پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
ایرنا نوشت: «محمد جواد ظريف» وزير امور خارجه کشورمان امروز چهارشنبه نوزدهم فروردين براي ديدار با مقامات کشورهاي عمان و پاکستان تهران را به مقصد مسقط ترک کرد. اين نخستين سفر وزير امور خارجه به کشورهاي منطقه پس از بيانيه هسته يي لوزان سوييس است.
توافق هسته اي جمهوري اسلامي ايران و گروه 1+5 برخلاف برداشت برخي کشورهاي عرب خاورميانه که آن را تهديدي براي امنيت خود مي دانند، مي تواند گام مهمي براي ايجاد يک ساختار خلع سلاح کشتار جمعي معتبر و در نتيجه، تامين ثبات و امنيت در برابر رژيم صهيونيستي باشد.
پس از نزديک به 19 ماه گفت و گوي فشرده جمهوري اسلامي ايران و گروه 1+5، طرف هاي گفت و گو به چارچوبي کلي براي دستيابي به توافق جامع دست يافتند که شامگاه سيزدهم فروردين ماه 1394پس از پايان آخرين دور گفت و گوها در قالب بيانيه «لوزان» از طرف «محمدجواد ظريف» وزير امور خارجه جمهوري اسلامي ايران، و «فدريکا موگريني» مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا، خوانده شد.
شکي نيست بيانيه لوزان فقط يک چارچوب کار براي روشن کردن موارد توافق شده در گفت و گوهاي هسته اي براي دستيابي به متن پاياني است اما از همان نخستين ساعات انتشار، بازتاب اين بيانيه نزد افکار عمومي کشورهاي شرکت کننده در گفت و گوهاي هسته اي و ديگر اعضاي جامعه جهاني به ويژه کشورهاي منطقه اهميت بالاي آن را به عنوان چراغ راه توافق پاياني هسته اي ايران و گروه 1+5 نشان داد.
جدا از تاثير اين بيانيه بر افکار عمومي به ويژه در ايران و آمريکا (که مي تواند تاثير زيادي بر اراده مذاکره کنندگان براي دستيابي به توافق پاياني داشته باشد)، آنچه اهميت دارد پيامدهاي بيانيه لوزان و توافق هسته اي ايران و 1+5 بر امنيت منطقه اي در خاورميانه است.
به همين دليل، در اين نوشتار تاثير اين توافق هسته اي را بر نظم و امنيت منطقه اي با تاکيد بر شکل گيري يک رژيم کارآمد خلع سلاح کشتار جمعي در خاورميانه بررسي مي کنيم.
نيازي به گفتن نيست که رژيم صهيونيستي در خاورميانه نه فقط مشروعيت ندارد، بلکه به دليل داشتن بيش از 200 کلاهک هسته اي و امضا نکردن معاهده منع گسترش سلاح هاي هسته اي «ان.پي.تي»، مهمترين تهديد نظم و امنيت منطقه اي در خاورميانه به شمار مي رود. به همين دليل مخالفت هاي اين رژيم جعلي با برنامه صلح آميز هسته اي ايران را بايد موضع طبيعي آن در برابر يک کشور مشروع منطقه دانست که تلاش دارد از حقوق ملت ستمديده فلسطين و ديگر مسلمانان منطقه در برابر جنايت ها و زياده خواهي هاي اين رژيم پشتيباني کند.
اما مساله قابل توجه، موضع برخي کشورهاي عرب منطقه به ويژه عربستان درباره برنامه صلح آميز هسته اي تهران است که از سوء برداشت راهبردي سياستمداران اين کشورها از چارچوب نظم و امنيت منطقه نشان دارد.
بر کسي پوشيده نيست عربستان و رژيم صهونيستي پيش از انتشار بيانيه لوزان سوييس، از هيچ تلاشي براي ناکام گذاشتن گفت و گوهاي هسته اي ايران و 1+5 فروگذار نکردند؛ هرچند شوراي وزيران عربستان در بيانيه اي با تاکيد بر اين اينکه آل سعود اميدوار است بيانيه لوزان باعث ايجاد منطقه عاري از سلاح هاي کشتار جمعي شود، از اين بيانيه استقبال کرد.
در شرايط کنوني به نظر مي رسد عربستان سردمداري مخالفان منطقه اي ايران و بهبود فضاي روابط ايران و غرب را بر عهده گرفته است. اين مساله افزون بر اين که به رقابت هاي برآمده از نزديکي جغرافيايي آنها بازمي گردد، از رقابت 2 کشور براي نفوذ بر جهان اسلام ناشي مي شود.
در اين راستا بايد اشاره کرد عربستان که در چارچوب نظم منطقه اي خاورميانه با ايران احساس رقابت مي کند، هرگونه بهبود شرايط جهاني و منطقه اي ايران را به ضرر منافع منطقه اي خود مي بيند.
تلاش ايران براي دستيابي به انرژي صلح آميز هسته اي و تثبيت حق غني سازي اين تفسير را در ذهن بسياري از شاهزادگان سعودي و ديگر سياستمداران عرب ايجاد کرده است که چنين حقي براي ايران به افزايش توان راهبردي اين کشور منجر خواهد شد.
بر پايه چنين راهبردي است که برخي کشورهاي عرب منطقه به ويژه کشورهاي جنوب خليج فارس تمام تلاش خود را به کار برده اند تا برنامه هسته اي صلح آميز تهران را به عنوان تهديدي عليه نظم و امنيت منطقه اي و جهاني تعريف و از هرگونه توافق هسته اي که حق غني سازي را براي ايران به رسميت بشناسد، جلوگيري کنند.
ايجاد بحران هاي امنيتي در منطقه مانند حمله به يمن گوشه اي از تلاش هاي فرافکنانه اين کشورها به ويژه عربستان است تا از اين راه با تلاش براي کشاندن پاي ايران به چنين بحران هايي، هزينه هاي امنيتي را براي ايران بالا ببرند و در گفت و گوهاي هسته اي شکاف اندازند –که البته اين نشان دهنده ضعف اين کشورها در برآورد راهبردي تحولات منطقه است.
اما اين کشورها از اين نکته غافلند که به دليل نزديکي جغرافيايي و همپيوندي قومي-مذهبي در خاورميانه، امنيت کشورهاي اين منطقه در ارتباط با يکديگر تعريف مي شود و هيچ کشوري نمي تواند خود را از گزند تهديدهاي امنيتي محيط پيرامون خود در امان نگه دارد.
البته اين نکته را بايد در نظر داشت که ساختار منطقه اي خاورميانه به گونه اي است که بدبيني هاي راهبردي کشورهاي اين منطقه نسبت به يکديگر را قابل درک مي سازد و همين ساختار، رقابت راهبردي کشورهاي منطقه را سبب شده است.
به همين دليل در منطقه هر مساله اي از اين قابليت برخوردار است که امنيتي شود و کشورها برخوردي امنيتي با آن داشته باشند. برنامه صلح آميز هسته اي ايران و برخورد امنيتي برخي کشورهاي منطقه با آن نيز در چنين چارچوبي قابل درک است.
اما برخلاف راه نادرستي که تاکنون برخي کشورهاي منطقه نسبت به برنامه هسته اي تهران در پيش گرفته اند و آن را تهديد عليه صلح و امنيت منطقه اي تفسير مي کنند، گفت و گوهاي هسته اي ايران و گروه 1+5 و تلاش براي اثبات صلح آميز بودن اين برنامه همزمان با حفظ چرخه سوخت در داخل مي تواند نقطه عطفي در نگاه مبتني بر امنيت درونزا در منطقه باشد.
اگر به اين نکته توجه کنيم که بدبيني کشورهاي منطقه نسبت به يکديگر به تشديد نظامي گري و افزايش خريدهاي نظامي اين کشورها منجر شده است (کشورهاي عرب در خريدهاي نظامي در رتبه هاي بالاي جهاني قرار دارند) و اينکه به دليل همين بي اعتمادي ها و دخالت هاي کشورهاي برون منطقه اي، تاکنون هيچ رژيم خلع سلاح کشتار جمعي در خاورميانه شکل نگرفته و همه طرح هاي مرتبط با شکست روبرو شده است، توافق هسته اي ايران و گروه 1+5 مي تواند موضوع ايجاد يک رژيم معتبر خلع سلاح کشتار جمعي در منطقه خاورميانه را دوباره در کانون نگاه ها قرار دهد.
با توجه به تضمين هايي که ايران براي راستي آزمايي برنامه هسته اي خود در چارچوب مقررات آژانس بين المللي انرژي اتمي (به عنوان معتبرترين نهاد بين المللي درباره مسائل هسته اي) ارايه کرده است، توافق هسته اي ايران و 1+5 مي تواند به الگوي منطقه اي و حتي جهاني براي راستي آزمايي و در پايان، خلع سلاح هسته اي تبديل شود.
از سوي ديگر، رژيم صهيونيستي که با وجود کلاهک هاي هسته اي عضو ان.پي.تي نيست، يکي از چالش هاي بنيادين بر سر راه ايجاد هر گونه رژيم خلع سلاح کشتار جمعي در خاورميانه به شمار مي رود. بنابراين توافق هسته اي ايران و 1+5 مي تواند گام مهمي در وادار کردن نهادهاي بين المللي براي زير فشار قرار دادن رژيم صهيونيستي باشد تا شايد اقدام هاي هسته اي اين رژيم زير نظر آژانس بين المللي انرژي اتمي قرار گيرد.
بنابراين بايد گفت، برخلاف فرافکني هايي که برخي کشورهاي منطقه عليه توافق هسته اي ايران و گروه 1+5 مطرح مي کنند، توافق پاياني ايران و 1+5 مي تواند گام مهمي براي حفظ صلح و امنيت منطقه اي از راه شکلگيري يک رژيم خلع سلاح کشتار جمعي معتبر در خاورميانه به شمار آيد. درک اين مساله مي تواند راهگشاي حل برخي از بنيادين ترين چالش هاي امنيتي در منطقه خاورميانه باشد.حمد جواد ظريف» وزير امور خارجه کشورمان امروز چهارشنبه نوزدهم فروردين براي ديدار با مقامات کشورهاي عمان و پاکستان تهران را به مقصد مسقط ترک کرد. اين نخستين سفر وزير امور خارجه به کشورهاي منطقه پس از بيانيه هسته يي لوزان سوييس است.
توافق هسته اي جمهوري اسلامي ايران و گروه 1+5 برخلاف برداشت برخي کشورهاي عرب خاورميانه که آن را تهديدي براي امنيت خود مي دانند، مي تواند گام مهمي براي ايجاد يک ساختار خلع سلاح کشتار جمعي معتبر و در نتيجه، تامين ثبات و امنيت در برابر رژيم صهيونيستي باشد.
پس از نزديک به 19 ماه گفت و گوي فشرده جمهوري اسلامي ايران و گروه 1+5، طرف هاي گفت و گو به چارچوبي کلي براي دستيابي به توافق جامع دست يافتند که شامگاه سيزدهم فروردين ماه 1394پس از پايان آخرين دور گفت و گوها در قالب بيانيه «لوزان» از طرف «محمدجواد ظريف» وزير امور خارجه جمهوري اسلامي ايران، و «فدريکا موگريني» مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا، خوانده شد.
شکي نيست بيانيه لوزان فقط يک چارچوب کار براي روشن کردن موارد توافق شده در گفت و گوهاي هسته اي براي دستيابي به متن پاياني است اما از همان نخستين ساعات انتشار، بازتاب اين بيانيه نزد افکار عمومي کشورهاي شرکت کننده در گفت و گوهاي هسته اي و ديگر اعضاي جامعه جهاني به ويژه کشورهاي منطقه اهميت بالاي آن را به عنوان چراغ راه توافق پاياني هسته اي ايران و گروه 1+5 نشان داد.
جدا از تاثير اين بيانيه بر افکار عمومي به ويژه در ايران و آمريکا (که مي تواند تاثير زيادي بر اراده مذاکره کنندگان براي دستيابي به توافق پاياني داشته باشد)، آنچه اهميت دارد پيامدهاي بيانيه لوزان و توافق هسته اي ايران و 1+5 بر امنيت منطقه اي در خاورميانه است.
به همين دليل، در اين نوشتار تاثير اين توافق هسته اي را بر نظم و امنيت منطقه اي با تاکيد بر شکل گيري يک رژيم کارآمد خلع سلاح کشتار جمعي در خاورميانه بررسي مي کنيم.
نيازي به گفتن نيست که رژيم صهيونيستي در خاورميانه نه فقط مشروعيت ندارد، بلکه به دليل داشتن بيش از 200 کلاهک هسته اي و امضا نکردن معاهده منع گسترش سلاح هاي هسته اي «ان.پي.تي»، مهمترين تهديد نظم و امنيت منطقه اي در خاورميانه به شمار مي رود. به همين دليل مخالفت هاي اين رژيم جعلي با برنامه صلح آميز هسته اي ايران را بايد موضع طبيعي آن در برابر يک کشور مشروع منطقه دانست که تلاش دارد از حقوق ملت ستمديده فلسطين و ديگر مسلمانان منطقه در برابر جنايت ها و زياده خواهي هاي اين رژيم پشتيباني کند.
اما مساله قابل توجه، موضع برخي کشورهاي عرب منطقه به ويژه عربستان درباره برنامه صلح آميز هسته اي تهران است که از سوء برداشت راهبردي سياستمداران اين کشورها از چارچوب نظم و امنيت منطقه نشان دارد.
بر کسي پوشيده نيست عربستان و رژيم صهونيستي پيش از انتشار بيانيه لوزان سوييس، از هيچ تلاشي براي ناکام گذاشتن گفت و گوهاي هسته اي ايران و 1+5 فروگذار نکردند؛ هرچند شوراي وزيران عربستان در بيانيه اي با تاکيد بر اين اينکه آل سعود اميدوار است بيانيه لوزان باعث ايجاد منطقه عاري از سلاح هاي کشتار جمعي شود، از اين بيانيه استقبال کرد.
در شرايط کنوني به نظر مي رسد عربستان سردمداري مخالفان منطقه اي ايران و بهبود فضاي روابط ايران و غرب را بر عهده گرفته است. اين مساله افزون بر اين که به رقابت هاي برآمده از نزديکي جغرافيايي آنها بازمي گردد، از رقابت 2 کشور براي نفوذ بر جهان اسلام ناشي مي شود.
در اين راستا بايد اشاره کرد عربستان که در چارچوب نظم منطقه اي خاورميانه با ايران احساس رقابت مي کند، هرگونه بهبود شرايط جهاني و منطقه اي ايران را به ضرر منافع منطقه اي خود مي بيند.
تلاش ايران براي دستيابي به انرژي صلح آميز هسته اي و تثبيت حق غني سازي اين تفسير را در ذهن بسياري از شاهزادگان سعودي و ديگر سياستمداران عرب ايجاد کرده است که چنين حقي براي ايران به افزايش توان راهبردي اين کشور منجر خواهد شد.
بر پايه چنين راهبردي است که برخي کشورهاي عرب منطقه به ويژه کشورهاي جنوب خليج فارس تمام تلاش خود را به کار برده اند تا برنامه هسته اي صلح آميز تهران را به عنوان تهديدي عليه نظم و امنيت منطقه اي و جهاني تعريف و از هرگونه توافق هسته اي که حق غني سازي را براي ايران به رسميت بشناسد، جلوگيري کنند.
ايجاد بحران هاي امنيتي در منطقه مانند حمله به يمن گوشه اي از تلاش هاي فرافکنانه اين کشورها به ويژه عربستان است تا از اين راه با تلاش براي کشاندن پاي ايران به چنين بحران هايي، هزينه هاي امنيتي را براي ايران بالا ببرند و در گفت و گوهاي هسته اي شکاف اندازند –که البته اين نشان دهنده ضعف اين کشورها در برآورد راهبردي تحولات منطقه است.
اما اين کشورها از اين نکته غافلند که به دليل نزديکي جغرافيايي و همپيوندي قومي-مذهبي در خاورميانه، امنيت کشورهاي اين منطقه در ارتباط با يکديگر تعريف مي شود و هيچ کشوري نمي تواند خود را از گزند تهديدهاي امنيتي محيط پيرامون خود در امان نگه دارد.
البته اين نکته را بايد در نظر داشت که ساختار منطقه اي خاورميانه به گونه اي است که بدبيني هاي راهبردي کشورهاي اين منطقه نسبت به يکديگر را قابل درک مي سازد و همين ساختار، رقابت راهبردي کشورهاي منطقه را سبب شده است.
به همين دليل در منطقه هر مساله اي از اين قابليت برخوردار است که امنيتي شود و کشورها برخوردي امنيتي با آن داشته باشند. برنامه صلح آميز هسته اي ايران و برخورد امنيتي برخي کشورهاي منطقه با آن نيز در چنين چارچوبي قابل درک است.
اما برخلاف راه نادرستي که تاکنون برخي کشورهاي منطقه نسبت به برنامه هسته اي تهران در پيش گرفته اند و آن را تهديد عليه صلح و امنيت منطقه اي تفسير مي کنند، گفت و گوهاي هسته اي ايران و گروه 1+5 و تلاش براي اثبات صلح آميز بودن اين برنامه همزمان با حفظ چرخه سوخت در داخل مي تواند نقطه عطفي در نگاه مبتني بر امنيت درونزا در منطقه باشد.
اگر به اين نکته توجه کنيم که بدبيني کشورهاي منطقه نسبت به يکديگر به تشديد نظامي گري و افزايش خريدهاي نظامي اين کشورها منجر شده است (کشورهاي عرب در خريدهاي نظامي در رتبه هاي بالاي جهاني قرار دارند) و اينکه به دليل همين بي اعتمادي ها و دخالت هاي کشورهاي برون منطقه اي، تاکنون هيچ رژيم خلع سلاح کشتار جمعي در خاورميانه شکل نگرفته و همه طرح هاي مرتبط با شکست روبرو شده است، توافق هسته اي ايران و گروه 1+5 مي تواند موضوع ايجاد يک رژيم معتبر خلع سلاح کشتار جمعي در منطقه خاورميانه را دوباره در کانون نگاه ها قرار دهد.
با توجه به تضمين هايي که ايران براي راستي آزمايي برنامه هسته اي خود در چارچوب مقررات آژانس بين المللي انرژي اتمي (به عنوان معتبرترين نهاد بين المللي درباره مسائل هسته اي) ارايه کرده است، توافق هسته اي ايران و 1+5 مي تواند به الگوي منطقه اي و حتي جهاني براي راستي آزمايي و در پايان، خلع سلاح هسته اي تبديل شود.
از سوي ديگر، رژيم صهيونيستي که با وجود کلاهک هاي هسته اي عضو ان.پي.تي نيست، يکي از چالش هاي بنيادين بر سر راه ايجاد هر گونه رژيم خلع سلاح کشتار جمعي در خاورميانه به شمار مي رود. بنابراين توافق هسته اي ايران و 1+5 مي تواند گام مهمي در وادار کردن نهادهاي بين المللي براي زير فشار قرار دادن رژيم صهيونيستي باشد تا شايد اقدام هاي هسته اي اين رژيم زير نظر آژانس بين المللي انرژي اتمي قرار گيرد.
بنابراين بايد گفت، برخلاف فرافکني هايي که برخي کشورهاي منطقه عليه توافق هسته اي ايران و گروه 1+5 مطرح مي کنند، توافق پاياني ايران و 1+5 مي تواند گام مهمي براي حفظ صلح و امنيت منطقه اي از راه شکلگيري يک رژيم خلع سلاح کشتار جمعي معتبر در خاورميانه به شمار آيد. درک اين مساله مي تواند راهگشاي حل برخي از بنيادين ترين چالش هاي امنيتي در منطقه خاورميانه باشد.