سایت رجانیوز در یادداشتی شدیداللحن که ظاهراً نقد فیلم تازه ی ابراهیم حاتمی کیا است، به شیوه ای کم سابقه به این کارگردان خوش فک رو ارزشی ساز کشور تاخته است.
به گزارش سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری انتخاب؛ این سایت در بخشی از یادداشت خود، با اشاره تلویحی به اینکه نقش اول این فیلم به نوعی "شباهت سازی به میرحسین موسوی و همسرش" اختصاص دارد می نویسد: بانوی فیلم حاتمی کیا، مجسمه ساز است، به طور خاصی چادر سر می کند، شوهرش
مهندس است و اتفاقا 20 سال است که همسرش را تنها گذاشته، مادر جوانان وطن!
است و بانوی شهر حاتمی کیا.
این سایت همچنین نام یکی از کاراکترهای این فیلم که "احمدرضا حسین پور" است را تلویحاً با "احمدرضا رادان" جانشین فرمانده ناجا مقایسه می کند.
نویسنده ی رجانیوز، در پایان یادداشت خود، و به استناد مواردی که برخی از آن در بالا ذکر شد، خطاب به حاتمی کیا نوشته که "دیگر حق ساخت فیلم دفاع مقدس نداری" و در کنایه ای نه چندان جالب، می نویسد: او همان بهتر که بر سیاق این چند سال، از حاملگی ناخواسته، اجاره رحم و بانوی شهر خود بگوید
این یادداشت در پی می آید:
درست است که نوشتن درباره آخرین کار حاتمی کیا سخت است، اما ننوشتن درباره آن کاری بسیار دشوارتر است. ابراهیم حاتمی کیا کارگردانی که با آژانس شیشه ای و از کرخه تا راین او را می شناسیم، در جشنواره فجر فیلمی را به روی پرده بود، که نامش "گزارش یک جشن" بود.
ساخته جدید حاتمی کیا گزارشی است از تضادهای درونی کارگردان و جامعه شناسی وجود او، تضادهایی که حاتمیکیا اصرار دارد بر جامعه امروز ایران تحمیل کند. داستان فیلم از اینجا شروع می شود که زنی به اسم "شهربانو شکیب" (همان بانوی شهر ما)، یک موسسه ازدواج دایر کرده و در آن دختر و پسرهای مجرد را با هم آشنا کرده، آموزشهای پیش از ازدواج به آنها می دهد و در نهایت اگر به درد هم خوردند، با خانواده هایشان صحبت می کند و آن ها را به خانه بخت می فرستد. در این بین، نیروی انتظامی در پی شکایات مردمی و گزارشهای رسیده، به این نتیجه می رسد که موسسه باید پلمپ بشود و ماجراها آغاز می شود.
بانوی فیلم حاتمی کیا، مجسمه ساز است، به طور خاصی چادر سر می کند، شوهرش مهندس است و اتفاقا 20 سال است که همسرش را تنها گذاشته، مادر جوانان وطن! است و بانوی شهر حاتمی کیا. سرگرد اداره اماکن هم که رضا کیانیان (همان سلحشور آژانس) است، میان سال مردی است مجرد، بدخلق و بی تسلط روی اعصاب به طوری که در صحنه ای از فیلم روی جوانان اسلحه می کشد! و البته سرگرد هم مثل مامور امنیتی فیلم قبلی حاتمی کیا (به رنگ ارغوان) در برابر سوژه اش کم می اورد و دلبسته او می شود به نحوی که عتاب مافوقش را برمیتابد.
در سکانسی از فیلم، بانو شروع می کند به نماز اول وقت ظهر، و جالب اینکه در موسسه شکیب هیچ یک از جوانان نماز نمی خوانند ولی برای ناهار، سفره نذری پهن می کنند.
از قضا دستور پلمپ موسسه را سرهنگ احمدرضا حسین پور(که اسم کوچک خاصش مشابه یکی از فرماندهان نیروی انتظامی است!) صادر کرده و جالب اینکه دختر آقای حسین پور مراجعه کننده همین موسسه است و می خواهد با دوست پسرش بعد از تکمیل آشنایی ازدواج کند.
بعد از پلمپ موسسه، جشن در حیاط موسسه در حال برگزاری است و سرهنگ سر می رسد و با نیروی های ویژه حیاط را خالی می کند که حتی روحانی حاضر در مجلس (عاقد) هم به برخورد نیروی انتظامی اعتراض می کند!
نشستن و منصرف نشدن از تماشای حرف های شعاری و بیانیه گونه حاتمی کیا هرچند سخت است، اما دقایق پایانی را هم می بینم: باقی ماجرا مانند فیلم روزهای سبز حنا مخملباف است که در مورد حوادث بعد از انتخابات 88 برای بیبیسی فارسی ساخته بود. تصاویر با لرزش دست و کیفیت موبایل! خشم جوانان وطن! توسط نیروی انتظامی برانگیخته شده است، جوانان به شهر ریخته و نظم عمومی را بر هم می زنند، با یکی دو مامور موتوری ریشدار گلاویز می شوند و رسما به توحش و نزاع دعوت می کنند و برخلاف گفته بانو که می خواهد جوانان را مطابق خواسته ماموران به سفره خانه سنتی ببرد، به بوستان پایداری! می روند و اعلام می کنند حتی اگر بانو تن به حقارت قانونگرایی بدهد، بانوی آنها نیست.
فیلم آخر حاتمی کیا گزارش خوددرگیری دستگاه های نظام است. بنیاد فارابی، سازمان ملی جوانان از بودجه دولتی و بیت المال از بیانیه سیاسی آقای کارگردان حمایت می کنند که علاوه بر اسم سازمانشان، اسم خودشان هم در تیتراژ بیاید و احتمالا دو سه خط دیالوگ هم به بستگانشان به عنوان سیاهی لشگر در فیلم نقش داده شود. باز از نظام مهندسی فرهنگی و این ها برای ما جوانان بگویند.
گزارش یک جشن، گزارش یک خون دل است، گزارش یک بغض. بغض فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی برای ابراهیم حاتمی کیا. حاتمی کیا دیگر حق ندارد از دفاع مقدس بگوید او همان بهتر که بر سیاق این چند سال، از حاملگی ناخواسته، اجاره رحم و بانوی شهر خود بگوید. گزارش یک جشن است گزارشی است از تضادهای درونی یک کارگردان که قرار است با تصویرپردازی او، به پای جامعه ایرانی نوشته شود.
رجا نیوز برو بمیر
باتشکراززحمات شما
امیدوارم بتونه جوابگوی خون شهیدانمون باشه....
امیدوارم بتونه جوابگوی خون شهیدانمون باشه....
کارش درسته!
توی جشنواره که جایزه ها را به فیلم فرهادی و جرم کیمیایی دادند.
آتیش ضدیت اینها با نظام از همه بیشتر است.
فتنه گران بودند که به دختر آقای افتخاری فقط به خاطر نظر قلبی اش جسارت کردند.
شماها از هیتلر هم بدترید. فقط آب برایتان فعلا موجود نیست تا شنا کنید.
توی جشنواره که جایزه ها را به فیلم فرهادی و جرم کیمیایی دادند.
آتیش ضدیت اینها با نظام از همه بیشتر است.
فتنه گران بودند که به دختر آقای افتخاری فقط به خاطر نظر قلبی اش جسارت کردند.
شماها از هیتلر هم بدترید. فقط آب برایتان فعلا موجود نیست تا شنا کنید.
توی جشنواره که جایزه ها را به فیلم فرهادی و جرم کیمیایی دادند.
آتیش ضدیت اینها با نظام از همه بیشتر است.
فتنه گران بودند که به دختر آقای افتخاری فقط به خاطر نظر قلبی اش جسارت کردند.
شماها از هیتلر هم بدترید. فقط آب برایتان فعلا موجود نیست تا شنا کنید.
همچنین در خصوص چهره و نحوه لباس پوشیدن شخصیت های فیلم می باید قبل از اقدام به ساخت فیلم ، از رجانیوز و همکاران تاییدیه بگیرید !
ضمنا" مسئولیت هرگونه تغییر عقیده از سوی رجا نیوز در میانه راه بر عهده فیلم سازان می باشد !!!!!
Ibrahim hatami kia digar hagh nadarad az defa moghadas begooyad
soal man ine ke in hagho ki taeen mikone v ki hagh mide va ki hagh nemide???? bar che mabnayibe kasi hagh midan va be kasi hagh nemidan??? mamnoon misham ke javab in soalo bedoonam
این آقایان همه بایدتملق گو و
چاپلوس باشند تا کاربرای آنها فراهم گردد!