پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سایت آیت الله هاشمی رفسنجانی نوشت:
برخی دلبستگیهای اشخاص از میدان سیاسی حاصل میآید و برخی از میدان
معنویت و روحانیت، در دلبستگی ناشی از حضور در میدان سیاسی، همه چیز بر
پایه بدهبستان است و ناپایداری شرط لازم و کافی آن و چه بسیارند کثیر
افرادی که عهد دوستی بستند و چون منافع در خطر دیدند به اشارتی دست کشیدند
و رشته دوستی قطع کردند ولی در مودتهایی از جنس معنویت و روحانیت شاخص
اصلی برادری از جنس مکتب اسلام است و نماد آن هم پیمان اخوت ناگسستنی
بزرگان مکتب اهل بیت(ع) است.چنین است که آیتالله خامنهای وآیتالله
هاشمیرفسنجانی از سال ۱۳۳۷ تاکنون قریب ۶۲ سال در میدان سیاسی نهضت و نظام
با ثباتی اعجابانگیز در مودت و برادری پیش آمدهاند و صدها فتنه و شیطنت
بدخواهان این رابطه شگرف و مستحکم را چنان ناکام گذاردهاند که به یقین در
طول تاریخ سیاسی تشیع کمنظیر بوده و به عنوان نماد عملی «سیاست ما عین
دیانت و دیانت ما عین سیاست» نه تنها در تاریخ نظام اسلامی بلکه در تاریخ
سیاسی جهان ثبت خواهد شد و در تاریخ پر نور تشیع نیز مصداقی کم نظیر از
اخوت فی الله:
کیهان : روز رأیگیری یک جمله بسیار تاریخی از آیتالله خامنهای در
تلویزیون پخش شد که سوالات زیادی را در ذهن مردم برانگیخت. برای ما که یک
مقدار سیاسیتر هستیم و نحوه ارتباط شما با مقام معظم رهبری را کم و بیش
میدانیم و مطلع هستیم که نزدیک چهل سال و بلکه بیشتر اخوت پایداری بین شما
بوده، خیلی سوال نبود. ولی برای مردم سوال بود. این که ایشان تاکید کردند:
«برای من فرقی نمیکند چه کسی رئیسجمهور شود. البته هیچکس برای من آقای
هاشمی نمیشود، ولی امیدوارم برای مردم بشود.»هر دو جمله حضرت آقا اهمیت
دارد. برداشت شما از این تعبیر –هم قسمت اول که «هیچکس برای من آقای هاشمی
نمیشودهم قسمت دوم که «برای مردم امیدوارم بشود» چیست؟
-
جمله دوم روشن است. از این جهت که هر دولتی که میآید، باید رهبری امیدوار
باشند که او برای مردم بیشتر خدمت کند. اگر ایشان بگویند که مثل گذشته
نمیشود، معنایش این است که آینده ما بد است. این امید را همه باید داشته
باشیم که هر دولتی میآید، بهتر از دولت قبل عمل کند و مردم از او راضی
باشند. در مورد جمله اول هم خیلیها از روابط ما، کم میدانند. ما از جوانی
با هم بودیم. من پنج سال از ایشان بزرگتر هستم. اولین بار در درس آیتالله
داماد، همدیگر را دیدیم. بعد هم با هم سفری به کربلا رفتیم. خیلی صمیمی
شدیم. از آن موقع به بعد غیر از دوستی، محبت، همکاری و اعتماد نسبت به هم
چیزی نداشتیم. من قبلاً قویتر از این حرف را در نماز جمعه گفتم. شائبهای
بود که میان من و آیتالله خامنهای اختلاف است. در زمان ریاستجمهوری
ایشان، من در نماز جمعه گفتم که حاضرم کاغذ سفید را امضا کنم و ایشان هر چه
میخواهند، بنویسند و از پیش تعهد میکنم که حرف ایشان را قبول دارم. این
را تعارف نمیکردم. در همه مراحل کسی را بهتر از ایشان نمیدیدم. ایشان
اوایل انقلاب در مشهد بودند و نمیخواستند به تهران بیایند. من اصرار کردم
که ایشان به تهران بیایند و در شورای انقلاب باشند. بعد با توجه به آثار
جسمی حادثه ترورشان نمیخواستند رئیسجمهور شوند، من اصرار کردم که
رئیسجمهور شوند. میدانستم که بهتر از ایشان نداریم. در مسئله رهبری،
ایشان اصلاً آمادگی پذیرش آن مسئولیت را بعد از امام نداشتند. اصرار من و
دوستان دیگر ایشان را قانع کرد. همیشه همینطور بود. همین الان اگرزمانی
ایشان زیر این آسمان نباشند، من خیلی تنها هستم. یعنی انس، همکاری و رفاقت
ما اینقدر بالا است. طبعاً ایشان هم مثل من عواطفی دارند.
در جایی گفته بودید که ایشان فرمودهاند اگر قرار است اتفاقی برای آقای هاشمی بیفتد برای من بیفتد.
-
این را آقای راشد یزدی گفتند. برای مراسم شهدا به یزد رفته بودیم و آقای
راشد مسئول بنیاد شهید آنجا بود. ایشان در خوش آمدش گفت که من با گوش خودم
از آیتالله خامنهای شنیدم که گفتند: از خدا خواستم که اگر بنا است برای
فلانی (هاشمی) اتفاقی بیفتد، سراغ من بیاید. این حرف را از ایشان نقل کردم.
من هم واقعاً در مورد ایشان این گونه هستم. با شهید باهنر و آیتالله
خامنهای اینگونه بودم. البته با ایشان یک مقدار بیشتر. چون در مبارزه به
ایشان نزدیکتر بودم. هر دو، به خاطر پروندهای در قم فراری بودیم و به
تهران آمدیم و خانهای را در خیابان ایران اجاره کردیم و با زن و
بچههایمان، ایشان در طبقه بالا و من در طبقه پایین بودیم. به هر حال روابط
ما روابطی صمیمی و براساس اعتماد و آن هم برای خداست و هیچوقت مسأله
دنیایی بین ما مطرح نبوده و هنوز هم نیست. برای خدا با هم رفیق بودیم.
دوستی ما مصداق «اخوت فی الله» است. در دولت هم معمولاً کاری بدون موافقت
ایشان نمیکردم. بنابراین طبیعی بود ایشان چنین اظهاری بکنند. میدیدند که
میخواهم صحنه را خالی کنم، چنین قضاوتی کردند. من این حرف را حرف دل ایشان
میدانم و در آن هیچ مبالغهای نمیبینم و من هم نسبت به ایشان این حالت
را دارم.
منبع متن مصاحبه : بیپرده با هاشمیرفسنجانی- کارنامه ربع قرن عملکرد جمهوری اسلامی در گفت و گو با کیهان / انتشارات کیهان
حرف با عمل همخوانی ندارد.
آخه شما چقدر ....
نون بازوتون رو بخورید
آقاي زبير هم في الله و في سبيل الله، «سيف الاسلام» بود تا زمان فتنه پسرش، ولي بعد «سيف بر عليه اسلام» شد و شد آنکه شد...
عبرت آموز آقاي هاشمي!