صفحه نخست

تاریخ

ورزش

خواندنی ها

سلامت

ویدیو

عکس

صفحات داخلی

۱۲ آذر ۱۴۰۳ - ساعت
کد خبر: ۱۹۶۱۵۶
تاریخ انتشار: ۲۴ : ۱۳ - ۰۷ فروردين ۱۳۹۴
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
وزیر اقتصاد عنوان کرد: تعیین دستوری نرخ سود هم مخالف عقل است هم مخالف منطق اقتصادی و هم مخالف شرع. من معتقدم امروز نرخ سود اسمی با نرخ تورم همخوانی ندارد.

 علی طیب نیا وزیر اقتصاد، کنترل تورم ایران را معجزه عنوان می‌کند، البته از قول شخصیت‌های اقتصادی بین‌المللی. دلیلش را هم انضباط مالی در دولت می‌داند و بس. بار اول است که وزیر می‌شود، اما پیشنهاد وزارت و ریاست بانک مرکزی را پیش از این هم داشته است. پیشنهاد ریاست بانک مرکزی از سوی دولت احمدی‌نژاد را نمی‌پذیرد ،چون معتقد است اختلاف دیدگاه‌ها بسیار است و حضورش در این شرایط برای کشور مفید نخواهد بود.

تقریبا 27 سال در دولت‌های مختلف سمت‌های گوناگون داشته است. اما از سال 85 به بعد ترجیح می‌دهد از دولت خارج شود و در دانشگاه به تدریسش بپردازد. اختلاف نظرها بسیار است. حتی در شورای پول و اعتبار که روزگاری یکی از اعضای اثرگذار این شورا بود. تصمیم این شورا برای تعیین نرخ دستوری سود بانکی که در دولت احمدی نژاد صورت گرفت، انحرافات امروز بانکی را به دنبال آورد. اگر امروز از بنگاه‌دار بانک‌ها زیاد می شنویم، اگر می‌بینیم پرداخت های مبادله‌ای آب رفته و به جای آن تسهیلات مشارکتی روند صعودی داشته، دلیلش تصمیمی است که شورای پول و اعتبار گرفت. طیب‌نیا هم یکی از اعضا بود، ولی تاکید می‌کنم با این تصمیم به شدت مخالف بوده و هست. اگرچه نقش خود را در آنچه برای اقتصاد ایران طی سال‌های گذشته اتفاق افتاده می‌پذیرد اما زیربار تصمیم اشتباه شورای پول و اعتبار در تعیین نرخ دستوری سود بانکی نمی رود. انتقادهایی که به کم‌کاری او در بازدید از مجموعه‌های تابعه می‌کنیم را می‌پذیرد و آن را از قصور و مشغله زیاد می‌داند. طیب نیا جریان دعوتش به کابینه دولت روحانی را از سیر تا پیاز برایمان می‌گوید و تاکید می‌کند تمام تلاشش را در انجام وظایفش انجام خواهد داد.

-"آقای ضد تورم" چه سیاستی شما را  ملقب به این نام کرد؟

من خودم نظری ندارم در این داستان. باید از کسانی که این لقب را به بنده داده‌اند، بپرسید. منتها شاید به این دلیل لقب ضد تورم به من نسبت داده می شود که از همان دوره کارشناسی، یکی از موضوعات مورد علاقه‌ام بحث تورم بود. پایان‌نامه دوره فوق‌ لیسانسم نیز با موضوع تورم نوشته شد.

-چه سالی؟

سال 67.

- تورم در آن سال چقدر بود؟

حضور ذهن ندارم. به خاطر دارم که سال 64 پایین‌ترین نرخ تورم بعد از انقلاب را داشتیم اما پس از آن سال تورم افزایشی شد. سال 67 سال خوبی نبود. در سال آخر جنگ، هم تورم افزایش پیدا کرده و هم رکود شدید شده بود. من در آن سال پایان نامه خود را با موضوع تورم تهیه کردم. از همان روزهایی که در نخست‌وزیری مشغول به کار شدم. اولین گزارشی که نوشتم و برای نخست وزیر وقت رفت هم درباره تورم بود. در دوره دکترا نیز در سال 71 پایان نامه خود را بر این پایه نوشتم. مطالعات پایان‌نامه‌ام را در دانشگاه لندن انجام دادم بعد در ایران آن را تکمیل کردم. کتابی هم درباره تورم نوشتم ضمن آنکه مقاله‌های نوشته شده درباره تورم هم زیاد داشته‌ام. شاید مجموع این موارد باعث شده چنین لقبی به من نسبت داده شود.

-افراد زیادی روی این موضوع کار کرده‌اند ولی آنها "ضد تورم" نشدند.

من سعی کردم تورم را از زاویه دیگری نگاه کنم. بر اساس ساختارها و نهادهایی که در اقتصاد ایران داریم. باورم این است که پدیده‌های اقتصادی کاملا تحت تاثیر شرایط ویژه هر جامعه و ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و حقوقی شکل می‌گیرند. در ایران هم بحث وابستگی بودجه دولت به نفت نقش خطیری را در ایجاد تورم در اقتصاد ایران ایفا می‌کند. آنچه امروز در ادبیات اقتصادی تحت عنوان سلطه مالی از آن نام برده می‌شود و اینکه سیاست‌ها و فعالیت‌های مالی دولت است که سمت و سوی تغییرات نقدینگی و تورم را مشخص می‌کند. این جزو زمینه‌های اصلی و محوری بوده که در بحث تورم به آن توجه داشته‌ام و فکر هم می‌کنم در یک سال گذشته اگر دولت در کنترل تورم توفیقی داشته ، منشا اصلی آن این است که فعالیت‌های مالی دولت را کنترل کردیم.

-این را شما معجزه می‌دانید؟ آقای روحانی از کنترل تورم به عنوان معجزه یاد کرده‌اند.

آقای رئیس جمهور از قول دیگران گفتند. نظر خود ایشان نبود. من هم در ملاقات‌هایی که با شخصیت‌های اقتصادی بین‌المللی داشتم همین تعبیر را از زبان آنها شنیده‌ام.

-کدام شخصیت اقتصادی؟

مثلا آقای احمد مسعود معاون صندوق بین‌المللی پول. روی همین صندلی که شما الان نشسته‌اید، نشسته بود و همین تعبیر را به کار برد. او گفت کاری که در ایران صورت گرفت بیشتر شبیه به یک معجزه بود. اشاره ایشان هم به تورم بود و هم به رکود و نرخ رشد مثبتی که در حداقل 9 ماهه امسال داشتیم. در سفرهایی هم که به خارج از کشور داشتیم؛ کارشناسانی از بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول که مسائل ایران را دنبال می‌کنند؛ این تعبیر را به کار برده‌اند.

-وزیری که بالاترین رای اعتماد را در تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی از مجلس می‌گیرد اولین دوره وزارتش را تجربه می‌کند و اولین کارت زرد کابینه دولت یازدهم را هم از آن خود می‌کند. امروز این وزیر که چندین اولین را در کارنامه دارد، عملکرد خود را چگونه می‌بیند؟

مسلما در عملکرد من مانند هر فرد دیگری می‌توان نقاط ضعف و قوتی را جستجو کرد. اینکه من شخصا عملکرد خود را ارزیابی کنم به نظر نمی‌رسد منصفانه باشد منتها دوستانی که قضاوت می‌کنند از جمله نمایندگان مجلس به رغم دو کارت زردی که به من  دادند؛ نوعا ارزیابی مثبتی از عملکرد وزارت اقتصاد دارند. حتی کسانی که سئوال کردند و کارت زرد دادند، کارت زرد را معلول و نتیجه عملکرد خود وزارت اقتصاد نمی‌دانند و معتقدند به دلایل دیگری این کارت زرد به وزارت اقتصاد داده شده است. در مجموع من فکر می‌کنم طی یک سال و شش ماه گذشته، عملکرد وزارت اقتصاد که من هم عضو کوچکی از آن هستم؛ قابل قبول بوده است.

-چقدر از آنچه در این یک سال و نیم انجام داده‌اید احساس رضایت دارید؟

در بعضی از حوزه‌ها احساس رضایت می‌کنم و در برخی حوزه‌ها دغدغه‌های جدی دارم و هر روز آنها را دنبال می‌کنم.

-موضوع کارت زرد نمایندگان به همان صحبت‌های شما باز می‌گردد که گفتید موضوع وزارت اقتصاد نیست و بحث پرونده هسته‌ای و وزارت خارجه مطرح است؟

به هر حال آنچه قانون اساسی صراحتا بیان می‌کند این است که سئوال باید از وزیر مسئول و در خصوص وظایف مربوط به او باشد. یک بخش عمده‌ای از سئوالاتی که در مجلس مطرح شد به حوزه مسئولیت‌ها و وظایف من باز نمی‌گردد. شاید به دلیل نام وزارت اقتصاد، وزیر آن را مسئول تمام اتفاقاتی می‌دانند که در اقتصاد کشور رخ می‌دهد. با چنین تفسیری در بخش بهداشت، درمان، آموزش و هر مشکلی می‌توانید از وزیر اقتصاد سئوال کنید. اما اگر مسئولیت‌های مستقیم و اختیارات مد نظر قرار گیرد؛ من معتقدم بخش عمده‌ای از سئوالاتی که تا امروز از من شده است؛ به حوزه وظایف و مسئولیت‌های مستقیم وزیر اقتصاد برنمی گردد. در توضیحاتی که فرد سئوال‌کننده هم در مجلس دادند روشن بود که مخاطب اصلی وزیر اقتصاد نیست. به هر حال من خودم را  در قبال همه تصمیمات اقتصادی که دولت می‌گیرد مسئول می‌دانم و آمادگی پاسخگویی به تمام آن را دارم و فکر می‌کنم تا به امروز نیز پاسخ‌های مناسبی در خصوص سئوالات مطرح شده  داده‌ایم.

-روزی که به عنوان نماینده آقای عارف برای مناظره با آقای نوبخت نماینده دکتر روحانی آماده می‌شدید، فکر می‌کردید شما یکی از اعضای کابینه دولت روحانی شوید؟ چگونه از این پیشنهاد مطلع شدید؟ توسط چه کسی؟

واقعیت این است که آن زمان نتایج انتخابات قابل پیش‌بینی نبود و گمان نمی کردم وارد کابینه آقای روحانی شوم. با توجه به شرایط خاصی که در آن مقطع بر کشور حاکم بود؛ وظیفه خودم می‌دانستم که در جریان انتخابات حضور داشته‌ باشم و دوستانم، دانشگاهیان و اساتید را هم تشویق به حضور در انتخابات کنم. اما اینکه نتیجه انتخابات چگونه رقم خواهد خورد چندان قابل پیش‌بینی نبود. بخصوص در آن جلسه که البته نمی‌توان نام مناظره بر آن گذاشت چراکه کاملا همفکر و هم نظر ظاهر شدیم؛ برای من روشن نبود که کدامیک از کاندیداها در صحنه باقی می‌مانند و کدامیک خارج می‌شوند.

اصرار و علاقه ما این بود که یک نفر باقی بماند تا رای‌ها شکسته نشود ولی اینکه کدامیک می‌مانند هنوز مشخص نبود. اصلا هم بنا نداشتم وارد امور اجرایی شوم. شاید بد نباشد اشاره کنم زمستان سال 91 برای فرصت مطالعاتی به چین رفتم و آن زمان، فکر اینکه در انتخابات حضور داشته باشم را هم به ذهنم خطور نمی‌دادم. ولی وقتی به این جمع‌بندی رسیدم که در انتخابات مشارکت داشته باشم؛ فرصت مطالعاتی را زودتر به پایان رساندم و به ایران بازگشتم. وقتی دکتر روحانی انتخاب شدند موجب خوشحالی ما بود. از روز شنبه یعنی یک روز بعد از انتخابات که قرار بود نتایج عصر آن روز اعلام شود از ما دعوت شد در جلسه‌ای برنامه‌های اقتصادی دولت آقای روحانی را همراه تیمی تنظیم کنیم.

هنوز نتایج انتخابات مشخص نشده بود. عصر آن روز و زمانی که از جلسه خارج می‌شدم؛ نتایج انتخابات اعلام شد و به خاطر دارم که از مرکز مطالعات تا منزل چندین ساعت در ترافیک ایجاد شده تحت تاثیر شور و هیجان مردم از نتیجه اعلام شده؛ ماندم و وقتی به منزل رسیدم ساعت یک و نیم بعد از نیمه شب بود. پس از آن روز هم فکر نمی‌کردم جزو کاندیداها باشم. یک روز که من در اصفهان بودم؛ آقای فروزنده تماس گرفتند و خواستند برای ملاقاتی با دکتر روحانی به تهران باز گردم. در جلسه‌ای که با ایشان داشتیم پیشنهاد وزارت اقتصاد را به من دادند و پس از مشورتی که با خانواده داشتم؛ به رغم تاکید همیشگی آنها که وارد امور اجرایی نشوم؛ این‌بار پذیرفتند.

-یعنی حدس می‌زدند که به شما پیشنها وزارت داده شود؟

به هر حال در دوره‌های قبل هم پیشنهاداتی در این راستا وجود داشت و من عموما (لغت بهتر جایگزین شود )   داشتم که مسئولیتی مانند وزارت اقتصاد و یا ریاست بانک مرکزی را برعهده بگیرم. ترجیح می‌دادم نفر دوم باشم و در موضع کارشناسی کار کنم. اما این‌بار وقتی با خانواده صحبت کردم؛ خودشان اصرار داشتند که بپذیرم و معتقد بودند با توجه به شرایطی که کشور دارد؛ پذیرش این مسئولیت یک وظیفه است.

-قبل از آقای روحانی در چه دولتی پیشنهاد وزارت داشتید؟

در دوره‌های قبل هم مطرح شده بود. در دولت نهم ریاست بانک مرکزی مطرح شده بود. در دولت اصلاحات زمانی که آقای دکتر نوربخش فوت کردند. دکتر مظاهری که وزیر اقتصاد وقت بودند و ایشان باید رئیس بانک مرکزی را پیشنهاد می دادند؛ این پیشنهاد را به من دادند و صحبت‌های مفصلی‌ هم در این رابطه داشتیم.

-در دولت نهم با آقای احمدی‌نژاد برای پیشنهاد ریاست بانک مرکزی دیدار داشتید ؟

در دولت آقای احمدی‌نژاد برای بانک مرکزی پیشنهاد شده بودم اما ابتدا  برای معاونت اقتصادی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی پیشنهادی داده شد. آن زمان آقای رهبر رئیس سازمان بودند. با ایشان هم دوستی قدیمی به واسطه حضور در یک دانشگاه، داشتم. در معاونت اقتصادی سازمان مدیریت مشغول فعالیت شدم و در عین حال معاون رئیس جمهور در شورای پول و اعتبار نیز بودم. این وضع تا پاییز سال 85 ادامه پیدا کرد. اما به دلیل بعضی تصمیماتی که گرفته شد که برخی از آنها اهمیت زیادی داشت مانند انحلال سازمان مدیریت و یا تصمیمات پولی که در شورای پول و اعتبار گرفته می‌شد و من با آنها هم‌عقیده نبودم؛ استعفا دادم و به دانشگاه برگشتم.

-چرا ریاست بانک مرکزی را نپذیرفتید؟

ریاست بانک مرکزی پیشنهاد اولیه شده بود ولی قرار بر این بود که مدتی دکتر شیبانی در بانک مرکزی باقی بمانند. در مدتی که من در سازمان مدیریت بودم بین نظرات من و سیاست‌هایی که دولت دنبال می‌کرد در حوزه سیاست‌های پولی اختلافات شدیدی وجود داشت. البته دکتر شیبانی هم موضعشان در قبال سیاست‌های پولی با موضع ما مشابه بود. به همین دلیل ایشان هم چندان در بانک مرکزی دوام نیاورند. به هر حال نگاه‌ها متفاوت بود و وقتی دیدگاه‌ها هماهنگ نباشد؛ مسلما نقش موثری نمی‌توان ایفا کرد.

-در طول یک سال و نیم گذشته اختلاف نظری با سایر اعضای کابینه و یا خود شخص رئیس جمهور داشته‌اید؟

اصولا هیچ دو نفری پیدا نمی‌شوند که اختلاف نظری با هم نداشته باشند. طبیعی است که در کابینه نیز بعضا اختلاف نظرهایی وجود داشته باشد. اما خوشبختانه اختلاف نظرها هیچ وقت اساسی  نبوده و به همین خاطر در جلساتی که برگزار می‌کنیم این مسائل را رفع می‌کنیم. اقدام خوبی در دولت آقای روحانی انجام شد و آن تشکیل ستاد اقتصادی دولت به ریاست شخص رئیس جمهور است. هر هفته دو روز صبح تا ظهر به صورت کامل جلسات این ستاد تشکیل می‌شود و رئیس جمهور معتقدند حتی در شرایط پرکاری هم این جلسات نباید تعطیل شود. مسائل به طور مفصل آنجا به بحث گذاشته می‌شود و همین جلسات باعث شده یک همفکری بی‌سابقه‌ بین اعضای اقتصادی دولت و رئیس جمهور به وجود آید و به جرات می‌توانم بگویم امروز اختلاف اصولی و جدی نداریم. در مورد وزارت اقتصاد هم موردی به ذهنم نمی‌رسد که مورد انتقاد ریاست جمهوری بوده باشد. البته این به مفهوم آن نیست که ما اشتباهی نکرده‌ایم و یا کوتاهی نداشته‌ایم.

-وزارت چه تغییری در زندگی شما ایجاد کرد؟ امروز از اینکه این سمت را پذیرفتید راضی هستید؟ خانواده شما از پذیرفتن این پیشنهاد پشیمان نیستند؟

مسلما مسئولیت بسیار سنگینی است. به ویژه وزارت اقتصاد که یک ابر وزارتخانه است و به لحاظ فراوانی مسئولیت‌ها، گسترده‌ترین وزارتخانه قلمداد می‌شود. به تعبیری 22 و به تعبیری دیگر 55 سازمان مستقل زیرمجموعه این وزارتخانه است که بعضی از آنها به تنهایی در حد و اندازه یک وزارتخانه هستند. بنابراین هم کار گسترده است و هم بسیار حساس. بخصوص در شرایط فعلی که با حجم بالایی ازمشکلاتی  مثل تورم، بیکاری، تحریم‌ها و کاهش قیمت نفت مواجه هستیم. کار سنگینی است اما در عین حال به نظر می‌رسد اگر نتایج مثبتی از عملکرد ایجاد شود، می‌تواند راضی‌کننده باشد و حجم خستگی، فشار عصبی و استرس‌هایی که وارد می‌شود با دیدن کنترل تورم و مثبت شدن نرخ رشد اقتصادی از بین برود. به هر حال این مسئولیت را یک وظیفه می‌دانم و باید از تمام توان خود استفاده کنم تا این ماموریت به نحو احسن به اتمام برسد.

-هیچ گاه برای پست وزارت انتخاب نشده بودید اما 27 سال در دولت‌های مختلف همراه تصمیم‌گیران اقتصادی بوده‌اید. چقدر خود را در آنچه برای اقتصاد طی این‌سال‌ها اتفاق افتاده سهیم می‌دانید؟

به دلیل اینکه سال‌های طولانی در مدیریت‌های اقتصادی کشور حضور داشتم از جمله در نهاد ریاست جمهوری به عنوان معاون اقتصادی نهاد و به عنوان دبیر کمیسیون اقتصادی دولت و عضو ارشد شوراهای مهم اقتصادی، با اکثر موضوعات آشنایی دارم. الان هم هر مساله اقتصادی که در هیات دولت مطرح می‌شود پیشینه و تاریخچه اکثر موضوعات را در ذهن دارم. و همین‌طور با افراد و سازمان‌ها آشنایی دارم. بنابراین روزی که به وزارت اقتصاد می‌آمدم؛ احساس نمی‌کردم به محیطی بیگانه وارد شده‌ام. تقریبا تمام مدیران ارشد و میانی را می‌شناختم. خود وزارتخانه، ساختار آن و ماموریت‌هایش را می‌شناختم. با بعضی از واحدها آشنایی بسیار نزدیک داشتم. مثل سازمان امور مالیاتی که هم مدیران آن را به خوبی می‌شناختم، هم به عنوان مشاور با این سازمان کار کرده بودم و هم لوایحی که در دولت مطرح شده بود مانند لایحه اصلاح مالیات بر ارزش افزوده یا اصلاح قانون مالیات‌های مستقیم، اصلاح آن برعهده خود من بود. بنابراین وقتی به وزارت اقتصاد آمدم از کم و کیف بسیاری از اقدامات باخبر بودم. در سازمان‌ها هم همین‌طور. در سازمان سرمایه گذاری و کمکهای اقتصادی وفنی ایران  که یکی از سازمان‌های تابعه است، مدت قابل ملاحظه‌ای عضو هیات سرمایه‌گذاری خارجی بودم و با تصمیمات و ساز و کارهای آن آشنایی داشتم. فکر می‌کنم این موضوع خیلی به من کمک کرد بنابراین به سرعت و از دقیقه اول کارم را شروع کردم.

-اولین کاری که انجام دادید چه بود؟

اولین کار من نگارش یک نامه بود که برای همه معاونین و روسای سازمان‌ها ارسال کردم. این نامه مقدمه تدوین برنامه راهبردی وزارتخانه بود. امروز یک برنامه راهبردی داریم. با هفت اولویت، برای هر کدام از واحدهای تابعه. اهداف کمی زمانبندی شده، تعریف کردیم و فهرستی از اقداماتی که باید انجام شده تا اهداف کمی عملیاتی شود. خوشبختانه سال 93 را در شرایطی شروع کردیم که یک برنامه کامل راهبردی عملیاتی داشتیم. می توانم بگویم تنها وزارتخانه‌ای بودیم که این برنامه را تدوین کرده بودیم و ان شالله سال 94 را در شرایطی شروع می‌کنیم که واحدهای استانی هم برنامه‌های اجرایی زمانبندی شده دارند و این برنامه ملاک ارزیابی ما، پرداخت پاداش‌ها و تنبیه‌ها قرار خواهد گرفت. امروز وزارت اقتصاد می‌داند کجا می‌خواهد برود. از چه مسیری و به صورت زمانبندی شده به چه اهدافی می‌خواهد دست یابد.

-من پاسخ سئوال قبل را نگرفتم. به حضورتان در بخش‌های مختلف اقتصاد اشاره کردید. می‌توانم این برداشت را داشته باشم که در تمام اتفاقاتی که در این سال‌ها در اقتصاد رخ داده، شما هم سهم داشته‌اید؟ چه در روزگار رونق اقتصاد و چه در زمان‌های رکود و افت اقتصاد؟ به طور نمونه زمانی که در شورای پول و اعتبار تصمیمات پولی کشور اتخاذ می‌شد نقشتان در تعیین نرخ‌های سود دستوری چقدر بود؟ آن زمان آیا احتمال ایجاد انحرافات امروز بانکی را در اثر این سیاست‌ها می‌دادید؟

اینکه در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی مشارکت داشتم، پاسخش مثبت است. در سیاست‌ها متناسب با مسئولیت‌ها و اختیارات دخیل بودم. با توجه به اینکه دبیر کمیسیون اقتصادی دولت بودم؛ وظیفه تصمیم‌سازی برای دولت را برعهده داشتیم. تمام تصمیم‌هایی که دولت می‌گرفت از مجرای کمیسیون اقتصادی عبور می‌کرد. در تصمیماتی که در شورای اقتصاد گرفته می‌شد هم سهیم بودم. دوره آقای احمدی‌نژاد دبیرخانه شورای اقتصاد زیرمجموعه من بود. حتی در سال 66 و 67 هم عضو کمیسیون اقتصاد بودم. در شورای پول و اعتبار هم عضو بودم. در تصمیم‌گیری‌هایی که در آنجا انجام می‌شد نقش داشتم. تقشم هم کم نبود و البته من همیشه با تعیین دستوری نرخ سود مخالف بودم و هستم. تعیین دستوری نرخ سود هم مخالف عقل است هم مخالف منطق اقتصادی و هم مخالف شرع. من معتقدم امروز نرخ سود اسمی با نرخ تورم همخوانی ندارد. شاید هیچ مقطعی در تاریخ ایران شاهد این نبودیم که نرخ سود از نرخ تورم 10 تا 15 واحد درصد بالاتر باشد. اما اینکه برای حل این مساله به روش دستوری عمل شود هم منطقی نیست. بنابراین باید سعی کنیم با راهکارهای اقتصادی این نرخ را کاهش دهیم. اگر نرخ سود بانکی بالاست به دلیل این است که در سایر بازارهای مالی وضعیت انقباضی حاکم است و اضافه تقاضا داریم برای منابع قابل وام‌دهی بنابراین اگر می‌خواهیم مشکل را حل کنیم باید کاری کنیم که عرضه منابع قابل وام‌دهی افزایش پیدا کند. برای آن هم راه‌‌حل‌ها می‌تواند افزایش سرمایه بانک‌ها، تادیه بدهی دولت به بانک‌ها، فروش اموال و دارایی‌های مازادی که بانک ها دارند، وصول مطالبات معوق باشد.

-در جریان بازدید مشترک وزرای بهداشت و جهادکشاورزی قرار گرفته‌اید؟ یا بازدیدهایی که دیگر وزرا از زیرمجموعه‌هایشان دارند؟ چرا چنین اقدامی را از سوی شما طی مدت وزارتتان ندیده‌ایم؟

بله من این انتقاد را می‌پذیرم. من حضور و بازدیدم از سازمان‌های تابعه کم بوده است. شاید یکی از دلایلش گستردگی کار و شرکت در جلسات متعدد باشد. گاهی دو یا سه روز متوالی از ابتدای صبح تا انتهای شب در جلسات حضور دارم. روزهای پنج‌شنبه هم عموما جلسه برگزار میشود. ‌ما خواهش کردیم از رئیس جمهور که جلسات روزهای پنج شنبه را کمتر کنند تا فرصت بازدیدهای استانی و سازمانهای  تابعه فراهم شود. ولی واقعیت این است که این انتقاد به من وارد است و من فکر می‌کنم این بازدیدها می‌تواند ایده‌های خوبی در خود داشته باشد.

-در همسایگی شما در باب همایون، تعداد زیادی از کسبه هستند که اصلا شما را نمی‌شناسند و در عین حال گلایه‌های بسیاری به عملکرد سازمان امور مالیاتی دارند. غالبا از افزایش مالیات‌هایشان تا چهار برابر تنها در سال 93 گلایه‌مندند.

اینکه گلایه دارند ملاک بد عمل کردن سازمان مالیاتی نیست. ما مواردی داشته‌ایم که امسال مالیاتشان 100 برابر افزایش پیدا کرده اما اعتراض نکرده‌اند. چراکه می‌دانند اگر اعتراض کنند مجبور به ارایه مدارک و دفاتر می‌شوند و در آن صورت مالیاتش 200 برابر افزایش خواهد یافت. فکر می‌کنید یکی از دلایلی که امروز برخی فروشگاه‌ها با نصب صندوق‌های مکانیزه فروش مخالف هستند، چیست؟ این صندوق‌ها دخل و خرج آنها را شفاف می‌کند و ناگزیر به پرداخت مالیاتی بیش از آنچه امروز به آنها تکلیف می‌شود، خواهند شد. ما معتقدیم با نصب این صندوق‌ها دست کم مالیات خرده‌فروشی‌ها 25 درصد افزایش می‌یابد.

-آقای طیب‌نیا به کسانی که برای عید دیدنی می‌آیند چه عیدی می‌دهند؟

ما چون معمولا ایام نوروز تهران نیستیم به همه می‌گوییم هر وقت سال تحویل آمدید منزل ما، عیدی می‌دهیم.

-یعنی عیدی نمی‌دهید؟

به هر حال آنچه متعارف است ما هم تهیه می‌کنیم. بعضا پول، بعضا کتاب. در ایران هم دادن پول مرسوم‌تر است. حکایت آن است که پول بهتر است یا.... به هر حال پول واژه شیرینی است. عقیده من به لحاظ اقتصادی بر این اصل استوار است که اگر پول را به فرد بدهی عموما عاقلند و خودشان می‌توانند بهترین روش استفاده از آن را انتخاب کنند. اینکه من انتخاب کنم چه چیزی برای فرد مفیدتر است به نظرم توهین به عقلانیت افراد است.


منبع: شادا