ائتلاف لاريجاني - روحاني
اين روزها گمانه ائتلاف حاميان غير اصلاحطلب روحاني با
لاريجاني از گوشه و كنار محافل سياسي شنيده ميشود. اگرچه طبق قانون نه
رييسجمهور و نه اعضاي دولت او حق ندارند در معادلات سياسي انتخابات ورود
كنند اما اين نافي رفتار سياسي احتمالي حاميان شناسنامهدار او نيست. با
اين حال در شرايط فعلي هيچ نشانهاي دال بر شكلگيري چنين ائتلافي وجود
ندارد اما در عوض نشانهها و كدهاي مختلفي وجود دارد كه ثابت ميكند
دستكم تا اينجاي كار لاريجاني هيچ تمايلي به اتحاد و انسجام با
اصولگراياني كه چترشان را تا جبهه پايداري هم باز كردهاند، ندارد. او نه
در محافل سياسي اصولگرايان شركت ميكند و نه حرف و سخني درباره چگونگي
آرايش نيروهاي سياسي به زبان ميراند. همين جدايي فعلي نگراني اصولگرايان
را برانگيخته و از قضا همين نگراني باعث ميشود آنها رو به تحليلهايي
بياورند كه نتيجهاش ميشود ائتلاف لاريجاني – روحاني و تنها ماندن
اصلاحطلبان. اين گزاره اگرچه دور از واقعيت مينمايد اما تكيه و تاكيد روي
آن حاكي از كليد خوردن پروژه القاي جدايي روحاني و اصلاحطلبان است.
پروژهاي كه تا اينجا با حضور چهرههاي سرشناس اصلاحطلب در اطراف
رييسجمهور امكان عملياتي شدن ندارد. با اين حال كريمي قدوسي در ادامه همان
مصاحبه اينگونه ميگويد: بخشي از پيكره اصولگرايان رهروان ولايت با بدنه
دولت به تفاهم رسيدهاند و در پي تامين نظر رييسجمهور در شكلگيري مجلس
وكيلالدولهها هستند. همه تلاش ميكنند تا آقاي لاريجاني در جرگه وحدت
اصولگرايان باقي بماند. اگر در نهايت اين اتفاق نيفتد خودشان ضرر ميكنند.
احمدينژاد و يك سوال مهم
محمود احمدينژاد براي اصلاحطلبان علامت سوال و براي
اصولگرايان يك نگراني جدي است. اصولگرايان به خوبي ميدانند اگر رييس دولت
دهم بتواند از ظرفيتهاي موجود خود براي انتخابات مجلس بهره گيرد نخستين
كسي كه ضرر ميكند جريان اصولگرايي است كه در سه سال اخير مسابقه اعلام
برائت از او داشته. حضور حاميان احمدينژاد در انتخابات به سبد آراي
اصلاحطلبان هيچ خدشهاي وارد نميكند و در عوض آراي شكننده اصولگرايان را
به صورت جدي پراكنده ميكند. از همين روست كه فردي مانند كريمي قدوسي در
كنار نگراني از ائتلاف لاريجاني – روحاني مساله احمدينژاد را به عنوان
دومين نگراني اصولگرايان مطرح ميكند: برخي اخبار حكايت از جمع شدن ياران
احمدينژاد در نشستهاي انتخاباتي، سخنراني آقاي مشايي و انتخاب مرتضي تمدن
به عنوان رييس ستاد انتخابات احمدينژاد دارد. برخي وزراي دولت نهم خوب و
صالح هستند كه ممكن است در استانها به صورت مستقل كانديدا شوند. او البته
منابع اطلاعاتي خود را معرفي نميكند اما با توجه به رفت و آمد برخي اعضاي
جبهه پايداري به دفتر احمدينژاد و گفت و شنودهايي كه از آنجا به بيرون درز
ميكند به نظر ميرسد اين نگرانياش چندان بيراه نباشد.
انتساب مواضع سياسي به شوراي نگهبان
عبور از فيلتر شوراي نگهبان براي اصلاحطلبان يك دغدغه جدي
است اما تاكنون هيچ يك از اعضاي شوراي نگهبان صرف اصلاحطلب بودن را دليل
ردصلاحيت هيچ كانديدايي عنوان نكردهاند ولي كريمي قدوسي عباراتي را به
كار ميبرد كه اگر صحت داشته باشد اصل انتخابات را با مشكلات جدي مواجه
ميكند: احزاب و چهرههاي اصلاحطلب خط قرمز شوراي نگهبان هستند. آيا به
راستي براي شوراي نگهبان احزاب و چهرههاي اصلاحطلب خط قرمز هستند؟ اگر
چنين نيست - كه نيست- به نظر ميرسد بايد با اظهاراتي از اين دست كه به
دنبال يكپارچگي در اداره كشور است برخورد شده يا موضع شوراي محترم نگهبان
به صراحت اعلام و اعمال شود. هر چه هست سخنان كريمي قدوسي فارغ از درست و
غلطي آن نشان ميدهد زير پوست جريان تندروي اصولگرا چه ميگذرد و آنها با
چه تحليل و برآوردي ميخواهند وارد كارزار انتخابات شوند.
برش
عبور از فيلتر شوراي نگهبان براي اصلاحطلبان يك دغدغه جدي
است اما تاكنون هيچ يك از اعضاي شوراي نگهبان صرف اصلاحطلب بودن را دليل
ردصلاحيت هيچ كانديدايي عنوان نكردهاند ولي كريمي قدوسي عباراتي را به
كار ميبرد كه اگر صحت داشته باشد اصل انتخابات را با مشكلات جدي مواجه
ميكند:
«احزاب و چهرههاي اصلاحطلب خط قرمز شوراي نگهبان هستند.»
آيا به راستي براي شوراي نگهبان احزاب و چهرههاي اصلاحطلب خط قرمز
هستند؟ اگر چنين نيست - كه نيست- به نظر ميرسد بايد با اظهاراتي از اين
دست كه به دنبال يكپارچگي در اداره كشور است برخورد شده يا موضع شوراي
محترم نگهبان به صراحت اعلام و اعمال شود