پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
گران شدن قند در رمضان سال ۱۳۲۳ ه.ق منجر به حرکتی تاریخی شد و جریانهای بعدی راه را برای مشروطه و اسلامخواهی در ایران جدید گشود، علما در مهاجرت صغری این گام تاریخی را برداشتند.
میثم قهوهچیان در ایکنا نوشت: وقتی قند در رمضان سال 1323 هـ.ق گران شد و والی تهران دستور به فلک کردن تجار معتبر و با آبروی تهران را داد، هیچکس فکر نمیکرد که چند سال بعد این قائله با تغییر شکل حکومت از سلطنت مطلقه به سلطنت مشروطه همراه شود. در فرایند شکلگیری این رویداد تاریخی و پس از به فلک کشیده شدن تجار، پای روحانیت شیعه نیز به میان کشیده میشود و امروز سالگرد مهاجرت صغری به حرم شاهعبدالعظیم است.
از گرانی قند تا هجرت
روزهای آخر رمضان 1323 هـ.ق، تهران، قند گران شد. گزارشهای تاریخی میگویند بهای آن از منی پنج قران، به هفت الی هشت قران رسید. علت این گرانی را جنگ روسیه و ژاپن در سال 1905 میلادی اعلام کردهاند، اما علت هرچه باشد، همین گرانی بهانهای شد برای علاء الدوله والی تهران که با نظر عینالدوله صدراعظم وقت دستور دهد تا چند تن از بازاریان که اعتراضهایی به سیاستهای ظالمانه مسیو نوز بلژیکی در گمرمات ایران داشتند را فلک کنند. دود این آتش بعدها به چشم شکل حکومت در ایران رفت و خیلی چیزها را تغییر دارد.
پس از واقعه فلک کشیدهشدن بازاریان یک واعظ مذهبی به دستور امام جمعه تهران که مقامی درباری بود، مورد ضرب وشتم قرار گرفت . بازاریان و روحانیون به مشورت با میرزاسیدمحمد طباطبائی پرداختند، استدلال طباطبایی این بود که «به واسطه کشمکش و زد و خوردی که امروز در مسجد شاه پیش آمد اگر ما چارهای نیندیشیم ممکن است فردا دامنه اختلاف و زد و خورد توسعه پیدا کند و کار به دو دستگی و خونریزی و مفسده برسد و مردم عوام هم چنان فکر کنند که ما برای طرفداری از تجاری که قند را گران کرده بودند این مفسده را به پا کردهایم و از ما گریزان بشوند. این است که به عقیده من برای دوری جستن از پیش آمد سوء و فتنه و فساد بهتر آن است که برای چندی تهران را ترک کرده و به حضرت عبدالعظیم رفته و در آنجا منزوی شویم.» بازاریان به همراه جمعی از روحانیون به ری مهاجرت کردند.
از هجرت تا پیروزی
پس از این مهاجرت، مذاکرات با دربار آغاز شد و شرایط ایشان به دربار مخابره گردید که عبارت بود از نبودن عسکرگاریچی در راه قم، بازگرداندن حاج میرزامحمدرضا از رفسنجان به کرمان، بازگردانیدن تولیت مدرسه خان مروی به حاج شیخ مرتضی، تأمین عدالتخانه در همه جای ایران برای جلوگیری از ستمگری حکام، اجرای قوانین اسلام درباره تمام مردم به طور یکسان، برداشتن مسیو نوز بلژیکی از سرگمرک و مالیه، برداشتن علاءالدوله از حکمرانی تهران و کم نکردن تومانی ده شاهی از مواجب و مستمریات.
خداوند در آیه 195 سوره آلعمران «...فَالَّذِینَ هَاجَرُواْ وَأُخْرِجُواْ مِن دِیَارِهِمْ وَأُوذُواْ فِی سَبِیلِی وَقَاتَلُواْ وَقُتِلُواْ لأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ ثَوَابًا مِّن عِندِ اللّهِ وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ:... پس کسانى که هجرت کرده و از خانههاى خود رانده شده و در راه من آزار دیده و جنگیده و کشته شدهاند بدیهایشان را از آنان میزدایم و آنان را در باغهایى که از زیر [درختان] آن نهرها روان است درمیآورم [این] پاداشى است از جانب خدا و پاداش نیکو نزد خداست». (آلعمران، 195) به مهاجران وعده پیروزی میدهد، این حقیقت این بار هم تکرار شد و دربار درخواستهای مهاجران را پذیرفت، هرچند ادامه رویدادها به مهاجرت کبری و نهضت مشروطه منجر شد.
مهاجرت صغری؛ سپیدهدمان اسلامخواهی در ایران
روحانیون نقشی محوری در مهاجرت صغری داشتند. مهاجران ابتدا دو هزار نفر بودند «اما پس از چند روز، به تعداد متحصنین افزوده گشت و از ده هزار تن فراتر رفت. وعاظ و خطبا دائماً بر منبر رفته و از استبداد حکومت عین الدوله صدراعظم وقت» سخن میگفتند. معروفترین روحانیون که در این رویداد بودند عبارت بودند از سیدمحمد طباطبائی، سیدعبدالله بهبهانی، حاجشیخمرتضی آشتیانی، صدرالعلماء، سیدجمال افجه، میرزامصطفی آشتیانی، سیدمحمدصادق کاشانی و شیخ محمدرضای قمی.
یکی از هشت درخواست متحصنین در جریان مهاجرت صغری «اجرای قوانین اسلام درباره تمام مردم به طور یکسان» بوده است. این درخواست نشاندهنده آن است که این جریان تنها اقتصادی نبوده است و تاثیر علمای تشیع در آن مشهود است. اعتراض مدنی تجار در ایران تنها اعتراض به کتک زدن چند بازاری نبود، بلکه تقاضایی ملی و تاریخی بود که بیان کامل آن در مهاجرت کبری مطرح شده و منجر به مشروطیت شد.
اگر سند مشروطه را مبدا تاریخی ایران جدید بدانیم، مهاجرت صغری سپیدهدمان مشروطه و اسلامخواهی در ایران بود که میتوان از آن به نقطه عطف تاریخ ایران نام برد. پیش از آن خوانش ایرانیان از مبانی فرهنگی خود به گونهدیگری صورت میگرفت، به این معنا اسلام در ایران سنتی موقعیتی متفاوت با پس از مشروطه داشت. پیش از مشروطه، روحانیون در نقش تعادل میان مردم و حکومت بودند و اختلافات را از موضع مرجع حل اختلاف رسیدگی میکردند، اما پس از مشروطه روحانیون با حفظ کارکرد سنتی نقش برجستهای در قانون یافتند، این نقش قبل از انقلاب اسلامی و تنها به لحاظ صوری در پنج فقیه حافظ شریعت در متمم قانون اساسی مشروطه و پس از انقلاب اسلامی در مبنای قانون اساسی و اصول متعدد حفظ و تقویت شده است.