهکننده تغییر کرد و در نهایت هم من در فیلم
«بانو» به کارگردانی آقای مهرجویی بازی کردم که آقای صلاحمند هم حضور داشت.
به همین دلیل دوستی قدیمی با آقای صلاحمند داشتم.
- متاسفانه متن را مطالعه نکردم و با اعتماد کاملی که به
کارگردان و گروهی که قرار بود در کنارشان همبازی باشم داشتم و فکر میکردم
آنها هم مثل من روی متن حساسیت دارند - به ویژه آقای صلاحمند - کار را قبول
کردم. البته خودم قبل از رفتن به سفر پیشنهاد نویسندهای که دوست داشتم با
این گروه همکاری کنند را دادم و از ایران رفتم. نمیدانم به خاطر مسائل
مالی و یا مورد دیگری با نویسندهای که پیشنهاد داده بودم به توافق
نرسیدند.
- ما در طول بازیام در این سریال تمام صحنههایی که در
ارتباط با بازی من و بازیگران نوشته شده بود سناریو را بر اساس موقعیت
تغییر میدادیم. بیشتر اوقات من بداهه دیالوگهایم را میگفتم و بازی
میکردم و کارگردان بنا به اقتضای صحنه آن را کم و زیاد میکرد.
- در سریال «بچهها نگاه میکنند» نقش عمهای را بازی میکنم
با نام طاووس که برادری به نام طاهر دارد. این برادر چهار دختر و چهار
داماد دارد. من همسر مهربان و بسیار خوبی داشتهام و حالا بعد از مرگش با
خاطراتش زندگی میکنم و برای بچههای برادرم همچون مادر میمانم.
- 12 قسمت از سریال «بچهها نگاه میکنند» تصویربرداری،
تدوین، صداگذاری و موسیقی متن شده است. تصویربرداری قسمتهای 13 و 14 تمام
شده و مراحل فنی را سپری میکند، اما تصویربرداری قسمت پانزدهم باقی مانده
است.
- در زمان تصویربرداری این سریال به دلیل فشار کاری زیاد قلبم
بسیار درد گرفت و در بیمارستان بستری شدم، اما به دلیل احساس مسئولیتی که
در قبال 80 نفر داشتم و استرسی که برای کار در من حاکم بود بعد از مرخص
شدن، فقط چند ساعت استراحت کردم و بعد به گروه ملحق شدم و چند ساعتی هم که
بازی نداشتم به خاطر این بود که با آرامشبخشهایی که به دلیل دردهای قفسه
سینه به من داده بودند، خواب بودم، حتی نگذاشتم فرزندم که چندی قبل تصادف
کرده بود از این موضوع مطلع شود.
- در این سریال پدری نشان داده میشود که ثروتش را بدون
تفاوت گذاشتن بین فرزندان دختر و پسرش تقسیم میکند. سریال «بچهها نگاه
میکنند» میخواهد بگوید زنان و مردان نباید برای اثبات خودشان همدیگر را
پایین بکشند. در واقع این مسئله در این سریال گل درشت شده است. این اتفاقات
را در لحظات کمدی و کمیک سریال شاهد هستیم.
- زمانهایی که برای سریالها صرف میشود نسبت به آثار
سینمایی غیراستاندارد است. در حالی که بودجه کمتری هم دارد. علاوه بر آن
سختگیری تلویزیون نسبت به سینما خیلی زیاد است، حتی این سختگیریها در
شبکهها متفاوت است. مثلاً در این سریال اجازه داده نشد که موی سپید من
نشان داده شود. فقط که با چروک کردن صورت نمیتوان نشان داد که فرد مورد
نظر پیر است، چون سپید بودن 10 تا 15 سال در بالا رفتن سن تاثیر دارد. این
در حالی است که سالها پیش من فیلم «مدرسه پیرمردها» را بازی کردم در آن
فیلم موهای مشکی من نشان داده شد. من هنوز دلیل این چهارچوب را نمیدانم.
به نظرم با طراحی گریم و نشان دادن موی سپید نه تنها سن این فرد را نشان
میدادیم، بلکه احترام، وقار و حرف شنوی خانواده به عمه بهتر به مخاطب
منتقل میشد.
- من قبل از اینکه در سریال «همچون سرو» بازی کنم به مدت یک
سال تا یک سال و نیم با تلویزیون همکاری نداشتم، چرا که دلگیر بودم و
انتظار داشتم تلویزیون کشور ما در انتقال اخبار داخلی کشورمان صادقانه عمل
کند. به قول معروف از خانه خودم قهر کرده بودم. تا اینکه آقای بیرنگ با
صحبتهایی که در زمینه کار در تلویزیون که خانه اصلی ماست، با من داشت،
مجابم کرد. علاوه بر آن من کارهای بیژن بیرنگ را دوست داشتم و وقتی دیدم
مجموعه «همچون سرو» به موضوع جبهه و دفاع مقدس میپردازد برای بازی در این
پروژه احساس وظیفه کردم.
- در آن زمان من از سفر آمریکا به دلیل حضور فیلمهایم در
فستیوالهای مختلف برگشته بودم و همراه خانم زهرا حسینی برای کتاب دا سفر
به آبادان، سونسگرد و خرمشهر داشتیم که در این سفر قرار بود بچه های ایران و
عراق با هم دیداری داشته باشند و این آشتی همراه با پرواز کبوتران سفید در
یک مراسم زیبا در مرز ایران و عراق بود. به همین دلیل احساس کردم همه ما
در قبال شهدا و وطنمان دین داریم. علاوه بر آن متن مجموعه «همچون سرو» به
زیبایی نوشته شده بود. این مجموعه با دیگر کارهای دفاع مقدس به لحاظ شکلی
متفاوت بود.
- گروه در لوکیشن شهرک غزالی زحمت زیادی برای این مجموعه
کشیدند وآقای بیرنگ هم متن زیبایی را برای قصهها نوشته بودند، به همین
دلیل باید در زمان مناسب پخش شود تا زحمات گروه دیده شود. از ایشان هم
پرسیدم چرا حقوق عوامل را پس از چند ماه که سریال به اتمام رسیده است،
نمیپردازند و ایشان هم گفتند چون کل کار توسط تهیه کننده کاملاً تدوین و
صداگذاری نشده است و به محض تحویل دادن پروژه به شبکه مشکلات مالی برطرف
میشود.
، اکثر مردهای بازیگر نشون دادن که غیرت این بانو رو هم ندارن