پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : 36 سال پیش در چنین روزی امیرعباس هویدا نخست وزیر 13 سال از دوران محمدرضا پهلوی پس از محاکمه در دادگاه انقلاب به مرگ محکوم و اعدام شد.
به گزارش فرادید، در چنین روزی امیر عباس هویدا یکی از چهره های بانفوذ دربار محمدرضا پهلوی که در فاصله سالهای 1343 تا 1356 نخست وزیر بود به اتهام آنچه فساد فیالارض، خیانت به ملت، شرکت مستقیم در فعالیتهای جاسوسی به نفع غرب و صهیونیسم، قیام علیه امنیت و استقلال کشور با تشکیل کابینههای دستنشانده، پرداخت درآمدهای ملی حاصله از نفت به شاه و شرکت مستقیم در قاچاق هروئین در فرانسه عنوان شد در دادگاه انقلاب مورد محاکمه قرار گرفت و محکوم شد.
در خاطرات صادق خلخالی درباره جلسه پایانی دادگاه و اعلام حکم اعدام هویدا آمده است:
«پس از تشكیل جلسه محاكمه هویدا و انجام دفاعیات او و صدور حكم اعدام هویدا در حالی كه عرق میریخت، گفت: حضرت خلخالی! من نمیگویم مرا اعدام نكنید؛ ولی خواهش میكنم به مدت دو ماه اعدام مرا به تأخیر بیاندازید. دولت موقت به من وعده داده است. من گفتم: اصل تفكیك قوای ثلاثه: مقننه و قضائیه و مجریه را دولت موقت هم قبول دارد.
خلاصه هرچه او اصرار كرد، من قبول نكردم و گفتم وصیت خود را بنویس! او گفت: حضرت خلخالی! یك میلیارد دلار به شما میدهم تا شما این كار را به عقب بیاندازید. گفتم: اینها شعر است و من نمیتوانم در پیشگاه ملت ایران، جوابگوی تأخیر محاكمه و اعدام شما باشم.
هویدا گفت: سلام مرا به مادرم برسانید، و بگویید به دیدن من بیاید؛ چون او علاقه زیادی به من دارد و غیر از من كسی را ندارد.
گفتم: مادران زیادی بودند كه گریه میكردند، ولی نتوانستند عزیزان خود را قبل از اعدام ببینند؛ ولی ما هر چه گشتیم تا مادر هویدا را به دیدن پسرش ببریم او در دسترس نبود.
هویدا حاضر به نوشتن وصیت نشد تا شاید دستور اعدام او به تأخیر افتد و همین را فرجه حساب میكرد و شاید تصور میكرد، دستی از غیب برای نجات او بیرون بیاید؛ ولی چارهای نداشتیم و سرانجام حكم را اجرا كردیم.»
درباره چگونگی اعدام هویدا روایات مختلفی وجود دارد که برخی تیرباران و برخی دیگر از هدف قرار گرفتن او با سه گلوله حکایت دارد. گفته میشود جسد وی نزدیک به سه ماه در سردخانه ماند و سپس به دستور نخست وزیر دولت موقت به فرانسه فرستاده شد. عکس های زیر از"عباس عطار" عکاس مشهور ایرانی که همزمان با وقایع انقلاب در ایران به سر می برد جسد وی را در سردخانه در حالی که چند تن از انقلابیون مسلح در آنجا حضور دارند نشان میدهد.