پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : اين بازي بزرگ و نکتههاي فراوان و جالبش براي همه ما درسي بزرگ خواهد بود.
از منظر تاکتيکي و فني، کارشناسان قطعا تحليلها و نظرات خود را در مورد اين بازي خواهند گفت اما در اين يادداشت کوتاه تلاش شده اين ديدار از نظر بدنسازي بررسي شود:
افت جسماني در بازي فوتبال، در چهار مسير اتفاق ميافتد:
افت موقت در انتهاي نيمه اول
افت موقت در دقايق ابتدايي شروع نيمه دوم
افت در انتهاي بازي ناشي از خستگي
افت نيمه دوم نسبت به نيمه اول (در ميزان کل دوندگي و به ويژه در فعاليتهاي با شدت بالا) دو مسير اول از اهميت کمتري برخوردار هستند و دغدغه اصلي فوتبال مدرن از منظر جسماني، دو مسير بعدي هستند. تيمهاي روز دنيا سعي دارند برنامههاي تمريني و ريکاوري خود را طوري تنظيم و اجرا کنند که اين دو شکل از افت جسماني به حداقل برسند به ويژه زماني که برنامه بازيهاي يک تيم فشرده ميشود، کاهش عملکرد جسماني در مسيرهاي ذکر شده نگرانکننده خواهد بود.
بارسا (سه بازي در ۹ روز) براي الکلاسيکو برنامه فشردهتري نسبت رئال (دو بازي در ۷ روز) داشت و بايد استراتژي مناسبي براي اين سه بازي در نظر ميگرفت. بارسلونا در بازي با ايبار، بازي خيلي آرام با هدف کمترين فشار ممکن، ذخيره انرژي و استفاده از بازيکنان ذخيره را در دستور کار قرار داد. پس از بازي سنگين مقابل منچسترسيتي، حتي با يک ريکاوري ايدهآل، بارسلونا با رئالي مواجه ميشد که استراحت و آماده سازي بهتري در طول هفته منتهي به بازي داشت. به همين دليل، کاملا بديهي بود که بارسلونا از نظر جسماني در سطح پايينتري از رئال بازي را شروع ميکرد. به علت اين برتري رئال، کاملا طبيعي بود که بارسلونا يک نيمه از بازي را از دست ميداد و استراتژي بارسا براي اين بازي اين بود که با يک ريتم مشخص و ثابت بازي را شروع و سعي کند با حفظ همين ريتم، بازي را به اتمام برساند.
حسن اين استراتژي اين بود که بارسا عليرغم اينکه يک نيمه را با برتري رئال بازي ميکرد اما در نيمه دوم و زماني که به علت خستگي، سطح قواي جسماني رئال هم سطح بارسا ميشد، زمان ضربه به رئال ميرسيد. در واقع بارسلونا با انتخاب اين استراتژي اگرچه يک نيمه را از دست ميداد (که تحت هر شرايطي اجتناب ناپذير بود) اما ميتوانست در نيمه دوم به اهدافش مقابل رئال برسد. اگر بازي را يک بار ديگر به دقت نگاه کنيم، کاملا مشخص است که بارسا در نيمه اول تحت تاثير دوندگي بيشتر رئال قرار گرفت و اين باعث شد در اکثر مواقع نيمه اول چه در فاز حمله و دفاع مقابل برتري عددي بازيکنان رئال قرار گيرد. بالا رفتن سطح خستگي تيم رئال در نيمه دوم (به ويژه در ۳۰ دقيقه آخر بازي) اين برتري از از بين برد و بارسا از اين زمان به بعد مالک ميدان شد. اگر بارسا مثل رئال بازي را آغاز ميکرد (با تمام انرژي) و سعي در تقسيم انرژي نداشت، اين برتري ۳۰ دقيقهاي انتهاي بازي ميتوانست کاملا برعکس باشد و شايد نتيجه بازي چيز ديگري ميشد.
"آنچلوتي" قبل از بازي گفته بود برنده اين بازي را مسائل جسماني تعيين نميکند و مسائل رواني تعيين کننده هستند. البته از ديد او اين مسئله کاملا درست است چون رئال نياز به آمادگي رواني ايدهآل داشت و بارسا به آمادگي جسماني مطلوب. شايد او با گفتن اين جمله، قصد داشت اين برتري تيمش را پنهان کند اما چه کسي نميداند براي چنين بازيهاي بزرگي حداکثر آمادگي رواني، جسماني، تکنيکي و تاکتيکي لازم است.