صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۴ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۲۲۰۹۱۳
تاریخ انتشار: ۴۹ : ۱۰ - ۲۵ مرداد ۱۳۹۴
پسر جواني كه تنها به خاطر يك گيتار برقي با ١١١ضربه چاقو دوست خود را به قتل رسانده بود، صبح ديروز در مقابل قضات جنايي دادگاه كيفري استان تهران از خود دفاع كرد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
بيستم آبان‌ماه‌ سال ٩٣ وقتي پليس شهريار در جریان یک قتل قرار گرفت، تيم جنايي بلافاصله راهي محل حادثه شد. جنايت در يك استوديوي صدا رخ داده بود. كارآگاهان جنايي زماني كه به محل حادثه رسيدند، با ديدن جسد غرق در خون پسر جوان شوكه شدند.
 
 اين پسر با ١١١ ضربه چاقو به تمام بدنش به قتل رسيده بود. نگهبان اين استوديو در تحقيقات به ماموران گفت: «داريوش امروز در محل كارش تنها بود. چند ساعت پيش ديدم كه پسر جواني از استوديو خارج مي‌شود. او گفت كه خواهرزاده داريوش است و كلي وسايل ازجمله گيتار داريوش دستش بود. من هم با تصور اينكه او از بستگان داريوش است اجازه دادم از استوديو خارج شود. ولي وقتي به طبقه بالا رفتم با جسد داريوش روبه‌رو شدم.»
 
با اين اظهارات، ماموران به تحقيق پرداختند و تجسس درباره شناسايي و دستگيري عامل اين جنايت آغاز شد. در ادامه تيم تحقيق توانست عامل اين جنايت را كه پسري ٢٢ ساله بود، دستگير كند. پسر جوان پس از بازداشت در بازجويي‌ها به قتل اعتراف كرد و گفت: با داريوش دوست صميمي بودم. او يك استوديوي صدا داشت و هميشه در كار آواز و موسيقي بود. او همچنین يك گيتار برقي داشت كه من هميشه آرزو داشتم اين گيتار مال من باشد. روز حادثه به استوديوي داريوش رفتم و منتظر ماندم تا آن‌جا خالي شود. شب وقتي همه رفته بودند و داريوش تنها شد، من به داخل استوديو رفتم و گيتار را برداشتم. داريوش مرا ديد و گفت دانيال گيتار را سر جايش بگذار. من اهميتي به او ندادم و مي‌خواستم با گيتار فرار كنم كه او مانعم شد. من هم عصباني شدم و به او حمله كردم. در حالي كه به‌شدت عصبي شده بودم چندين ضربه به تمام بدن او زدم و با برداشتن گيتار و وسايل ديگر فرار كردم. در راه هم وقتي نگهبان مرا ديد، به او گفتم خواهرزاده داريوش هستم و بايد اين وسايل را به جايي ببرم. براي همين توانستم فرار كنم.
 
با اعتراف اين پسر، پرونده وي پس از تكميل تحقيقات به شعبه دهم دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد. صبح ديروز پسر جوان در مقابل هيات قضايي دادگاه كيفري ايستاد و از خود دفاع كرد. در ابتداي اين جلسه، نماينده دادستان كيفرخواست را خواند و درخواست مجازات كرد. پس از آن خانواده اولياي دم درخواست قصاص كردند و سپس متهم به قضات جنايي گفت: روز حادثه قرص اعصاب خورده بودم و چيزي متوجه نمي‌شدم. اصلا حالت طبيعي نداشتم و حتي الان هم يادم نمي‌آيد كه چرا دست به اين جنايت زده‌ام. چيزي از روز حادثه يادم نمي‌آيد.
 
در پايان پس از صحبت‌هاي متهم، هيات قضايي وارد شور شدند تا حكم اين پرونده را صادر كنند.

فرادید