همه ما می دانیم که هر چند وقت یکبار راه اندازی کمپین خاصی توسط هنرمندان برای حمایت یا عدم حمایت آنان از موضوعی خاص مطرح می شود و برخی از هنرمندان از این عمل استقبال کرده و برخی نیز آن را نمی پذیرند.
هنوز سردی سطل آّب هنرمندان در چالش سطل آب مقابل دوربین فیلمبرداری روی سر خود می ریختند روی تنشان است و هنوز برخی شان لباسشان خشک نشده از چالش سطل آب، اما اکثریت قریب به اتفاقشان نمی دانستند علت ریختن این آب روی سرشان چیست؟ اصلا چرا باید کسانی را دعوت کنند تا بیایند در ادامه راه آنها چالش آب سرد به راه بیندازند و دوربین از آنها فیلم بگیرد. آنها هم می دانستند ندانسته بازی خنده داری را به راه انداختند که موجب شادی خود و دیگران شود حتما در خاطرتان مانده برخی از هنرمندان اما از انجام این کار خودداری کرده و وارد این بازی خنده دار نشدند یکی از این افراد علی ضیا بود . مجری جوانی که اندیشه و فکرش بسیار جلوتر از سنش بود و دلیلی هم که برای عدم پذیرش این کار آورد این بود که : در این چند روز بسیار فکر کردم فکر کردم به کودکانی که غم میانه چشمهایشان موج میزند و هدیه دشمنان به آنها گلوله است و بمب و آوار فکر میکنم باید به جای آب روی سرم خاک بریزم برای همدردی با کودکانی که میانه خون و درد و آتش زندگی میکنند نفر دیگری که چالش آب سرد را نپذیرفت هنرمندی بود که بسیاری او را فرد مغروری می دانند و هنگامی او خود را با مارلون براندو مقایسه می کنند به او می خندند و می گویند: هه اینو نیگا، وهم ورش داشته، خودشو با براندو مقایسه می کنه. اما حامد بهداد اگر براندوی سینمای ایران هم نباشد براندوی انسانیت است چرا که او هم در واکنش به چالش آّب سرد دعوت همایون شجریان را نپذیرفت و درباره عدم پذیرش این درخواست گفت: نمی خوام غر بزنم و ایراد بگیرم! حمایت از یک بیماری خوبه، ولی کاش به جای این همه آب و ادا و اطوار، هر کسی یه شیشه آب می فرستاد برای کودکان آفریقایی! اما نیکی کریمی نیز دیگر بازیگری بود که به انتقاد از چالش آب یخ پرداخت و در متن کوتاهی درباره این موضوع نوشت: میشه تو این کم آبی یه سطل آب رو هدر ندیم و خودمون یواشکی بریم به این همه مراکزی به کمک نیاز دارن یواشکی کمک کنیم؟ اینها در واقع گوشه کوچکی از همرنگ جماعت نشدن تعدادی از هنرمندان درباره موضوع خاصی با هنرمندان دیگر بود. یکی دیگر از کمپین هایی که به راه انداخته شد کمپین حمایت از موسیقیای بود که الحق و الانصاف کمپین خوب و پرمعنایی بود چرا که این عرصه از فرهنگ و هنر جامعه مورد ظلم قرار گرفته بود و لازم بود تا فکری برایش شود. بنابراین هنرمندان عرصه موسیقی که شجاعتشان را در میان هنرمندان دیگر باید ستود با همراهی این کمپین موضع خود را در قبال وضعیت موسیقی اعلام کردند و خواستار پایان ماجراهای اسفناکی که برای موسیقی پیش آمده بود، شدند. برخی از اتفاقات نیز هیچ گونه سر و صدایی نمی کند و برخی هنرمندان هم ترجیح می دهند که وارد حاشیه های آن اتفاقات نشوند چرا که یا برایشان دردسرآفرین است و یا ترجیح می دهند از دور نظاره گر اتفاقات باشند تا بیایند وسط میدان. ما خودمان شاهد و ناظر این ماجراییم به این دلیل که حتی پرسش های بسیار ساده ای که جوابش هیچ کس را به دردسر نمی اندازد هم از سوی این هنرمندان بی پاسخ می ماند و اوج همکاری آنها با سوال مورد نظر پیچاندن قضیه بوده طوری که ترجیح دادیم که مطلب را درج نکنیم تا نصفه و نیمه به پایان برسانیم. اما یک نکته بسیار حائز اهمیت است و آن اینکه هنرمند باید ذاتی شجاع داشته باشد، باید با جامعه همراه باشد، درد جامعه را باید لمس کرده باشد، با آن زندگی کرده باشد و از این نهراسد که با او چگونه رفتار می کنند از این دست هنرمندان زیاد داریم، مهران مدیری که درحاشیه را ساخت. سروش صحت که شمعدونی را ساخت، اصغر فرهادی که جدایی نادر از سیمین را ساخت، کیانوش عیاری که خانه پدری را ساخت، رخشان بنی اعتماد که قصه ها را ساخت و... کدام یک از این کارگردانان به خاطر ساخته هایی که از آنها نام بردیم مورد شماتت قرار نگرفتند؟ اما به راهشان ادامه دادند، ندادند؟ جا نزدند، کم نیاوردند؟ فرار را برقرار ترجیح ندادند، ماندند و صبورانه سوختند و ساختند و تمام تهمتها و افتراها را هم به جان خریدند اما حرفشان را پس نگرفتند. گفتند آنچه را که باید می گفتند، شجاعتش را داشتند که اعلام کنند و نقد کنند چرا که درد جامعه را می فهمیدند و می دانستند اگر سکوت کنند باید پاسخگوی خدا باشند چرا که مسئولند برابر قلم و دوربین و فکری و اندیشه ای که به امانت در دستشان است. در همین راستا وقتی خبر تجاور افراد عربستانی به دو نوجوان ایرانی رسانه ای شد چه تعدد از هنرمندان اعتراض کردند؟ به غیر از هنرمندان اندکی که در پست های اینستاگرامی این عمل شنیع عربستان را محکوم کردند، تنها کسانی که از میان هنرمندان مقابل سفارت عربستان ایستادند و خواستار رسیدگی به بی حرمتی نسبت به ایران و ایرانی شدند امین زندگانی و الیکا عبدالرزاقی بودند. از سوی دیگر این روزها خبر غواصان شهید در همه جای ایران پراکنده کجایند هنرمندانی که آب روی سرشان می ریختند؟ سوال اینجاست یک هنرمند چه اندازه باید هنرمند باشد تا بتواند از موضوع غواصان شهید برای انجام رسالت هنری خود استفاده کند؟
اخیرا سیدشهاب الدین حسینی در جدیدترین پست اینستاگرامش تصویری از یکی از ۱۷۵ شهید غواص را منتشر کرد و زیر آن نوشت:« آقایان نه چندان محترم عرصه اختلاس با دیدن این تصاویر اگر در دم از شرم بمیرید بر شما حرجی نیست.
خدا فرمود، مپندارید کسانی که در راه خدا کشته میشوند، مرده اند. بلکه آنان زنده به حیات ابدی شدند و نزد پروردگارشان متنعم خواهند بود.» و این رسالت یک هنرمند است، رسالتی که این روزها به دلایل مختلف به فراموشی سپرده می شود. شهاب حسینی تنها یک بازیگر بزرگ نیست. او یک انسان بزرگ است. گرچه او از دست وزیر محترم ارشاد مدرک درجه یک هنری معادل دکترا نگرفت اما با این اقدام نشان داد که درجه یک ترین هنرمند سرزمین ایران باشد به نظر می رسد او تنها یک پست کوتاه درس بزرگی به هنرمندان کشور داد؛ هنرمندانی که این روزها آن چنان محافظه کار شده اند که گویی از جامعه عقب افتاده اند. به هر حال هنگامی که برای دردی که جامعه ات می کشد حرمت قائل باشی از این موضوع ترس نخواهی داشت که نکند به خاطر اظهارنظر امروزت فردا ممنوع الکار شوی.