پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
شرق نوشت: ايران بهسادگي با اجلاس کمپ ديويد در روز پنجشنبه کنار آمده است. رهبر عالي ايران روز شنبه در اشاراتش در تهران بهوضوح و روشني تمام، سازندهبودن اجلاس کمپ ديويد را رد کرد. آنچه براي ايران اهميت دارد اين است که اوباما دولتهاي عرب خليجفارس را ساکت کرده و حمايتشان را از توافقنامه هستهاي با ايران به دست آورده است. جماعتي پرسروصدا در همسايگي ايران که تهديد ميکردند دست به شورش ميزنند، پراکنده شدند. واقعا امري عادي و کاملا قابل انتظار است که شاهان خليج فارس روزي سرهايشان را به نشانه توافق پايين بياورند و زمزمه کنند که توافق با ايران در خدمت منافع امنيتيشان است.
پادشاهان خليج فارس فهميدند که توافق هستهاي با ايران امري خطير براي ايالاتمتحده است و اينکه آنها بايد بين خلاف جريان ايالاتمتحده شناکردن و حرکت بهسوي يک مقاومت صريح و آشکار يا ديدن نوشته توافقنامه بر ديوار و توافق با آن با کمي لطف، يکي را انتخاب کنند. عملا براي اين حکام اقتدارگرا که حمايت آمريکا از آنها داراي ارزش برابر با زندهبودن حياتي آنهاست، واقعا انتخاب ديگري هم وجود ندارد. آيا ميتوان عين همين مطلب را در مورد اسرائيل هم گفت: برعکس اليگارشي باستاني عرب، اسرائيل داراي رژيمي است که نهايتا به مردم خودش پاسخگوست و نه به کس ديگري. اگرچه ممکن است به نظر برسد که اسرائيل دريافتکننده کمکهاي حياتي ايالاتمتحده است، اما اسرائيل داراي اقتصادي زنده و براساس استانداردهاي جهاني ثروتمند است.
براساس اصول، اسرائيل در جايي قرار گرفته که ميتواند به راه جان وين برود (هرکاري دلش ميخواهد بکند)، اما آيا اسرائيل توافق ميکند؟ با چنين حمايتي از جانب افکار عمومي بينالمللي که توافق هستهاي با ايران را تأييد ميکنند و با توجه به چشماندازي که در آن امکان موفقيت کنگره در سدکردن راه توافق هرروز تار و تارتر ميشود، آخرين اميد اسرائيل تشکيل يک جبهه متحد با اليگارشيهاي خليج فارس بود که در شنهاي تر سياست سقوط کردهاند. نشست کمپ ديويد حتي موضعي غيردوستانه در مورد فلسطين اتخاذ کرد؛ راهحل تشکيل و بهرسميتشناختن دو دولت فلسطين و اسرائيل. اما اسرائيل نيازي به نشست کمپ ديويد ندارد. اسرائيل يک {رژيم} پراگماتيک است. اگرچه تماشاي اينکه اسرائيل چگونه قرص تلخ توافق هستهاي با ايران را خواهد بلعيد، در نوع خود سرگرمکننده است، اما نتانياهو باهوش خواهد بود اگر تلاش کند از اين موقعيت به وسيله بيرونکشيدن چيزي محسوس از اوباما غنيمتي جنگي به دست آورد. برعکس ايدههاي تکراري که اعراب خليج فارس از ايالاتمتحده دريافت کردهاند، واشنگتن هرگز در برابر ايده دادن کمکهاي بيشتر به اسرائيل مقاومت نکرده است.
کمک به اسرائيل پيوسته يک حرکت مثبت در کنگره آمريکا، مطبوعات، رسانهها و اتاقهاي فکر آمريکايي است. اوباما ميتواند در مورد يک حمايت دوحزبي نادر که از سوي طبقه سياسي آمريکا در راه است، مطمئن باشد. بنابراين اين بسته به هوشمندي نتانياهوست که يک «فهرست آرزوها» از خواستههاي عالي خود را - اگر هنوز اين کار را نکرده باشد - به کرسي تأييد بنشاند. روزنامه «جروزلمپست» يک نگاه متعادل را در مورد خطکشي غيرقابلاجتناب در منطقه انعکاس داده است؛ خطکشياي که ميتوان بهدنبال شورش ايران بهعنوان يک قدرت منطقهاي در جريان رسيدن به يک توافق هستهاي بر صحنه شطرنج خاورميانه، انتظارش را داشت. جروزلمپست پيشبيني ميکند که بين ايران و کشورهاي شوراي همکاري خليجفارس، همکاري و همبستگي به وجود خواهد آمد و اين برپايه نوسازي سياستهاي منطقهاي ايران و عربستانسعودي خواهد بود. اين ارزيابي کاملا واقعگرايانه و قابلدستيابي است. زمان براي فريادهاي «آي گرگ،آي گرگ»کشيدن مدتهاست که تمام شده.
اگر به آينده و روزهايي که در پيش است نگاه کنيم، چالشي که اسرائيل با آن روبهروست، چالش راهندادن به آزمونهاي متکبرانه محلي و يادگرفتن خويشتنداري است. وقت آن رسيده است که براي مدتي سرمان را در برابر ايران پايين بياوريم و اجازه دهيم تا زمانِ اجراي توافق هستهاي برسد. اساسا اوباما درست ميگويد که توافق هستهاي با ايران بهنفع همه خواهد بود. با اعتماد به اينکه توافق اوباما، توافق جانشين او هم خواهد بود؛ بدون توجه به اينکه دستراستيهاي آمريکايي چه ادعايي ميکنند، (زيرا چنين ادعاهايي تنها منجر به ايزولهشدن آمريکا در روابط بينالملل و همچنين باعث شکست سياست خارجي آمريکا خواهد بود) اگر چنين شود، بعد از آن چه کسي آمريکا را جدي خواهد گرفت؟ درهمينحال اسرائيل ميتواند روي اصالت ايرانيها حساب کند که مايل به پديدآوردن دليلي براي شکستهشدن مفاد توافق هستهاي نخواهند بود. بنابراين اگر همه مسائل را در نظر بگيريم، حالا که اسرائيل همه کار براي نابودي اين توافقنامه کرده است و به طرز بارزي در نابودي توافق هستهاي شکست خورده است، وقت آن رسيده که به برنده - که کسي نيست جز باراک اوباما - بپيوندد.