صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۰۳ دی ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۲۰۳۳۲
تاریخ انتشار: ۵۲ : ۰۲ - ۰۳ اسفند ۱۳۸۹
انگليسي ها پس از جنگ جهاني اول به اين نتيجه رسيدند که براي دستيابي بيشتر به منابع ايران، بناچار بايد کودتايي در ايران انجام دهند تا حکومت سرسپرده اي را بر سر کار آورند. در اين راستا آنان دو مهره وابسته سياسي و نظامي نياز داشتند که از اين ميان سيدضياءالدين طباطبايي را به عنوان چهره سياسي و رضاخان پهلوي را به عنوان چهره نظامي برگزيدند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
انگليسي ها پس از جنگ جهاني اول به اين نتيجه رسيدند که براي دستيابي بيشتر به منابع ايران، بناچار بايد کودتايي در ايران انجام دهند تا حکومت سرسپرده اي را بر سر کار آورند. در اين راستا آنان دو مهره وابسته سياسي و نظامي نياز داشتند که از اين ميان سيدضياءالدين طباطبايي را به عنوان چهره سياسي و رضاخان پهلوي را به عنوان چهره نظامي برگزيدند.

پيش از کودتا، رضاخان توافق کرد پس از فتح تهران توسط نيروهاي قزاق، مقام نخست وزيري به سيدضياءالدين سپرده شود. سرانجام در اوايل اسفند 1299 ش، قواي قزاق به فرماندهي رضاخان از قزوين به سوي تهران حرکت و بدون هيچ گونه مشکل جدي، در سوم اسفند، تهران را تصرف کردند.

احمدشاه قاجار از روي ترس و ناچاري، بدون هيچ واکنش جدي، رضاخان را به عنوان فرمانده کل قوا و همدست وي، سيدضياءالدين طباطبايي را به سمت نخست وزيري منصوب کرد.

در اين ميان، رضاخان به دليل فرمانبرداري از دولت انگليس و نيز سرکوب جنبشهاي آزادي خواهانه مردم ايران، به عنوان عاملي جهت تمرکز قدرت در کشور و حفظ منافع نامشروع انگليس، مورد حمايت شديد اين کشور بود. چهار سال بعد، رضاخان به پادشاهي ايران رسيد و تا سال 1320 ش، مستبدانه از منافع انگليس در ايران حمايت و حراست کرد. اما در جريان جنگ جهاني دوم، به دليل گرايش رضاخان به آلمان، انگليس وي را از پادشاهي خلع و تبعيد کرد.

رضاخان ميرپنج فرزند عباسقلي خان سوادکوهي معروف به «داداش بيک» در 22 سالگي به سلک نيروهاي قزاق درآمد و در اين مسير پيشرفت کرد. او در بيست سال بعد دوره هاي مختلف نظامي را تا فرماندهي هنگ قزاقخانه (آترياد) همدان طي کرد. در سوم اسفند 1299 هجري شمسي واحدهاي قزاق مقيم قزوين به فرماندهي رضاخان ميرپنج وارد تهران شدند.

کودتاي سوم اسفند 1299 با توجه به آثار فراوان آن بر حيات سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي ايران واقعه اي مهم و درخور توجه است. انگليسي ها براي اجراي نقشه اي که کشيده بودند به دو چهره سياسي و نظامي نياز داشتند و سرانجام در اين ميان سيد ضياءالدين طباطبايي مدير روزنامه رعد و رضاخان ميرپنج را براي اين کار برگزيدند.

رضاخان که چند سال قبل توسط اردشير جي به عوامل انگلستان ملحق شده بود به عنوان عامل نظامي کودتا به ژنرال «آيرون سايد» معرفي شد. در اين ميان با کمک بانک شاهنشاهي و همکاري نظامي کلنل اسمايس، کاظم خان سياح مسعود خان کيهان، قواي نظامي و قزاق سازماندهي شده و شرايط براي انجام کودتا و اشغال تهران فراهم شد.

رضاخان در بهمن ماه همان سال در ملاقاتي با «آيرون سايد» توافق کرده بود پس از فتح تهران توسط نيروهاي قزاق مقام نخست وزيري به سيد ضياءالدين طباطبايي سپرده شود. براي اينکه رضاخان اطمينان حاصل کند در تصرف تهران مشکلاتي وجود نخواهد داشت ژنرال انگليسي به او اعلام کرد احمد شاه در جريان اين اقدام قرار دارد و نورمن سفير انگلستان در تهران مشکلات احتمالي را مرتفع خواهد کرد.

سرانجام در شب سوم اسفند 1299 کودتاچيان وارد تهران شده و نقاط حساس شهر را به اشغال خود درآوردند. با فتح تهران حکومت به دست کودتاچيان افتاد. فرداي همان روز سيد ضياء الدين طباطبايي به عنوان نخست وزير رسماً زمام امور را در دست گرفت. پست حساس وزارت جنگ با اندکي کشمکش در اختيار رضاخان سردار سپه قرار گرفت.

پس از آن احمدشاه قاجار حکم رياست الوزرايي سيد ضياءالدين طباطبايي يزدي و سردار سپهي رضاخان را صادر کرد. سيد ضياءالدين پس از دست گرفتن قدرت بسياري از شخصيتهاي سياسي را دستگير و به زندان افکند. از جمله اين شخصيتها آيةا... مدرس بود.

سيد ضياءالدين چند روز پس از کودتا به حضور احمد شاه رفت و شاه که نسبت به جان خود بشدت بيم داشت وي را به عنوان نخست وزير کابينه جديد معرفي نمود. کابينه سيد ضياء عملاً وظيفه يک محلل براي ورود کابينه رضا خان را ايفا نمود. پس از چندي مقام وزارت جنگ نيز به رضاخان واگذار شد. بدين ترتيب با حمايت انگليسي ها، وي يک به يک پله هاي ترقي را پيمود و بتدريج به محکم کردن مواضع خود مشغول شد. اما در اين مسير رضا خان با حضور مبارزاني چون سيد حسن مدرس نمي توانست به جولان گسترده بپردازد.

در دوره چهارم مجلس، رضاخان که در مقام وزارت جنگ بود، کوشيد امور دفاعي و اقتصادي را هم در اختيار گيرد. مدرس در دوازدهم مهر 1301 ، در جلسه 148 دوره چهارم مجلس، نطقي عليه رضاخان ايراد و بر برکناري او تأکيد کرد. طرح موهوم جمهوري خواهي نيرنگ ديگر رضاخان بود که مدرس آن را ضد استقلال و هويت ايران و رهاورد تصميم انگلستان براي تمرکز قدرت در شخص رضاخان خواند و در جهت نابودي اش گام برداشت.سرانجام گروهي از نمايندگان وابسته، به نيرنگ روي آوردند، مدرس را به بهانه آشتي با رضاخان در منزل قوام السلطنه نگاه داشتند و در غياب وي سردار سپه با 92 رأي مثبت مجلسيان قدرت را به دست گرفت.