پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : رئیس جمهوری آمریکا سران کشورهای عربی خلیجفارس را به کمپ دیوید برای مذاکره درباره امنیت منطقه دعوت کرد. به روایت برخی از تحلیلگران سیاسی آمریکا، «ملک سلمان» شاه سعودی از ترس کودتا در غیاب او در ریاض، در حالی که ابتدا به طور رسمی اعلام کرده بود که برای دیدار اوباما به واشنگتن خواهد رفت، از ریاض خارج نشد و ولیعهد خود را همراه پسرش «محمد سلمان» که مسئولیت وزارت دفاع و فرماندهی بمبارانهای یمن را به عهده دارد، به کمپ دیوید فرستاد.
قابوس، سلطان عمان نیز بیماری خود را بهانه قرار داد و ولیعهدش را برای شرکت در نشست با اوباما راهی واشنگتن کرد. سران عمان با مواضع سعودیها اختلافنظر دارند و آشفتگیهای کنونی را نتیجه جنگ با یمن و سیاستورزیهای غلط شاه جدید سعودی و همراهان او میدانند که حوزههای خلیجفارس را وسیعتر دچار بحران میکند. امیران قطر و کویت به کمپ دیوید رفتند، اگرچه در پایان نشست امیر قطر گفت، امنیت خلیجفارس تنها با همکاری کشورهای حوزه خلیجفارس تأمین میگردد. امیر کویت در حالی که مخالفت علنی و شدید با سیاستهای جنگی سعودیها ابراز نمیکند، اما تلاش دارد تا فاصله خود را با سیاستهای جنگی سعودیها در بحران کنونی یمن محفوظ نگه دارد.
دعوت سران قبیلهای عربی در حوزه خلیجفارس از سوی اوباما به کمپدیوید، بیش از هر چیز خاطره تلخ دیدارهای «مناخیم بگین» نخستوزیر رژیم صهیونیستی با «انوارالسادات» رئیس جمهور مصر را زنده کرد که به دعوت «کارتر» به آمریکا رفتند و قرارداد مشهور کمپدیوید را امضا کردند. این بار فراخوان اوباما از سران قبیلهای عربی عضو شورای همکاری خلیجفارس به کمپدیوید از سوی برخی از شخصیتهای سیاسی مستقل و مشهور در کشورهای غربی نقد شد و آن را تکرار دیکته سیاسی کاخ سفید به اعراب منطقه نامیدند. به خصوص که بیانیه پایانی نشست کمپ دیوید دیکته دستورات کاخ سفید به نمایندگان از حاکمان در شیخنشینهای جنوبی خلیجفارس بود.
اوباما رئیس جمهوری آمریکا چند دستور کار را به شیوخ حاکم در حاشیه جنوبی خلیجفارس دیکته کرد:
۱ـ نگرانی امنیتی این حاکمان به خصوص در عربستان سعودی بیش از آنکه منشاء خارجی داشته باشد از درون و از سوی مردم و شهروندان این کشورها است. نبود ابتداییترین دمکراسی و رعایت حقوق مردم در این کشورها روز به روز نارضایتی عمومی را گسترده میسازد و تهدید امنیتی برای حاکمانی که خود را «دولت» مینامند، ناشی از سلطه قبیلهای آنها بر مردم است. قبل از نشست کمپدیوید، اوباما در مصاحبه با یک شبکه تلویزیونی آمریکا درباره تهدید امنیتی ایران علیه سعودیها و دیگر حاکمان در خلیجفارس، گفته بود که، «نارضایتی مردم و نبود دمکراسی موجب تولید ناامنی در این کشورها است.»
بیان این نگاه و نظر رئیس جمهوری آمریکا برای سران عربی شرکتکننده در نشست کمپدیوید، تلخ بود، به خصوص آن که برخی از رسانههای غربی آن را انعکاس خبری و گزارشی دادند.
۲ـ اوباما به صراحت به شیوخ عرب حوزه خلیجفارس در کمپ دیوید گفت که امنیت آنها از نظر آمریکا در ذیل امنیت «اسرائیل» محاسبه میشود و اولویت اول برای دولت آمریکا، تأمین و پایداری امنیت رژیم صهیونیستی است. اوباما از آنها خواست تا هر چه بیشتر و بهتر روابط خود را با اسرائیل تنظیم و نزدیکتر سازند تا در مدار عمومی قدرت آمریکا قرار گیرند. این دستورالعمل نیز انعکاس بسیار منفی در کشورهای عربی داشت و جوامع عربی در آن نهایت ذلت شیوخ قبیلهای حاکم بر شیخ نشینهای حوزه خلیجفارس را دیدهاند! آن هم در حالی که «نتانیاهو» شدیدترین فشارها را علیه فلسطینیان در سرزمینهای اشغالی و در کرانه باختری وارد میسازد، همچنان مزارع و روستاهای فلسطینیان تخریب میگردد و شهرکهای جدید صهیونیستی بنا میشود.
اوباما با جملهای در بیانیهای که آمریکا خواهان تشکیل کشور فلسطینی در کنار اسرائیل است. تلاش کرد تا دستورالعمل پیروی اعراب از اسرائیل، متحد استراتژیکی آمریکا در منطقه را تلطیف کند. اما چند نویسنده مستقل عرب در نقد نشست کمپدیوید نوشتند، اوباما آشکارا به سران عرب حوزه خلیجفارس هشدار داد که اگر میخواهند در سایه قدرت نظامی آمریکا باشند باید رژیم صهیونیستی را به رسمیت بشناسند تا امنیت آنها از «تلآویو» تأمین شود!
۳ـ محور دیگر در فضای تبلیغات سیاسی، نگرانی از توافق هستهای با ایران بود که در بیانیه بار دیگر جملات تکراری گذشته از سوی آمریکا آمده است که کاخ سفید دوستان خود را با انجام توافق هستهای با ایران فراموش نخواهد کرد. آنها را از مسیر مذاکرات مطلع میسازد و توافق نهایی هستهای با ایران موجب بسط امنیت منطقهای خواهد شد.
نشست رئیس جمهوری آمریکا با سران عرب شورای همکاری خلیجفارس در کمپ دیوید، یک مانور سیاسی بود تا اوباما از آن در سیاستهای داخلی خود، به خصوص در مقابله با راستهای افراطی در کنگره آمریکا و لابی صهیونیستها در نیویورک و واشنگتن، بهرهبرداری کند. این نشست یک واقعیت سیاسی را نشان داد که «امنیت منطقهای» تنها با همکاری کشورهای منطقه به دست میآید و مجموعه بحرانها در خاورمیانه در راستای منافع رژیم صهیونیستی قرار دارد. خاورمیانه کانون بحران در جهان شده است و تنها از طریق همکاریهای منطقهای از سوی کشورهای مسلمان میتوان به حل این بحرانها دست یافت و امنیت پایدار منطقه را تأمین کرد.
*ابوالقاسم قاسم زاده